برای تشخیص این بیماری هیچ تست پزشکی وجود ندارد.برای تشخیص اُتیسم در یک کودک باید رفتار ، ارتباط و سطح رشد ذهنی کودک به دقت بررسی شود . از آنجائی که بعضی از علائم این بیماری با بعضی از بیماری های دیگر مشترک است ممکن است متخصصین آزمایشها و تست های پزشکی متفاوتی را برای کودک تجویز کنند تا از وجود یا عدم وجود مشکلات دیگر در کودک مطمئن شوند.
با یک بررسی کوتاه در یک جلسه ممکن نیست که بتوان به طور قطع وجود اُتیسم را در کودکی ثابت کرد. مشاهدات والدین و بررسی کامل مراحل رشد کودک از لازمات تشخیص اُتیسم در یک کودک می باشد . در نگاه اول ممکن است کودک اُتیستیک به نظر عقب مانده ذهنی ، دارای اختلال رفتاری ، دارای مشکل شنوائی و یا دارای رفتارهای عجیب به نظر برسد .البته ممکن است تمام این علائم در یک کودک اُتیستیک وجود داشته باشند که این امر خود باعث مشکلتر شدن تشخیص می شوند .به هر حال در ابتدای امر بایستی معاینه دقیق و کاملی از کودک به عمل آید زیرا به این ترتیب می توان یک برنامه مناسب و دقیق برای کمک به کودک اُتیستیک و درمان او تهیه کرد .
تشخیص زودهنگام :
تحقیقات نشان داده است که تشخیص زودهنگام اُتیسم در درمان و بهبود وضعیّت کودکان مبتلا بسیار مؤثر است. هر چقدر زودتر بتوان اُتیسم را در یک کودک تشخیص داد ، زودتر هم می شود از برنامه های درمانی برای کمک به این کودکان بهره برد .
روشهای تشخیص :
علائم و نشانه های اُتیسم ممکن است در زمان نوزادی بروز کنند و شاید هم این اتفاق نیافتد ولی نشانه های این بیماری حتماً بین 24 ماهگی الی 6 سالگی خود را نشان خواهند داد . یک دکتر متخصص بایستی یک سری سئوالات مشخص و دقیقی در رابطه با چگونگی رشد جسمی و ذهنی کودک تهیه کرده و جواب آنها را از طریق والدین و مشاهدات دقیق بدست آورد .
انجمن ملی پرورش و سلامت کودکان در آمریکا این پنج سئوال اولیه را برای یک معاینه از کودک اُتیستیک تهیه کرده است :
1-آیا کودک شما تا قبل از 12 ماهگی صدا سازی و نجوا داشته است ؟
2-تا قبل از 12 ماهگی آیا کودک شما از اشاره ، اَداها و یا گرفتن دست دیگران و همینطور بای بای کردن استفاده
کرده است ؟
3-آیا کودک شما تا قبل از 16 ماهگی از کلمات تنها استفاده کرده است ؟
4-آیا کودک تا قبل از 24 ماهگی از ترکیب دو کلمه استفاده کرده است ؟
5-آیا کودک هیچ کدام از مهارتهای کلامی و اجتماعی خود را از دست داده است ؟
در صورت جواب منفی به چهار سئوال اول و جواب مثبت به سئوال آخر احتمال وجود اُتیسم در کودک داده می شود . البته باز هم یادآور می شویم که برای تشخیص قطعی نیاز به بررسی های بسیار دقیق و جامعی می باشد که باید توسط افراد متخصص و آگاه صورت بگیرد .برای یک بررسی دقیق و کامل یک کودک مظنون به اُتیسم بایستی توسط متخصص اطفال ، روانشناس ، مشاور آموزش و یاد گیری کودکان ، متخصص اعصاب ، متخصص گفتار درمانی و سایر متخصصین در زمینه اُتیسم معاینه شود .
مشاوره با متخصصین :
اگر کودک از طرف شما و یا دکتر مخصوص خود مظنون به اُتیسم باشد به هر حال بایستی توسط شخصی که در زمینه اُتیسم تخصص دارد معاینه دقیق شود .ممکن است این فرد یک روانشناس ، روانپزشک و یا یک متخصص رشد اطفال باشد .گاهی ممکن است برای یک تشخیص دقیق و درمان به یک تیم متخصص نیاز شود این تیم می تواند از افراد زیر تشکیل شود :
1-متخصص رشد در اطفال : این فرد می تواند مشکلات سلامتی و رشد در کودکان را درمان کند.
2-روانپزشک کودک : این فرد می تواند در تشخیص اولیه کمک کرده و در صورت نیاز داروهائی را برای کمک به کودک تجویز کند .
3-روانشناس کودک : در شناخت عادات و حالات روانی کودک کمک کرده و ناتوانی های کودک در زمینه های رشد ذهنی ،روانی ، و اجتماعی را بررسی می کند . همچنین یک روانشناس می تواند در بهبود رفتاری کودک و افزایش مهارتهای اجتماعی کودک به شما کمک کند .
4-رفتار درمان :این شخص می تواند علاوه برکمک به بهبود توانائی های کودک در کارهای روزانه مانند لباس پوشیدن ، غذا خوردن و سایر کارهای استقلالی، همچنین در بهبود وضعیت حواس پنجگانه ،قدرت تشخیص ،و سایر توانائی های کودک او را یاری کند.
5-کار درمان : یک کار درمان کودک را در استفاده درست از عضلات و اندامهای بدن برای انجام کارهای بزرگ و کوچک بدنی می تواند یاری کند .
6-گفتار درمان :در بهبود وضعیت گفتار کودک و افزایش توانائی او در مهارتهای کلامی بسیار مؤثر است .
7-مشاور خانواده :این شخص می تواند علاوه بر راهنمائی در امر روابط شما با کودک خود، شما را در بهره وری بهتر از منابع و مراکز موجود در جامعه برای کمک به درمان کودک کمک کند .
بسیار مهم است که متخصصین و والدین همکاری بسیار نزدیکی با هم در درمان کودک داشته باشند زیرا به این ترتیب بیشترین بازده را بدست خواهید آورد .همانطور که متخصصین از تخصص و تجربه خود برای درمان کودک شما استفاده می کنند ، شما نیز به عنوان کسانی که توانائی ها و خصوصیات کودک را بهتر از هر کس دیگری می شناسید ، می توانید در یاری رساندن به کودک و پیشرفت مراحل درمانی مؤثر باشید . هنگامی که یک برنامه درمانی برای کودک شروع شود تبادل اطلاعات میان والدین و درمانگران و گفتگوی منظم میان آنها می تواند در پیشبرد برنامه درمانی و پیشرفت کودک بسیار مهم باشد .در اینجا ما به نمونه هائی از راهنمائی های لازم اشاره می کنیم :
اطلاعات خود را افزایش دهید . تا جائیکه می توانید معلومات خود را درباره توانائی های کودکتان افزایش دهید تا به این ترتیب بتوانید فرد مؤثری در برنامه درمانی باشید و بیشتر مراقب رفتار و عملکرد کودک باشید .اگر از اصطلاحات مورد استفاده درمانگران چیزی سر در نمی آورید از آنها بخواهید تا برای شما توضیح بدهند .
خود را همیشه آماده نگاه دارید .شما همیشه باید آماده باشید تا در مواقع لزوم با متخصصین ، درمانگران و مسئولان مدارس و مراکز درمانی ملاقات کنید .سئوالات خود را از قبل تهیه کرده آنهارا بنویسید و جوابهای آنهارا نیز یادداشت کنید .
برای برنامه درمانی بایستی سازماندهی داشته باشید.بسیاری از والدینی که برنامه درمانی موفقی داشته اند کسانی بوده اند که تمامی مراحل درمان را زیر نظر داشته و از کارها ئی که انجام شده و باید انجام شود گزارش تهیه کرده و بررسی می کرده اند.
برقراری ارتباط بسیار مهم است . شما باید بیاموزید که چه در موارد مثبت و چه در موارد منفی باید با متخصصین و درمانگران صحبت کنید و تمامی موارد لازم را مورد بحث و گفتگو قرار دهید .شما باید به طور واضح دلایل موافقت و یا عدم موافقت خود با مسایل پیش آمده را با درمانگران و متخصصین مربوطه در میان بگذارید تا مشکلات موجود با کمک یکدیگر حل شود.
کاردرمانی کودکان چیست؟ کاردرمانی به همه ی جنبه های زندگی کودک (جسمانی، هیجانی و اجتماعی) می پردازد و دیدگاهی کاملاً کل نگرانه دارد که با توانایی های کارکردی سرو کار دارد و آنچه کودک نیاز دارد به منظور دستیابی به مهارتهای مناسب رشدی، قادر به انجام آن باشد. کار همیشه در قلب کاردرمانی بوده است و یادگیری مهارتها و رفتارهای جدید، در طول فعالیت بخش حیاتی برنامه کاردرمانی مربوط به کودکان در حال رشد است توانایی های بنیادی لازم است تا کودک در حیطه های عملکردی زیر موفّق شود: · مراقبت از خود (مثل خوردن و پوشیدن) · یادگیری (مثلی دست نویسی) · بازی و تفریح (مانند همکاری با دیگران در بازی های قاعده مند) درمانگران همچنین از دیگر رویکردهای شناختی در برنامه های کودک، مانند آموزش انتقالی استفاده می کنند. کاردرمانگران کودک کجا کار می کنند؟ مراقبت نوزادی یک رشته در حال رشد جهت کاردرمانگران با تجربه است. نوزاد آسیب پذیر همچون هر کودک دیگری به رشد استقلال کارکردی( در تنفس، خوردن، کنار آمدن با محیط و رفتن به خانه با کمترین سختی) نیاز دارد. در واحد مراقبت ویژه نوزادان(NICU)،کاردرمانگران با تیم تخصصی درمان روی وضعیت دهی کودک برای پیش گیری از بد شکلی ها(دفرمیتی ها)و افزایش رشد حرکتی،و روی مراقبتهای انطباقی محیطی ویژه برای کاهش عوامل استرس زای محیط وارد شده. برای مثال ناشی از نور، سطوح، در حالیکه تحریکات حسی مناسب را که اغلب محیطهای دارای فناوری پیشرفته کم است، فراهم می آورد. زمانیکه کودک بیمارستان را ترک می کند،کاردرمانگر برای ادامه برنامه رشدی اولیه او را در خانه ملاقات می کند،برای کمک از طریق وضعیت دهی(با کمک تجهیزات تطبیقی) تغذیه، کارکرد اولیه دست و مهارتهای ادراکی و تعامل اجتماعی تجهیزات عادی مثل صندلی اتومبیل ممکن است به اصلاح کردن نیاز داشته باشد برای اطمینان از اینکه کودک می تواند به طور ایمن جابجا شود. سنجش: توانایی های کارکردی جاری کودک، اولین گام برای به دست آوردن آگاهی عمیق تر در مورد توانایی ها و محدودیّت های کودک است و درمانگر باید محیط هایی را که کودک تکالیف را در آن اجرا می کند (خانه، مدرسه و زمین بازی) را نیز مورد بررسی قرار دهد. معلّم ممکن است کودک را به خاطر مشکلات دست نویسی ارجاع دهد؛در حالیکه کادرمانگر کیفیت مهارتهای حرکتی درشت و ثبات وضعیتی که بر توانایی کودک برای هماهنگ کردن توالی حرکات دست اثر می گذارد را ارزیابی می کند. مشکلات مربوط به ادراک دیداری (همچون تمییز بین اشکال و الگوهای مختلف) بر توانایی بازشناسی حروف تأثیر می گذارد.نقص در طرحواره بدنی می تواند باعث کاهش آگاهی و از.... و حس ضعیف جهت یابی به واژگونی حروف(واژگون خوانی یا واژگون نویسی) می شود.کنترل چشمی حرکتی ضعیف ممکن است برتوانایی کپی کردن از روی تخته سیاه تأثیر گذارد. بازخورد از کودک، والدین و آموزگاران همراه با سنجش مجدد نتایج برنامه هامشخص می کند که آیا نتایج برنامه ها موفقیت آمیز بوده اند.این اغلب وقتی روی میدهد که کودک شروع به شرکت در مدرسه می کند و عملکرد خودشان در برابر هم قطارانشان اندازه گیری می کنند و به قابلیت های خود آگاهی می یابند. همان طور که کودک به درمان پاسخ می دهد و شروع به کنار آمدن با فعّالیّت های روزانه اش می کند، اعتماد به نفس اش بیشتر می شود و عزت نفس اش بهبود می یابد. طبقات تشخیصی: ناتوانی جسمی: کودکانِ دچار دامنه ای از ناتوانی های جسمانی به کار درمانی ارجاع داده می شوند که احتمالاً از بین آن ها فلج مغزی وسیع ترین گروه تشخیصی است. کاردرمانی روی دستکاری و وضعیت دهی برای کاهش وضعیت های بدنی ناکارآمد و خطر بدشکلی تمرکز دارد. صندلی مخصوص (برای انجام کارهای مدرسه، حمام و توالت)، کالسکه ی کودک یا صندلی چرخ دار، تجهیزات حمایت کننده ی حالات بدنی متقارن هنگام خواب، بالابر یا دستگیره های مخصوص ممکن است نیاز باشد. کارد و چنگال تطبیق یافته و فنون غذا خوردن ممکن است به تغذیه کمک کند و گزینه ها یا صفحه کلید مخصوص برای دستیابی به یادگیری برنامه ی تحصیلی ممکن است لازم باشد. برنامه درمانی منظم برای مشکلاتی مثل نقصهای ادراکی-بصری لازم است. همکاری نزدیک با تیم حرفه ای برای اطمینان از رویکردی هماهنگ ضروری است. ناتوانی یادگیری: کودک ممکن است ناتوانایی های ذهنی داشته باشد، اما اهداف مربوط به فراگیری مناسب به مهارت های مراقبت از خود و توانایی استفاده از فرصت های یادگیری و اجرای فعالیت های مقبول اجتماعی به اندازه ی کودکان دیگر برای آن ها نیز مهم است. کاردرمانگران روی ترمیم نقص های حرکتی، شناختی و ادراکی کار می کنند، اما اغلب به طور نزدیک تری به کار با کودکانی که ناتوانی جسمانی عمیق دارند می پردازند.خانواده ها ممکن است نیاز به پیشنهاد مراقبت در طول زندگی داشته باشند و در نتیجه نیازمند حمایتهای علمی و روان شناختی باشند. و......................
ادراک بینایی
ادراک بینایی یکی از مراحل رشد و تکامل زبان است. بینایی پدیده ای پیچیده است که توجه متخصصان رشد بینایی را به خود معطوف داشته است. به هر حال قلمروهای زیادی وجود دارد که ما درمانگران می توانیم روی آنها کار کنیم و در ارتباط و هماهنگ با یک بینایی سنج به منظور شناخت نیازهای کودک اقدام نماییم.
قبل از هر اقدام در این زمینه ضروری است که تفاوت دید و بینایی را بشناسیم. بینایی عبارت است از: توانایی دیدن. بینایی پاسخ چشمها به نوری است که به درون آن تابیده می شود و بنابراین فرایندی است فیزیولوژیک. در حالیکه دید در نتیجه ی توانایی کودک در تفسیر و فهم و معنی بخشیدن اطلاعاتی است که از طریق چشمها دریافت می کند.
تعداد زیادی از کودکان در حالیکه از بینایی خوبی برخوردارند، دارای مشکلاتی در دید هستند که بر توانایی خواندن و دیگر جنبه های تحصیلی آنها اثر بازدارندگی می گذارند. ما درمانگران با کودکانی سر و کار داریم که اندام چشمی آنها سالم است، لکن یاد نگرفته اند که چگونه از بینایی خود به طور مؤثری استفاده کنند.
درمانگران معمولاً با مفاهیم ادراک بینایی سروکار دارند. این مفاهیم عبارتند از: ردیابی بینایی، تعقیب چشمی، ادراک تصویر و زمینه، حافظه توالی بینایی و ...
هماهنگی هر دو چشم کودک برای دریافت مؤثر و کارآمد اطلاعات امری اساسی است. توانایی کودک در تعقیب چشمی هدف متحرک نظیر گرفتن توپ و مشاهده پرواز پرنده مستقیماً با تکالیف درسی او در ارتباط است. به محض اینکه کودک خواندن را می آموزد، باید بتواند چشمهای خود را به طریقی جهشی از راست به چپ حرکت دهد. اگر کودکان در وقت خواندن کلمات ثابت، سر خود را حرکت دهند موجب رشد یک خورده مهارت ناسوده می گردد که خود نوعی بدآموزی است. برای اینکه کودک بتواند در موقع نوشتن و خواندن از دید نزدیک و سپس بلافاصله برای دیدن معلم و تخته سیاه از دید دور استفاده کند، باید تمرکز چشمی در او تربیت شود. کودکی که تمرکز چشمی مناسبی نداشته باشد، اغلب موقعیت تحصیلی خود را از دست داده و دچار سردرگمی خواهد شد.
پرورش و تقویت ادراک تصویر و زمینه از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا کودک را قادر می سازد تصویر اصلی را از زمینه بدرستی تشخیص دهد و در گرفتن توپ و تعیین موقعیت کلمه یا تصویر در صفحه او را یاری دهد. حافظه توالی بینایی نیز جنبه مهم دیگری از ادراک است. چرا که موجب می شود کودک آنچه را دیده است به همان ترتیب بازشناسی و یادآوری کند.
تکالیفی جهت افزایش ادراک بینایی
ردیابی تیله - تیله را از بالای سطح شیبدار به پایین بفرستید و از کودک بخواهید صرفاً با چشمانش مسیر حرکت را دنبال کند. - تیله را از بالای سطح شیبدار به پایین بفرستید و از کودک بخواهید با یک چشمش مسیر حرکت را دنبال کند. - کودک با انگشت و چشمانش مسیر حرکت تیله را دنبال کند. - از کودک بخواهید به مسیر حرکت تیله نگاه کند و هر موقع که شما خواستید آن را با دست متوقف کند. - از کودک بخواهید به مسیر حرکت تیله نگاه کند و جهتی را که حرکت می کند مشخص سازد(چپ یا راست). استفاده از کارت: تعدادی کارت از اشکال هندسی، پیکان، حروف، شماره ها و تصاویردومینو تهیه کنید و آنها را به صورت انفرادی، دوتایی و سه تایی به یکدیگر متصل کنید. مربی برای مدت زمان مشخصی کارت را به کودک نشان می دهد سپس کودک باید به ترتیب موارد زیر را انجام دهد: ?. تصویر را نام ببرد، ،ن را توصیف کند. ?. آنچه را که می بیند در هوا ترسیم کند. ?. الگوی مشابه ای را روی ورقه رسم کند. ?. همان الگو را با گچ روی تخته سیاه ترسیم نماید. استفاده از چراغ قوه قلمی: - چراغ قوه ای را در دست بگیرید و در مسیر افقی، عمودی، دایره ای و مورب حرکت دهید و از او بخواهید ابتدا با هر دو چشم و سپس با یکی از چشمانش مسیر حرکت را دنبال کند. - فعالیت فوق را انجام دهید و از کودک بخواهید همزمان با چشمان و انگشت اشاره اش مسیر نور را دنبال کند. - فعالیت فوق را در صورتی که کودک دراز کشیده است انجام دهید. - دو عدد چراغ قوه انتخاب کنید و از کودک بخواهید که از یکی به دیگری نگاه کند. - اتاق را تا جاییکه ممکن است تاریک نمایید و نور چراغ قوه را حدود یک ثانیه به اشیای اتاق بتابانید و از کودک بخواهید که قوایش را کاملاً روی اشیای زیر تابش نور متمرکز سازد. - به هر دست کودک یک چراغ قوه بدهید و از وی بخواهید که نور آنها را به پاهایش بتاباند و همزمان با تابیدن نور به پای هر سمت با آن یک قدم به طرف جلو بردارد و این روند را ادامه دهد تا جاییکه مسیر مشخصی را طی کند. اتاق را تا جاییکه ممکن است تاریک نمایید و از کودک بخواهید نور چراغ قوه را به اشیاء بتاباند و شئ خاصی را که نام می برید، پیدا کند. - تابلوی الفبا یا اشکال مختلف هندسی تهیه کنید و از کودک بخواهید که در اتاق تاریک، نور به شکل یا حرف مورد نظر شما تابانده آنها را نام ببرد. استفاده از دگمه - تعدادی دگمه در دستجات مختلف تهیه کنید. آنها را روی یک سطح صاف قرار دهید و از کودک بخواهید آنها را بر حسب رنگ، اندازه، بافت، شکل و تعداد سوراخ های هر دگمه و... طبقه بندی کند. - با چیدن دگمه ها در کنار یکدیگر از او بخواهید اشکال مختلف هندسی، حروف، شماره ها و تصاویر ساده را بسازد. - کودک در وضعیت نشسته به زانو و ایستاده قرار بگیرد و دگمه ها را از یک بطری دهانه گشاد به به داخل بطری دهانه تنگ بیندازد. - همانند سکه به دگمه تلنگر بزند. - همانند تیله، دگمه را با انگشتانش پرتاب کند. نخ و مهره - تعدادی مهره در اندازه، رنگ و شکلهای مختف که در قسمت میانی سوراخ دارند تهیه کنید.ازکودک بخواهید ،آنها را بر اساس یک معیار (مثلاً رنگ مهره ها ) ازنخ عبور دهد. - با دو معیار طبقه بندی فعالیت را انجام دهید( شکل و رنگ ) - تعدادی از مهره ها را نخ کنید و به کودک نشان دهید. سپس از او بخواهید با استفاده از حافظه بینایی خود همان الگو را تکرار کند. - چشمان کودک را ببندید و تعدادی مهره را در مقابل کودک قرار دهید و از وی بخواهید با حس لامسه اش نخ را از آنها عبور دهد. - چشمان کودک را ببندید و الگویی را در مقابل او قرار دهید و از او بخواهید با حس لامسه ای الگو را لمس کرده، نسخه برداری کند. ادراک شنیداری ادراک شنیداری نیز یکی از مراحل رشد زبان است. ادراک شنیداری نه تنها موجب شنیدن بلکه موجب تفسیر و فهم پیام نیز می شود. مفاهیمی که تحت نام مهارتهای شنیداری آورده می شوند عبارتند از: تمیز شنیداری یا رمز گشایی متوالی، اکمال شنیداری، تداعی شنیداری و حافظه توالی شنیداری. تمیز شنیداری یا رمزگشایی به توانایی شناخت و تشخیص درست و دقیق صداهای مختلف با توجه به زیر و بمی، حجم و طرح آنها اطلاق می شود. تمییز شنیداری همچنین موجب می شود که ما صدای گفتار یا همهمه را از سایر صداها تشخیص دهیم. برای کمک به توسعه و رشد این مهارت در کودکان باید فعالیت هایی طراحی کرد که آنها را تشویق کند تا شباهت ها و تفاوت های صداها گفتاری را با هم مقایسه کنند. اکمال شنیداری عبارت است از: تمایل به کامل کردن یک صدا یا یک کلمه به محض اینکه جزئی ازآن شنیده شود و این ناشی از تمایل و نیاز انسان به تکمیل هر رفتار یا عمل ذهنی است. برای توسعه و تربیت مهارت اکمال شنیداری در کودکان، فعالیت های متنوعی را می توان طراحی و آنها را تشویق کرد تا با شنیدن بخشی از صداها و کلمات آشنا، آن را تکمیل کنند. کودکان می آموزند چگونه کلمات متضاد و هم معنی را تداعی کنند تا در به کارگیری زبان برای برقراری ارتباط ماهرتر و انعطاف پذیرتر شوند. حافظه توالی شنیداری عبارت است از: توانایی یادآوری و تکرار صحیح و متوالی نشانه های شنیداری. این مهارت دارای اهمیت ویژه ای است زیرا مستقیماً با بسیاری از تکالیف درسی و آموزشگاهی نظیر پیروی از دستورالعملها، یادآوری توالی یک داستان که توسط معلم خوانده یا گفته می شود و یادآوری توالی یک طرح موزون در ارتباط است. تکالیفی جهت افزایش ادراک شنیداری: قوطی های تمییز شنیداری ده یا بیست قوطی خالی کوچک تهیه کنید و درون آنها را به صورت مجموعه دوتایی از مواد مختلف یکسان مانند سکه، نخود، لوبیا، قند و ... پر کنید. حال برای هر مجموعه علائم رمزی یکسانی در قسمت ته قوطی بگذارید. - یک سری از مجموعه ها را در اختیار کودک قرار دهید و از او بخواهید به نوبت آنها را تکان دهد و صدای آن را شنیده، سعی نماید مجموعه همتای آن را پیدا نماید. - یکی از قوطی ها را تکان دهید و از کودک بخواهید با تکان دادن سایر قوطیها همتای آن را بیابد. - تعداد اشیای داخل قوطی را کم و زیاد کنید و از کودک بخواهید سایر قوطی ها را تکان دهد و همتای آن را بیابد. - از کودک بخواهید حدس بزند درون قوطی چه شیئی وجود دارد. اگر این کار برای او سخت است ابتدا محتویات تمام قوطی ها را به وی نشان بدهید سپس از او بخواهید وقتی قوطی ها را تکان می دهد، محتویات آن را حدس بزند. - تعدادی قوطی را به نوبت تکان دهید و از کودک بخواهید آنها را با همان نظم و ترتیبی که شنیده است، تکان دهد. هجی کردن: ابتدا یک سری لغاتی که در محدوده درک و فهم کودک است، از ساده به پیچیده انتخاب کنید. - یک لغت را تلفظ کنید و از کودک بخواهید آن را تکرار کند سپس لغت مشابه آن را به طور ناقص یا غلط تلفظ کنید و از وی بخواهید آن را کامل یا تصحیح کند. - یک سری لغت به کودک بگویید و از وی بخواهید آنها را با همان نظم و ترتیبی که شنیده است، تکرار کند. - یک سری لغت بنویسید و به کودک نشان دهید. سپس آن را پاک کنید. حال از وی بخواهید لغاتی را که دیده است، منظم و پشت سر هم تولید کند. - لغتی را به کودک بگویید. سپس از وی بخواهید آن را در یک جمله به کار ببرید. - حروف یک لغت را به طور نامرتب بگویید یا بنویسید و از کودک بخواهید لغت را پیدا کند. یک لغت به کودک بدهید و از او بخواهید درباره وزن، مترادف، متضاد، حروفی که با آنها شروع و تمام می شود، بیاندیشد.
به سادگی آسمان پر ستاره
همه ما عاشق کودکیهایمان هستیم، قصههای خوبی از کودکی داریم، این قصهها را بارها و بارها واگویه میکنیم
یاد کودکیمان که میافتیم قند توی دلمان آب میشود، حسرت میخوریم، دوران خوش از دست رفته را هر کدام با یک آه بدرقه میکنیم و آرزو میکنیم روزهای شیرینمان تکرار شود که البته بر همه ما واضح و مبرهن است که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. ولی واقعا چقدر از داستانهایمان واقعی است؟ یعنی 15 – 10سال نخست زندگیمان اینقدر خوش گذشته یا به ما یاد دادهاند که از کودکی به خوشی یاد کنیم؟ در تمام دوران کودکیتان هیچوقت آرزو نداشتید بزرگ شوید تا از دست بزرگترها خلاص شوید؟ به کودکان دور و برتان نگاهی بیندازید، خیلی خوشبختند؟ لابهلای همان ابرهایی زندگی میکنند که شما خاطرات کودکیتان را از زیرشان بیرون میکشید؟ احتمالا بر این باورید که بهترین کاری را که ممکن است برای کودکان انجام میدهید؟ یا از آن دسته پدر و مادرهایی هستید که مدام دوران کودکیتان را با فرزندتان مقایسه میکنید و سرکوفت میزنید که همه وقتتان را دارید صرف این طفل معصوم میکنید؟
دنیای ساده و پیچیده
دنیای کودکان ساده است، ساده ساده، به سادگی یک آسمان پرستاره، یک بستنی خوشمزه، یک دوست خیالی و حتی یک رؤیای شبانه اما روانشناسان معتقدند که این دنیای ساده، رمز و رازها دارد. ترسها، کابوسها، نگرانیها و استرسهای کودکی همانی است که در بزرگسالی گریبان ما را سخت میفشارد.
توی خانه داد و بیداد راه نیندازید؛ هر وقت قافیه تنگ شد بهتر است بچه را به یکی از اقوام بسپارید بعد دنیا را روی سر هم خراب کنید.همین بحثهای معمولی که گاهی بهنظر کاملا پیش پا افتاده هستند آنچنان کودکتان را آزار میدهد که شما تصورش را هم نمیتوانید بکنید. وقتی پدر و مادرها دعوا میکنند، بچهها فکر میکنند که همدیگر را دوست ندارند و از آنجا که وحشتناکترین اتفاقی که کودکان تصور میکنند دوست نداشتن است، دعوای میان پدر و مادر به کابوسی تبدیل میشود که آرامش کودک را بر هم میزند. بچهها هیچوقت نمیتوانند تصور کنند که حرفهایی که در دعوا میان بزرگترها رد و بدل میشود، واقعی نیست و گاهی فقط از سر بیحوصلگی ممکن است پدر و مادر یکدیگر را به ترک کردن تهدید کنند.
تنبیه اندازه دارد
دست از شعار دادن بردارید؛ «کودک عزیز است و تربیتش عزیزتر.» وقتی میخواهید بچهها را تنبیه کنید، کمی منطقی باشید، به هر بهانهای کودکتان را تنبیه نکنید. بزرگترها هم گاهی کارهایی میکنند که مستحق تنبیه هستند ولی کسی تنبیهشان نمیکند. دلیلی ندارد که با هر خطا کودکتان را تنبیه کنید، برخی مشکلات کودکان با گذشت زمان حل میشود، به هر حال اگر اهل تنبیه هستید هم سعی کنید تنبیه متناسب با شرایط روحی کودک انتخاب شود، از حد نگذرید و مراقب روحیه فرزندتان باشید.
محبت کنید
تا میتوانید به فرزندتان محبت کنید. همه پژوهشگران کودک بر این باورند که محبت از جمله مهمترین نیازهای نوزادان است. آنچه اخیرا توجه پژوهشگران را جلب کرده این است که نوزادانی که به اندازه کافی محبت دریافت کردهاند رشد عاطفی کاملتری داشتهاند و نوزادانی که با مادرانی تحت فشارعصبی بزرگ شدهاند بعدها بیش از حد متوسط آسیبپذیر بودهاند.
قصه بگویید
وقتی بچه بودید کسی برایتان قصه میگفت؟ بالا رفتیم دوغ بود پایین اومدیم ماست بود قصه ما راست بود. یادتان هست تا قصهگو شروع میکرد یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود... چه قندی تو دلتان آب میشد؟ ته قصه را حتما زیاد به خاطر نمیآورید، اصل ماجرا این بود که قصهگو آنقدر قصه را کش میداد تا خوابتان ببرد، خوابهای خوبی هم میدیدید، سوار اسب شاخدار میشدید توی آسمان پرواز میکردید و... این روزها کسی حوصله قصه گفتن برای بچهها را ندارد اما محققان معتقدند که قصه گفتن برای تکامل مغز نوزادان هم لازم است. قصه گفتن به پرورش قدرت بیان و عاطفه کودک کمک میکند، نیروی تخیل کودک را تقویت میکند، قوه ابتکار و ابداع را در او تحریک میکند و بالاخره عشق و علاقه به ادبیات را در کودک شما بهوجود میآورد و البته به رشد اجتماعی کودک هم کمک خواهد کرد. پس وقت بگذارید و قصه بگویید.
اگر رابطه خوبی با همسرتان ندارید
حکایت میکنند که روزی مادری به دختر جوانش گفت: من به خاطر تو زندگی توی این جهنم را تحمل کردم و منظورش از جهنم، خانهای بود که با همسر و فرزندش در آن زندگی میکرد. دختر با کمی تعجب جواب داد: فکر نکردی جهنم جای خوبی برای تربیت بچه نیست؟ اگر رابطه خوبی با همسرتان ندارید، این فکر را ازکلهتان بیرون کنید که بتوانید فرزند نابغه تربیت کنید یا اصلا در فرزندپروری موفقیتی به دست آورید. درصورتی که توانایی حل مشکلات میان خود و همسرتان را ندارید، انتظار نداشته باشید فرزندتان تاجی به سرتان بزند، در عوض اگر خواستید در آینده به فرزندانتان ببالید بهتر است نخست مشکلات ریز و درشتی را که با همسرتان دارید حل کنید.
سرکوفت نزنید
اینکه بچه خالهزاده همکار شما شاهکار کرده، پیانو مینوازد، شیرجه میزند، به خط میخی مسلط است یا آواز میخواند، چه ربطی به فرزند شما دارد؟ دست بردارید! یادتان نمانده که در کودکیتان چقدر از شنیدن سرکوفتهای دیگران عذاب میکشیدید؟ همه کودکان تفاوتهایی با یکدیگر دارند، شاید بچه شما استعدادی در پیانو و آواز نداشته باشد اما روابط عمومی بهتری داشته باشد یا نقاش ماهری شود، قرار نیست همه کودکان استعداد یکسان داشته باشند و اتفاقا استعدادهایشان همزمان ظاهر شود. دست نگهدارید و به فرزندتان اجازه رشد بدهید.
برای شروع دیر نیست
سعی کنید در رفتار با کودک دقت بیشتری به خرج دهید، نکتههایی درباره تربیت کودک را روی در یخچال نصب کنید تا هر بار که با گرسنگی و تشنگی در یخچال را باز میکنید یکی دو ثانیه هم به فرزندتان فکر کنید. اگر بچه ندارید و قرار هم نیست بچهدار شوید، با کمک به پدر و مادرها تلاش کنید تا دنیای بهتری برای کودکان داشته باشید. با واقعبینی کودکیتان را به خاطر آورید تا یادتان بیاید که چه انتظاری از بزرگترها داشتید، این یادآوری به واقعبینی شما در رفتار با کودکان کمک میکند.
ماهنامه کودک با تلخیص
آموزش اخلاق به روش آسان
همه نظریه های رشد اخلاقی تصدیق می کنند که وجدان در اوایل کودکی به تدریج شکل می گیرد. پدر و مادر به عنوان مربیان آموزشی برای کودک می توانند به رشد اخلاق کمک کنند. به این صورت که در ابتدا می توانند با امر و نهی های خود خوب و بد را مشخص کنند. کودک به دلیل محبوب بودن نزد والدین و یا کنترل بیرونی سعی دارد تا این اصول مقرر شده اخلاقی را رعایت کند اما به تدریج این معیارها می توانند درونی شود و توسط انگیزه های درونی و وجدان کنترل گردد.
دیدگاه های مختلف روانشناسی هر یک علل خاصی را برای برانگیختن یک رفتار خوب مطرح می کنند. برخی انگیزه رفتار خوب را از طریق همانندسازی با والد یا الگویی که مورد پذیرش است توجیه می کنند. برخی معتقدند که رفتارهای خوب در کودک با پیامدهای مثبتی روبرو میشود بنابراین پیامد های مثبت می توانند عوامل برانگیزاننده باشند برای تکرار رفتار مطلوب و برخی دیگر اعتقاد دارند که کودکان با رشد توانایی استدلال در مورد مفاهیم مثبت، رفتارهای مطلوب را افزایش می دهند.
مهم این است که در تربیت اخلاقی باید علاوه بر تفهیم رفتار مثبت از روش های مناسب نیز استفاده کنیم تا وجدان شکل بگیرد و اخلاق ثبات پیدا کند. پدر و مادری که مرتباً با روش های تنبیهی و یا محروم سازی سعی دارند تا ارزش های اخلاقی را نهادینه کنند باید متوجه باشند که در آینده ای نزدیک نه تنها وجدان و احساس گناه و اخلاق مداری شکل نمی گیرد بلکه کودک از طریق الگوبرداری یاد می گیرد که بعد از صدمه زدن به دیگران کمتر احساس گناه کنند. در مقابل نوع خاصی از انضباط به نام القاء به شکل گیری وجدان کودک کمک می کند.
زمانی که کودک را از کاری نهی می کنیم و دلایل این نهی را برای او توضیح می دهیم. اول آنکه او را به معیارهای اخلاقی متعهد می کنیم و دوم آنکه در مواقعی می توانیم همدلی را به او بیاموزیم و از اجرای قوانین خشک و غیر قابل انعطاف خودداری نماییم و سوم آنکه زمینه را برای پذیرش بیشتر این امور برای کودک فراهم می کنیم. و حال آنکه تهدید و تنبیه با ایجاد اضطراب درونی مسیر را برای تفکر و درونی سازی اخلاق فراهم نمی سازد.
روش های متفاوت برای کودکان متفاوت
آیا کودکانی با روحیه کمرو و مطیع با کودکانی با روحیه لجباز و تکانشی (بی هدف و بدون تفکر و تامل) به صورتی یکسان اخلاق و انضباط را درونی می کنند؟
در پژوهشی که کوچانسکا (1995) انجام داده است "1" به این نتایج دست یافته است که روش های تادیبی در مورد کودکان باید متفاوت باشد. کودکی که به روش های صبورانه و ملایم والدین پاسخ می دهد و می تواند در این مواقع اطاعت لازم را داشته باشد نیاز به روش های انضباطی سخت گیرانه و تحمیلی و زورمدارانه ندارد.
اما در مورد کودکانی که دارای رفتارهای تکانشی، بدون فکر، بی هدف، بدور از عبرت گیری از موقعیت ها می باشند شاید چنین شیوه های صبورانه موثر نبوده و لازم است تا از روش های دیگری استفاده شود. نتایج پژوهش فوق نشان داد که در این مواقع ارتباطات گرم و صمیمانه عاطفی والد با فرزند در لحظات رفتار مطلوب و پسندیده می تواند الگوپردازی را در فرزند افزایش داده و روش های انضباطی را در او درونی تر سازد. در حالی که روش های تحمیلی و زورمدارانه در مورد این کودکان آنان را تحریک پذیرتر و مقاوم تر می سازد و توان پردازش را از او می گیرد. لذا والدین برای کمک به شکل گیری وجدان باید شیوه های فرزند پروری خود را با سرشت فرزند خود متناسب سازند.
چه کنیم تا الگوهای مناسبی برای تاثیرگذاری و درونی کردن اخلاق باشیم؟
روان شناسان سه نوع ویژگی را برای الگوهای موثر و موفق ذکر می کنند.
1- صمیمیت: پدران و مادرانی که گرم و عاطفی هستند و ابراز عواطف دارند و با هیجانات فرزندشان همراهند بیشتر می توانند تاثیرگذار باشند.
2- تطابق رفتار با گفتار: زمانی فرزندان ما به گفتارها و اوامر و نواهی ما عمل می کنند که با رفتار ما منطبق باشد. در غیر این صورت آنها مسیری را انتخاب می کنند که آسان تر است و آن سرمشق گیری از اعمال و رفتارهای والدین است .
3- شایستگی: کودکان کسی را برای الگوگیری انتخاب می کنند که شایستگی داشته و تاثیرگذارتر باشد. به همین دلیل در خانواده هایی که والدین از اقتدار لازم (نه دیکتاتور) برخوردارند نیازها را درک می کنند مهربان هستند اما با قاطعیت رفتار می کنن، فرزندان راحت تر یاد می گیرند وقدرت پذیرش بیشتری دارند. اما فرزندان در خانواده های دیکتاتور و یا سهل گیر بیشتر به همسالان با الگوهای تربیتی متفاوت روی می آورند.
1- روانشناسی رشد ، جلد(1) نوشته لورای برگ، ترجمه سید محمدی
فهیمه کهتری- خانواده و زندگی
لالایی از نوع بازی
چگونه کودک خود را بهتر بخوابانیم؟
اهمیت بازی در زندگی کودک آن چنان آشکار است که نیاز چندانی به استدلال ندارد. بازی نه تنها برای حرکت اندامهای گوناگون بدن، پرورش عضلات و صرف انرژی اضافی، که عدم مصرف آن حساسیت و عصبانیت را در پی دارد، ضروری است، بلکه یاری دهنده کودک در شناخت محیط و تسلط بر آن است. افزون بر آنچه که گفته شد، بازی موقعیتهای مناسب را برای سنجش توانایی های خود در اختیار کودک می گذارد و به وی می آموزد که چگونه میان واقعیت و تخیل تفاوت بگذارد. علاوه بر این از طریق بازی می توان کودکان را به انجام برخی از کارها یا فعالیتها ترغیب کرد. مثلا حتما مشاهده کرده اید که برای خوراندن غذا به کودکان بی اشتها از بازی استفاده می کنند و یا درمان بسیاری از مشکلات روحی در کودکان از طریق بازی درمانی امکان پذیر است.
بازی موقعیتهای مناسب را برای سنجش توانایی های خود در اختیار کودک می گذارد و به وی می آموزد که چگونه میان واقعیت و تخیل تفاوت بگذارد. علاوه بر این از طریق بازی می توان کودکان را به انجام برخی از کارها یا فعالیتها ترغیب کرد.
علاوه بر آن یکی دیگر از دستاوردهای بازی می تواند کمک به خواباندن به موقع کودکان باشد چرا که همین مساله(یعنی به خواب رفتن کودکان) گاه مشکلات فراوانی را برای والدین ایجاد می کند. بنابراین اگر خواباندن کودکتان در هنگام شب، برای شما تبدیل به یک کابوس شده و یا نمی توانید کودکان خود را به موقع به رختخواب بفرستید، توصیه های ما را در این یادداشت مطالعه کنید. در این یادداشت سعی شده است که یک سری بازی و سرگرمی مناسب به شما ارایه شود تا بتوانید کودکان دلبند خود را به راحتی به رختخواب بفرستید. این بازی ها و سرگرمی ها شامل یک سری فعالیتهای عادی است که می توانید هر شب یکی ازآنها را انجام دهید و به این ترتیب کودکان شما راحت تر به رختخواب بروند زیرا این بازیها راحت و البته قابل پیش بینی هستند ولی توجه داشته باشید که هر بازی و سرگرمی را نمی توان در رختخواب با کودکان انجام داد چرا که هدف از اجرای این سرگرمی ها آرام کردن و به خواب بردن کودکان است نه اینکه با انتخاب نادرست بازی و سرگرمی، بیشتر آنها را سرحال کرده و به وجد آوریم.
1- بازی با انگشتان
از انگشتان خود برای بازی با کودکان استفاده کنید. البته می توانید از کتابهایی که در زمینه عروسکهای انگشتی چاپ شده است نیز استفاده کنید هر چند که می توانید این کار را با هزینه کمتر نیز اجرا نمایید و به این ترتیب یک نمایش کوچک برای کودک خود ترتیب دهید.
از انگشتان خود برای ترتیب دادن یک مکالمه با کودک خود استفاده کنید. البته می توانید برای این کار از صداهای مختلف نیز استفاده کرده و به تقلید صدا بپردازید. برای مثال:
انگشت اشاره سمت چپ؛ در نقش پدر یا مادر: الان وقت رفتن به رختخوابه کوچولو
انگشت اشاره سمت راست؛ در نقش کودک: نه مامان، نه هنوز، من بازم می خوام بازی کنم...
2- بازی با لغات
برای کودکان بزرگتر که توانایی هجی کردن(بخش کردن) لغات را دارند، می توانید بازی هجی کردن لغات را اجرا کنید. اول یک لغت را برای کودک خود هجی کنید و سپس در مرحله بعد لغات نوشته شده بر روی کارتهای جداگانه را به کودک خود نشان دهید تا آن را بخواند و سپس هجی کند.البته شما می توانید برای کودک خود داستانی بخوانید و برخی لغات آن را انتخاب کرده و از کودک خود بخواهید که به جای آن لغت، یک لغت مترادف را بکار ببرند.
3- بازی با الفبا
یکی از حروف الفبا را انتخاب کنید مانند حرف"الف" و از کودک خود بخواهید اشیایی را که با این حرف شروع می شوند را نام ببرد. البته برای انجام این بازی می توانید از حروف مختلفی استفاده کنید.
4- بازی با عروسک
همانطور که الان شما کودک خود را در رختخواب می گذارید، کودکتان را تشویق کنید تا عروسک خود را در رختخواب گذاشته، آنها را ببوسد و بخواباند.به این ترتیب کودک شما متوجه می شود که وقت خواب او هم فرا رسیده است.
5- بازی نقاشی
در حالی که کودک شما خوابیده، صفحه محکمی را به او بدهید و از او بخواهید تصویری از اتفاقات روز یا خوابی را که دوست دارد ببیند، بکشد.
6- بازی حدس زدن
برخی از اشیا اطراف کودک خود را انتخاب کنید و از کودک خود بخواهید که سعی کند شی مورد نظر را حدس بزند. البته برای یافتن آن می توانید به کودک خود کمک کنید.
فراموش نکنید که در تمام این مراحل، کودک خود را در رختخواب نگهدارید و نگذارید که از رختخواب خارج شود. اگر تلاش بیشتری کرد، به وسیله این بازیها می توانید کودک خود را در رختخواب نگهدارید و خوابی شاد و آرام را برای کودک خود برنامه ریزی کنید.
مریم عطاریان- بخش خانواده و زندگی
مقالات مرتبط
خاطر من ،باهم دعوا نکنید!
اینکه پدر و مادرها ، گاهی اوقات باهم مخالفت و گاهی هم بحث میکنند، یک مساله عادی است. آنها ممکن است راجع به پول ، کارهای خانه یا اینکه وقتشان را چطور باهم بگذرانند، مخالفت کنند. گاهی درباره مسائل مهم که مربوط به خانواده است و البته خیلی وقتها هم بخاطر مسائل کم اهمیت مثل اینکه شام چی باشد یا کی به خرید برود، ممکن است مخالفتی پیش بیاید. کسانی که مدت زیادی باهم زندگی میکنند بطور طبیعی ، گاهی باهم مخالفت یا بحث میکنند.
بیشتر بچهها از این دعواها خیلی نگران میشوند. صداهای بلند و کلمات نامهربان اولیا باعث میشود که آنها احساس ترس یا غمگینی پیدا کنند. حتی وقتی که اولیا باهم قهر میکنند و اصلا حرف نمیزنند هم ، میتواند برای بچهها آزار دهنده باشد. گاهی بچهها فکر میکنند که در دعوی اولیا مقصر هستند، مثلا وقتهایی که بخاطر موضوعی که به بچهها مربوط میشود. در این موقع احساس گناه و تقصیر در بچهها ایجاد میشود. اما این مهم است که بچهها بدانند که در رفتارهای اولیاءشان هیچ وقت مقصر نیستند.
معنی دعوا اولیا چیست؟
بیشتر وقتها ، بچهها به این فکر میکنند که منظور پدر و مادر شان از دعوا چیست؟ ممکن است با خودشان فکر کنند که اولیای آنها همدیگر را دوست ندارند و حتی ممکن است که فکر کنند که معنی دعوا آنها این است که میخواهند همدیگر را طلاق بدهند. اما دعوا پدر و مادرها معمولا این معانی را ندارد.
بعضی روزها بزرگترها خسته و کم حوصله میشوند و شاید از دست کسی عصبانی باشند، این وقتها ممکن است در خانه بحث و دلخوری و یا شاید دعوا پیش بیاید.
احساس بچهها در موقع دعوای پدر و مادرها چیست؟
شنیدن صدای بلند یا کلمات نامهربان از اولیا ، معمولا بچهها را غمگین میکند. دیدن ناراحتی و غمگینی اولیا و اینکه نمیتوانند عصبانیت خودشان را کنترل کنند، باعث میشود بچهها بترسند یا احساس تنهایی کنند. موقع دعوی ، بچهها ممکن است بیشتر نگران یکی از اولیا باشند که بیشتر غمگین شده یا حتی بیشتر سرش فریاد کشیده شده است. یا ممکن است یکی از اولیا ،آنقدر خشمگین شده باشد که احساس خطر پیش بیاید.
گاهی هم اولیای عصبانی با فرزندشان هم ، عصبانی میشوند. بعضی اوقات ، بچهها از دعوی بزرگترها دل درد میگیرند یا گریه میکنند. یا خوابشان نمیبرد یا مدرسه رفتن برایشان سخت میشود. یکی از کارهای مهم این است که این احساس را با خود اولیا در میان بگذارند تا آنها به کمک بچهها بیایند. شاید بزرگترها اصلا حواسشان نباشد که بچهها ترسیدهاند و یا به آنها علت بحث را توضیح بدهند و احساس منفی بچهها را بر طرف کنند.
وقتی دعوای بزرگترها زیاد طول بکشد یا زیاد تکرار بشود، چه کار باید کرد؟
هر چند که گاهی پدر و مادرها ممکن است باهم مخالفت کنند ولی اینکه سر هم داد و فریاد کنند یا حرفهای خیلی نامهربان بگویند و خلاصه به همدیگر بیاحترامی کنند، اصلا کار درستی نیست. گاهی اوقات ، دعوای بزرگترها ممکن است با خشونت و هل دادن یا شکستن چیزهای مختلف یا خدای ناکرده ، زدن همدیگر همراه بشود، که این کارها هم ، هرگز و به هیچ وجه کارهای درستی نیست. در این وقتها ، اولیا احتیاج دارند که کسی به آنها بیاموزد که چطور عصبانیت شان را کنترل کنند!
شاید بچهها با یکی از بزرگترهایی که به او اعتماد دارند مثل عمو ، پدر بزرگ یا معلم ، راجع به اینکه در خانه دعوا های زیاد یا خطرناک ، اتفاق میافتد و اینکه ممکن است کسی آسیب ببیند، صحبت کنند و از او بخواهند به خانواده آنها کمک کند. کسانی هم مثل روان شناس ها میتوانند به خانوادهها کمک کنند تا راههای بهتر زندگی کردن و مخالفت بدون خشونت و توهین را به اولیا بیاموزند. هرچند که این کار نیاز به زمان و تمرین دارد، ولی اعضای خانواده را به زندگی آرام تری نزدیک میکند.
اینکه اولیا گاهی باهم مخالفت کنند، اشکالی ندارد؟
مخالفت ، به شرط آنکه منطقی باشد، به افراد کمک میکند تا احساسات خود را به هم بگویند و جلوی پر شدن و منفجر شدن را میگیرد.
کار خوبی که مخالفت برای آدمها میکند این است که معمولا باعث میشود که یکدیگر را بهتر درک کنند و احساس نزدیکی بیشتری پیدا کنند.
اولیا هم درست مثل بچهها مخالفت میکنند و بعد باهم آشتی میکنند و سرانجام همه دوباره احساس خوبی خواهند داشت. هیچ خانوادهای بدون اشکال نیست و بالاخره یک نقصی پیش میآید. حتی در خوشحالترین خانهها هم ، مساله وجود دارد و بزرگترها گاهی باهم بحث میکنند. معمولا ، همه اعضای خانواده کمک میکنند تا زندگی برای بقیه ، شیرینتر بشود. پس ، مخالفت ، قسمتی از یک زندگی است و با کمک محبت و فهمیدن همدیگر ، خانواده میتواند بیشتر مشکلات را بر طرف کند.
در راه بهبودی آتیسم در کودکان
?در طی سالیان ، خانواده هائی که دارای فرزندی مبتلا به آتیسم هستند طرق مختلفی برای معالجه و کم کرد رفتار غیر قابل قبول و ازدیاد رفتار قابل قبول امتحان و استفاده کرده اند. اگر چه برخی از دارو ها برای کنترل کردن رفتار خشن کودک استفاده شده است، داروی مشخصی برای معالجه معضل آتیسم وجود ندارد. ولی داروئی که بطور وسیع و عمومی برای این مقصود استفاده میشود ریتالین میباشد. ریتالین یک داروی محرک برای بیماری کم توجهی و بیش رفتاری می باشد. خوانندگان بایستی آگاه باشند که تا کنون هیچ نوع تحقیقی درباره نتایج این دارو روی آتیسم وجود ندارد.
?خبر خوب اینست که به گفته محققین دو راه مبارزه با آتیسم وجود دارد. این دو طریق استفاده از ویتامین ب ? (B?) با مگنیزیم و استفاده از سیستم « تحلیل رفتار عملی» یا Applied Behavior Analysis می باشد.
?سیستم « تحلیل رفتار عملی» شامل استراتژی های مختلفی مثل استفاده از تقویت و پاداش مثبت برای رفتار مثبت و جدا سازی کودک از محیط در مواقع بروز رفتار منفی می باشد. این استراتژی ها برای ازدیاد رفتار قابل قبول مثل ایجاد ارتباط لفظی و یا ایجاد روابط اجتماعی استفاده میشود. این استراتژی برای کم کردن رفتار غیر قابل قبول کودک به عنوان مثال بیش رفتاری و یا خود آزردگی هم استفاده میشود.
?تحقیق نشان داده که ویتامین ب ? باعث ازدیاد سلامت، آگاهی فکری و توجه در ??? از کودکان آتیستیک می باشد. همانطور که در آپ های قبل گفته شده است، برخی پروتئن ها اثر منفی در بروز آتیسم دارند و باید از مصرف آنها جلوگیری شود. این پروتئن ها در جو، گندم و شیر به مقدار زیاد یافت شده و جلوگیری از مصرف این پروتئن ها باعث تغییرات مثبت در رفتار کودکان مبتلا به آتیسم میباشد.
«تحلیل رفتار عملی» تحلیل و عملی کردن رفتار انسانی برای رسیدن به هدف مشخصی می باشد. برای بهبود و بهتر سازی کیفیت زندگی این کودکان، در این سیستم به آنها ازدیاد رفتار قابل قبول و کم کرد رفتار های منفی یاد داده میشود. بوسیله این سیستم رفتار منفی را می توان کاملا از بین برده و در جایگزین آنها رفتار های جدید را به کودک یاد داد.
?بیر، ولف و رایسلی در مقاله خود در ???? عقیده خود را راجع به برنامه ای که از « تحلیل رفتار عملی» برای کودکان آتیستیک استفاده میکند چنین اظهار کردند:
?) این برنامه باید عملی و قادریت به کار گرفتگی داشته باشد. رفتار هائی که مورد نظر هستند باید در جامعه اثر داشته باشند.
?) این برنامه باید قابل تحلیل باشد. نتایج مثبت این برنامه باید به وسیله تحقیق ثابت شده باشد و اطلاعات جمع شده راجع به رفتار ها باید قابل تحلیل و تفسیر باشد.
?) تکنولوژی این برنامه باید به آسانی قابل بازسازی برای استفاده دیگران باشد.
?) برنامه باید به صورت سیستماتیک و منظم به اجرا برسد.
?) برنامه باید موثر باشد. نتیجه برنامه باید رفتار های مخصوص را برای تغییر در نظر گرفته و به سوی آن هدف حرکت کند.
?) برنامه باید در مکان های مختلف قابل استفاده باشد.
?بوسیله این سیستم مهارت های اجتماعی، حرکتی و لفظی به کودکان آتیستیک تدریس می شود. این سیستم بوسیله والدین، مربی و یا تراپیست تدریس و استفاده می شود. «تحلیل رفتار عملی» با استفاده از مشاهده دقیق رفتار ها و پاداش مثبت برای رفتار مثبت در بروز قطعه های مختلف یک رفتار قابل قبول این رفتار ها را تدریس میکند. رفتار مثبت کودک و تک تک قدمهایی که او در انجام این رفتار بدرستی برمی دارد بوسیله پاداش مثبت تاکید و تقویت می شود. در ضمن رفتار های ناخواسته با دقت مشاهده شده و اطلاعات کافی راجع به اتفاقات قبل و بعد از رفتار یاداشت کرده میشود.
?یک هدف این سیستم اینست که مشخص کند چه چیزی باعث بروز و ایجاد رفتار های نابسامان و غیر قابل قبول و چه چیز باعث ایجاد و بروز رفتار قابل قبول می شود. هدف دیگر این سیستم دانستن نتیجه بعد از بکار بردن تقویت کننده در هر دو مورد رفتار قابل قبول و رفتار غیر قابل قبول می باشد.
?منظور از این دانش آنست که چیزهای را که باعث بوجود آوردن رفتار نامناسب می شود باید از محیط کودک جدا کرده و آنگاه تقویت کننده جدیدی برای بهتر سازی رفتار کودک استفاده میشود. به این وسیله کودک قادر خواهد بود که رفتارهای جدیدی را یاد بگیرد.
?این سیستم از روش های مختلف تدریس رفتاری زیر استفاده میکند:
?) تدریس از طریق آزمایش احتیاطی
?در این طریقه تدریس والدین یا مربی دستور کاملا واضحی به کودک می دهد «کاغذ را بردار». اگر کودک کاغذ را بردارد (کار را انجام دهد)، مربی رفتار را تشویق میکند « آفرین، برداشتی..این شوکولات را بگیر» . اگر کودک کار را انجام ندهد، مربی با ملایمت دست او را گرفته و روی کاغذ می گذارد تا او آن را بردارد. امید آنست که کودک با تمرین حرکت درست را یاد بگیرد.
?) تدریس از طریق ضمنی
?این طریق تدریس روش آزمایش احتیاطی را استفاده میکند ولی از اتفاقات معمولی که در روز ایجاد مشوند برای تدریس استفاده میکند.
?) تدریس از طریق محوری یا اساسی
?تکنیک های این سیستم بهتر سازی مهارت های محوری یا اساسی را هدف قرار میدهند. بنابراین زمانی که کودک در یکی از مهارت های محوری کاملا قوی میشود پیشرفت در مهارت های رفتاری دیگر مشاهده میشود. با استفاده از این طریق تدریس امید آنست که کودک بتواند رفتار قابل قبول را در همه ارکان اجتماعی نشان دهد.
?) تدریس از طریق فصاحت سازی (مهارت سازی)
?در این طریق تدریس مربی با استفاده از روش «تحلیل رفتار عملی» به کودک تمام اجزا اجرائی یک رفتار مخصوص را یاد میدهد. امید آنست که با تکرار این تعلیمات ، کودک از روی عادت در انجام آن رفتار های مخصوص کاملا ماهر شود.
?) تدریس از طریق رفتار لفظی
?در این نوع تدریس مربی مهارت لفظی کودک را در نظر گرفته و با استفاده از پاداش کلمات بیشتری به کودک یاد می دهد. در آپ گذشته راجع به سیستم «سمت» مقداری صحبت کرده ایم.
? ?چگونگی کار برد سیستم «تحلیل رفتار عملی»
?در سیستم « تحلیل رفتار عملی» والدین و مربیان یاد می گیرند که پاداش طبیعی محیط کودک را مشخص کرده و از آن براین تدریس رفتار مثبت استفاده کنند. به عنوان مثال با جمع آوری و یاداشت اطلاعات راجع به قبل و بعد از صحنه های عصبانیت علی، مربی ممکن است کشف کند که علی وقتی عصبانی میشود که چراغ اتاق بدون اخطار خاموش می شود. این عصبانیت در زمانی که مادرش او را در بغل می گیرد تا آرام نماید بیشتر میشود.
?در این مثال علی به علت خاموشی چراغ بدون اطلاع او عصبانی شده و شروع به فریاد زدن و پرتاب اشیا میکند. وقتی مادرش او را در بغل میگیرد فریادش بیشتر می شود چون اکنون مادرش به او برای فریاد زدن اولیه به وسیله بغل کردن پاداش میدهد.
?بنابراین برای حل این مشکل باید قبل از خاموش کردن چراغ به علی یاد داد که چراغ بایستی خاموش شود. این تدریس می تواند به صورت قطعه ای انجام شود. علی بایستی آرام آرام یاد بگیرد که چراغ باید خاموش شود. به وسیله سویچ های مخصوص می توان نور چراغ را آرام آرام کم کرده تا چراغ خاموش شود و علی می تواند این عمل را به آرامی یاد بگیرد. در ضمن در زمان فریاد زدن مادرش نباید او را بغل کند. بغل کردن علی می تواند یک پاداش مثبت برای زمانی که علی فریاد زدن را پایان داده باشد.
?این سیستم اثر بهتر و متبوعتری خواهد داشت زمانی که در اوایل شروع بیماری و سالهای اولیه کودک بکار برده شود.
?? ?تئوری زیر بنای این سیستم
?بسیاری از دست اندرکاران و متخصصین معتقد هستند که کودکان آتیستیک قدرت کمتری در یادگیری از محیط در مقایسه با دیگر کودکان دارند. سیستم «تحلیل رفتار عملی» این شکاف را با تدریس رفتار در محیط به صورت بسیار آسان و قابل فهم برای کودک پر می کند. تحلیل و عملی کردن رفتار و تدریس آن به کودک،او را برای خودکفائی در زندگی آماده میکند. تحقیقات نشان داده که شروع به استفاده از این سیستم در سالهای اولیه کودکی اثر بسیار مثبتی در یاد گیری کودک خواهد داشت.
? ?کار آمدی این سیستم
?به نظر بسیاری از محققین و متخصصین سیستم « تحلیل رفتار عملی» موثر ترین مشی درمانی برای کودکان مبتلا به آتیسم می باشد. به گفته وزارت پزشکی آمریکا تحقیقات ?? ساله در مورد این سیستم نشانگر آنست که کاربرد آن وقتی در سالهای اولیه زندگی کودک استفاده شده بسیار عالی هست. ??? از کودکان اتیستیک که از این سیستم برای درمان آنها استفاده شده مهارت بسیار زیادی در قدرت لفظی، هوشی و رفتار اجتماعی نشان داده اند. تحقیقات راجع به رضایت والدین از پیشرفت فرزندشان با استفاده از سیستم نشان داده که اکثریت والدین رضایت بیش از حد از نتایج این سیستم دارند. مهمترین نکته در استفاده از این سیستم ایجاد وقت گذاری در بکار بردن تکنیک ها می باشد.
پیشنهاداتی برای آموزش کودکان اوتیسم
-
ترجمه کتاب Childern With Autism Suggestion For Teaching In The Inclusive Classroom
نوشته Marilin Watson وهمکاران
«بخش سوم»
راهبردها درکلاس
فصل دوم پیدا کردن شناخت در مورد کودک
برداشت بچههای اوتیسمی از جهان، با برداشت ما کاملاً متفاوت است. بنابراین، باید زمان بیشتر و تلاش افزونتری داشته باشیم، تا بتوانیم تصویری از چگونگی شخصیت و درک احساسات آنها نسبت به پیرامونشان بسازیم. هر بچهای درگیریهای خاص خود را دارد و به روش خود با آنها برخورد می کند. این بخش در مورد چگونگی شروع شناخت در مورد دانشآموز خاص شماست. در بخشهای 3 و 4 نیز، ما روشهایی را که کودک اوتیسمی در برخوردش با این درگیریها دارد، پیشنهاد میکنیم.
چگونه آغاز کنیم ؟
تمام سؤالات مربوط در این بخش، در قسمت ضمیمة 1، صفحة 125 آمده است. میتوانید آنها را کپی کنید و به عنوان یک لیست کنترلی از آن استفاده کنید.
یافتن اطلاعات
البته، شما اطلاعاتی در مورد این بچه جمعآوری خواهید کرد، همان طور که در مورد بچههای دیگر از منابعی مشابه اطلاعات جمعآوری میکنید اما پیش از آنکه شروع به جمعآوری اطلاعات کنید، چند منبع را به شما معرفی می کنیم تا وقت کمتری را صرف پیدا کردن منابع اطلاعاتی نمایید. این منابع عبارتند از:
- پدر و یا مادر کودک، نگهبانها، مراقبان؛
- ثبتهای مدرسهای (برای مثال IEP قبلی، گزارشها و غیر آنها)؛
- معلمان قبلی و دستیاران معلمان؛
- تماشای کودک در کلاس و زمین بازی؛
- نگاه کردن به کارش؛
- عمل متقابل کودک.
(توجه داشته باشید کهIEP مخفف برنامة آموزشی فردی است، یا جلسهای که چنین برنامهای در آن تصمیم گرفته شود. (ر.ک : 5و6.)
بعضی اوقات شما اطلاعات متفاوتی از این منابع دریافت خواهید کرد. در مورد هرکدام دقیق و درست بحث کنید، زیرا کودک ممکن است در موقعیتهای متفاوت رفتار متفاوتی داشته باشد. همة اینها برای درک تصویر کاملتری از او به شما کمک میکند، و معمولاً می توانید برای هر موفقیت متفاوت عکس العمل آن را پیدا کنید. بخشی از هر جلسةIEP (برنامة آموزش فردی) می تواند به منظور جمع آوری و تطبیق اطلاعات با والدین بچه و دیگر افرادی که او را میشناسانند، استفاده شود. برای مثال، خوب است که بدانیم چه کاری را بچه به طور مستقل می تواند انجام دهد یا چه مقدار کمک برای وظایف مشخص در خانه احتیاج دارد. تشویق والدین برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات آنها یک روش به دست آوردن اطلاعاتی است که آنها دارند. همچنین، وقتی آنها تشخیص دهند که شما سعی دارید رفتار فرزندشان را کشف کنید، از میزان اضطراب آنها کاسته خواهد شد، کلیدهای بسیار ارزشمندی در مورد معنای رفتارهای ویژه و اهدافی که به بچه کمک می کند، در اختیار دارند. جمع آوری اطلاعات از طریق صحبت با کودک شاید مشکل باشد، زیرا مشکلات ارتباطی وجود دارد و یک سری از مشاهدات نیز ممکن است برای شما ایجاد معما کند. بعضی اوقات، آرزو می کنید که ای کاش زمان داشتید تا فقط بنشینید و کودک را مشاهده کنید. امکان برنامه ریزی این کار برای مدت زمان کوتاهی، از طریق هماهنگی با کمک معلمان یا نمایندة خودتان با آنها به وجود می آید. اگر ترتیب دادن این کار خیلی مشکل است، می توانید به دستیار معلم یا معلم سیار بگویید که علاقهمندید چه چیزهایی را بدانید؛ شاید او بتواند کودک را مشاهده و برای شما بیان کند. اگر شما وسیلهای مثل ویدئو در اختیار دارید، می توانید قسمتی از روز فیلم بگیرید. این کار شما را قادر خواهد ساخت تا به عنوان یک معلم و دستیاران مشاهده کنید که چه اتفاقاتی می افتد. به خاطر داشته باشید که اگر می خواهید این فیلم را به شخص دیگری در بیرون از کلاس نشان دهید، نیاز به اجازه والدین او دارید. سؤالات ضمیمة صفحه 125 می تواند روش مفیدی برای به دست آوردن و ضبط اطلاعات شما باشد. احتمال دارد که شما نخواهید تمام این اطلاعات را یک مرتبه جمع آوری کنید، اما سؤالات را می توان به وسیلة شما یا دستیارتان به عنوان پیشرفت سالانه اضافه کرد. والدین هم می توانند یک کپی در خانه داشته باشند و به شما بدهند یا شما سؤالاتی برای جوابهای بعضی از این پرسشهای خاص از آنها بپرسید. ما فکر می کنیم این اطلاعات اساسی و ضروری است برای اینکه شما بتوانید به طور مؤثری باکودک کار کنید. پرسشها و نکات زیر شما را راهنمایی می کند که به دنبال چه بگردید و بدانید که چرا به دست آوردن این اطلاعات مفید است.
چه فعالیتهایی یا مکانهایی به نظر میرسد که برای کودک راحتتر باشد؟
این مورد یک اطلاع ضروری و حیاتی است. موقعیتهایی هستند که کودک با قرار گرفتن در آنها به آرامش می رسد و کنترل خود را دوباره به دست می آورد. بعضی از بچههای اوتیسمی، حس متفاوتی نسبت به دنیا دارند و این عامل، وقتی که سعی می کنند تا انتظارات ما را بفهمند، باعث اضطراب و آشفتگی آنها می شود. برای آنها خیلی مفید است که طرز استفاده از راه حلهایی را یاد بگیرند که اضطراب آنها را برطرف می کند و به آنها آرامش ببخشد. بعضی از بچه ها از ضبط صوتی کوچک و موسیقی و بعضی دیگر از خواندن یک مجله برای این کار استفاده می کنند. برای بعضی پرش روی تخته ترامپوس ( تختهای که در ژیمیناستیک برای جهش از آن استفاده میشود) یا دویدن، کار کردن و بعضی دیگر با نشستن و پیدا کردن کیسه دانه یا یک صندلی مخصوص، مؤثر است. اگر شما کودک را خوب مشاهده کنید، شاید بتوانید فعالیت مناسبی را پیدا کنید که او از آن لذت می برد و با آن آرامش پیدا می کند.تعداد کمی از این بچه ها ممکن است احتیاج داشته باشند که در صورت امکان از کلاس خارج شده و به یک اتاق آرام بروند، تا آرامش بیابند. ما مایل هستیم تا روشی را پیدا کنیم که کودک داخل کلاس به آرماش دست یابد. آشفتگی و گیجی مواردی هستند که خیلی از این گونه بچهها، گهگاهی در طول زندگیشان آنها را تجربه خواهند کرد. بنابراین، ما احتیاج داریم که فعالیتهایی را جایگزین کنیم که تا زمان بزرگسالی هم قابل قبول باشد. برای مثال، گوش دادن به ضبط صوتهای کوچک(walk man) در بیشتر موقعیتها معمولی است، اما چرخاندن اشیا برای یک بزرگسال خیلی قابل قبول نیست.
چیزهای مورد علاقه و علایق بخصوص این بچه چه چیزهایی است؟
اگر شما این موارد را بدانید، قادر خواهید بود که از آنها برای مشغول ساختن بچه به علائقش استفاده کنید و نیز می تواند هم برای شما و هم دیگر بچه ها نقطه آغازی باشد برای شناختن او. بعضی از این علائق ممکن است شما را متعجب کند و شاید او خیلی به آنها علاقه مند باشد، (مثل جدیتی که یک فرد در گذراندن یک دورة دانشگاهی دارد ). برای مثال، کودکی علاقة شدیدی به جادهها و نقشهها دارد. این مورد موفقیت مناسبی را برای بهبود موارد آموزشی دیگر، هم برای خود کودک و هم بچه های دیگر کلاس، بوجود می آورد. ممکن است به نظر برسد که بعضی از بچه ها برای مدتی، به یک شیء خاص، مثل مهرهها یا یک مجله، می چسبند و فقط به آن توجه می کنند. برای مثال، ما کودکی را میشناسیم که نخ را می تاباند و در ضمن کار دور انگشتانش چرخ می دهد. به توجه کودک روی این اشیاء کاملاً احترام بگذارید، اما قوانین را برای هر کودکی که شی مورد علاقهاش را به مدرسه میآورد روشن و واضح توضیح دهید! برای مثال، بازی با این شیء در طول زمان استراحت؛ یعنی وقتی که کار به طور کامل انجام شد، مجاز است، اما در مواقع دیگر لازم است که شیء کنار گذاشته شود. به خاطر داشته باشید برای بچه های اوتیسمی، قوانین راحتتر هستند، البته، در صورتی که خیلی صریح و به شکل تصویری و فابل دیدن باشند. لازم است که در مورد زمانی که شیء دوباره قابل دسترس خواهد بود، خیلی صریح و واضح باشید! ایدهای که می تواند خیلی مفید واقع شود، این است که در همان زمان یک ساعت برای بچه بکشیم و به او نشان دهیم که: این مقدار زمان دیگر تو می توانی شیء را دوباره در اختیار داشته باشی. در ضمن، شیء را در جایی که او بتواند ببیند قرار ندهید، تا او نتواند هر زمان که خواست آن را بردارد. وقتی که زمان مشخص شده فرا رسید، شیء را به بچه برگردانید ! اگر شما در مورد انجام این برنامه کاملاً درست عمل نکنید، مسلماً کودک خیلی آشفته میشود و در برابر این که شیء را از دید او خارج کنید، مقاومت می کند.
این نکات را به خاطر داشته باشید:
تا جایی که امکان دارد و از هر کجا و هر راهی که می توانید، اطلاعات جمع آوری کنید!
وسایل کاهش اضطراب را که در دسترس و از نظر اجتماعی قابل قبول هستند، فراهم کنید!
قوانین واضح و روشن را برای اشیایی که کودک به آنها علاقه نشان می دهد، وضع کنید!
زمان و مکان رخ دادن رفتارهای غیر معمول را تشخیص دهید!
تفاوتهای حسی
استفاده از حواس
قبل از شروع سال تحصیلی جدی، بهتر است برنامهای ترتیب دهیم تا وقتی که بقیة بچهها در کلاس نیستند، کودک کلاس جدید خود را ببیند. اگر امکان دارد، به کودک اجازه دهید تا زمانی که رفتارش دوستانه و ساکت است دور کلاس بچرخد و همه جا را ببیند. هر کاری را که او انجام میدهد و آنچه را برایش جذابیت دارد و به آن توجه می کند، تماشا کنید ! مشاهدة عکس العمل کودک با اشیای جدید و در موقعیتهای جدید به شما کمک می کند تا بفهمید چرا کودک در موقعیتهایی که در طول سال پیش می آید چنین رفتاری دارد. صحبت با والدین کودک و پرسش از دستیار معلم، شما را آگاه می کند که چگونه از حواسش استفاده می کند و در ادامة سال تحصیلی نیز کمک می کند تا وضعیت او را بهبود بخشید.
به نظر می رسد که کودک به چه حواسی اعتماد دارد؟
آیا او از دستانش برای جستجوی یک شیء کمک می گیرد؟ آیا قسمتی از بدنش را روی شیء میمالد؟ اطلاعات لمسی برای بعضی از بچه ها خیلی مهم است. لمس کردن، اطلاعات مطمئنتری نسبت به دیدن به آنها می دهد. مرد جوانی می گفت که او جهان را به بهترین نحو در دستانش می فهمد.
آیا کودک بعضی از اشیاء را بو میکند؟
برای بعضی از بچه ها حس بویایی قابل اعتمادترین حس است. یک بچه اغلب وسایل دستکاری شدة ناآشنا را بالا می آورد تا با بینیاش آنها بو کند. برای مثال، وقتی که معلم وسایلی را فراهم میکند که کودک قبلاً از آنها استفاده نکرده، مجبور است آنها را قبل از استفاده کردن بو کند. بعضی بچهها مردم را نیز بو می کنند که این کار از لحاظ اجتماعی خیلی قابل قبول نیست. به هر حال، بعضی از کارکنان با پوشیدن مداوم لباسهایی با بوی عطر قوی کمک می کنند تا بچه ها بتوانند آنها را تشخیص دهند.
آیا کودک به چیزهای خارج از دیدش نگاه میکند؟
بعضی از بچهها به منظرة پیرامون خود تکیه می کنند. این کار بیشتر ما را به این باور می رساند که کودک به آنچه که از او می خواهیم، نگاه نمی کند. کودکی که تنها به محیط خارج از دید خود نگاه می کرد در یک سؤال ریاضی هنوز هم قادر بود که جواب را بسرعت و بدرستی بدهد. بچههایی که مشکلات بصری دارند، اگر اشیا را بسیار نزدیک آنها نگه داریم، برای آنها امری غیر عادی است.
آیا کودک برای صداهای مشخص یا نشان دادن ترس خود، چشمهایش را میپوشاند؟
شاید برای شما تشخیص صدا مشکل باشد، اما بچهها از حواس قدرتمندی برای شنیدن صداهایی که ما به عنوان پس زمینه میشناسیم، برخوردارند. برای مثال، مثل صدای فن در دستگاه گرم کننده یا صدای وزوز در چراغهای فلورسنت. شاید موقعیتی باشد که شما از دستیار معلم یا معلم سیار بخواهید که بادقت بیشتر آن را مشاهده کند. این مشکل همیشگی نیست و ممکن است با مقدار خستگی یا اضطراب کودک در نوسان باشد و کم و زیاد بشود. به هر حال، خیلی از بچهها اگر ما آنها را حمایت یا تشویق کنیم، یاد می گیرند که این گونه صداها را تحمل کنند. یکی از بچه ها، وقتی که کلاس شروع به خواندن آواز کرد، چشمهایش را پوشاند و از اتاق بیرون دوید، اما با تشویق صبورانه و اعتماد دوباره از طرف معلمش، کم کم یاد گرفت که روی پادری بنشیند و از آهنگها لذت ببرد.
آیا به نظر می رسد که کودک روی چیز دیگر تمرکز کرده؟
برای بعضی از بچه ها استفادة همزمان از چند حس مشکل است، بنابراین اگر آنها در حال نگاه کردن به چیزی هستند، شاید قادر نباشند که کلمه به کلمه به حرفهای شما توجه داشته باشند. یکی از بچه ها ظاهراً به مکعبهایی که معلم با آنها در حال شرح دادن یک مسأله ریاضی بود هیچ توجهی نداشت، اما هنگامی که معلم برای مدت کوتاهی صحبت خود را متوقف کرد کودک خود را حرکت داد تا بتواند دید خوبی به مکعبها داشته باشد و دوباره هنگامی که معلم شروع به صحبت کرد، نگاهش را برگرداند.
آیا بچه هنگامی که از کنار چیزها حرکت می کند ، به آنها ضربه می زند یا آنها را لمس می کند ؟
وقتی موقعیت چیزی را تغییر می دهیم، بعضی بچهها قدم به قدم، بخوبی به اطلاعات بصری و لمسی خود اعتماد می کنند. در واقع، ممکن است دیوارها یا مبلها را لمس کنند تا مرزهای محوطه را تشخیص دهند و شاید فقط در این صورت قادر باشند به این طرف و آن طرف حرکت کنند. یک پسر کوچک بسادگی نمی تواند جهت خود را تغییر دهد تا زمانی که کنار چیز جامدی بیاید، ضمن اینکه مرد جوان دیگری مجبور است به دیوار یا در، قبل از اینکه آن را رد کند به آرامی ضربه بزند.
اگر زمین مسطح تغییر کند ، آیا کودک دچار ناهماهنگی می شود ؟
بعضی از بچهها اگر سطحی که روی آن راه میروند متغیر باشد، برای درست راه رفتن مشکل پیدا می کنند. یک کودک به نظر میرسد که روی خرده چوبهای داخل زمین بازی نتواند راه برود و اگر نتواند این کار را انجام دهد خیلی ناراحت میشود. تغییرات ساده در تنظیم فیزیکی محیط اطراف، برا ی بچه های اوتیسمی خیلی اضطراب آور است.
ملاحظات حسی
- مشاهدة بچهها برای فهمیدن اینکه از چه حواسی استفاده می کنند و با کدامیک از این حواس مشکل دارند .
- شاید بعضی از بچه ها در مورد حس خاصی تجربیات پر ارزشی داشته باشند؟
- بعضی از بچه ها در استفاده از چند حس در یک زمان مشکل دارند.
حرکات
آیا کودکان بعضی وقتها در شروع انجام کاری مشکل دارند؟
شاید کودک درحرکت دادن بدنش برای کاری که می خواهد انجام دهد، مشکل داشته باشد یا بعضی اوقات ممکن است افکارش گیج کننده باشد. برای مثال، وقتی که معلم به بچههای کلاس می گوید حرکت کنند و روی زمین جلوی در بنشینند، بچه ای همچنان روی صندلی می نشیند. بچه به نشستن روی صندلی ادامه می دهد، نه به خاطر اینکه می خواهد که از معلم اطاعت نکند، بلکه به خاطر این است که او قادر به حرکت نیست؛ تا زمانی که دستیار معلم او را لمس کند. در این موارد بچه مسلماً شیطان نیست، بلکه او برای اینکه به اعضای بدنش پیام بفرستد که تمایل به ایستادن دارد، دچار مشکل می شود.
آیا بعضی اوقات در نیمه انجام کاری« متوقف میشود؟»
دانش آموزان ممکن است ناگهان در میانة یک عمل مکث کنند(ایست کنند). در یک مورد دانش آموزی که قادر بود نام خودش را به تنهایی بنویسد، ناگهان در میانه راه«ایست کرد». او قادر نبود دیگر ادامه دهد تا کمک کننده، فوری نوشته بعدی را که مجبور بود بنویسد، به او داد و بعد کارش را کامل کرد.
آیا او در انجام اعمال مختلف با هر دو دستش مشکل دارد؟
برای مثال، کودکی تا زمانی که در یک دستش چیزی داشت، مشکلی پیدا نکرد، اما به محض اینکه مجبور شد از دست دیگرش هم استفاده کند، آنچه را که با آن دستش نگه داشته بود، انداخت. برای مثال، او در تلاش برای چسباندن یک تصویر روی یک تکه کاغذ مشکل داشت. وقتی که معلم کاغذ را برا ی او نگه داشت، مشکلی در حرکت دادن برس برای چسباندن نداشت. این ترکیب دو عمل بود، چسباندن و نگه داشتن کاغذ، که ایجاد مشکل کرده بود.
آیا او بعضی اوقات یک عمل را چندین و چند بار تکرار می کند؟
همان طوری که ما بچهها را مشاهده می کنیم، آگاه میشویم که بعضی اوقات بچه ها یک عمل تایپ را که می توانند انجام دهند، بارها تکرار می کنند. ضربه زدن مکرر او روی کلیدها، ممکن است غیر قابل کنترل باشد. در مواردی مشابه، شاید کودکی قادر نباشد که بعد از تکمیل کاری، آن را متوقف سازد. برای مثال، دانش آموزی گاهی بعد از نوشتن اعداد صفر تا 10، نمی توانست این کار را متوقف کند. البته، بچه همیشه تجربة این مشکلات را نخواهد داشت. در یک موقعیت بخصوص که ظاهراً برای پیداکردن چیزی به موفقیت رسیده و در واقع دچار شکست شده است، باعث میشود که در روزهای بعد فشار بیشتری وارد کند و این زمینه برای او به وجود می آید که اگر بخواهد می تواند آن کار را انجام دهد. گاهی ممکن است بعمد و آگاهانه از انجام وظیفه خود داری کند، اما باید حداقل توجه داشته باشید که شاید او قادر نباشد حرکات یا افکارش را کنترل کند.
ملاحظات حرکتی
دانش آموز ممکن است در واکنش بدنش در کنترل حرکات مشکل داشته باشد.
ممکن است برای شروع، ادامه، ترکیب و متوقف ساختن بعضی از اعمال مشکل پیدا کند.
ارتباط
روشهای ارتباطی
ضروری است که ما در مورد ارتباط به طور گستردهای فکر کنیم و فقط به گفتار توجه نداشته باشیم. ارتباطات معنی عملی انتقال پیامهای ما است، حتی برا ی افرادی که برای ارتباط برقرار کردن هیچ مبارزهای نمی کنند. ژستهای ما، حرکات بدنی، حالاتی که با صورت نشان می دهیم، همه و همه انتقال پیامهای بالقوة ما است. برای بچه های اوتیسمی هم باید تشخیص دهیم که شاید بخشی از ارتباطات آنها غیر معمول باشد. دانستههای دیگر افرادی که بچه را میشناسند، ممکن است در ساختن یک تصویر ارتباطی از او به ما کمک کند. او ممکن است در مکانهای متفاوت و به افراد مختلف جوابهای متفاوتی بدهد. این تفاوت شاید به واکنش افراد و یا چگونگی حسی که او در آن محیط دارد ( مثلاً حس راحتی یا اضطراب دارد ) بستگی داشته باشد . یاد داشت کردن این عملهای ارتباطی در یک دفترچه به وسیلة اشخاصی که با او کار میکنند، بخصوص معلمان و کمک معلمان، و آنهایی که او را نمی شناسند، مفید است. شاید شما دوست داشته باشید هر کمکی را که در برقراری ارتباط به کودک می شود، مانند تصاویر یا کلمات مشخص فهرست کنید.
ارتباط گفتاری
چگونه گفتار بچه تاثیر می گذارد؟
برای مثال، اگر چه بعضی از بچه ها قادر به صحبت کردن هستند، قاطی میکنند و وقتی که معنی حرف آنها «بله» است، میگویند «نه» ؛ یا وقتی به آنها حق انتخاب داده شده، همیشه آخرین مورد پیشنهاد شده را انتخاب می کنند. عکس العمل شما در مقابل پاسخ او سرنخی است تا بفهمید علت نا موفق بودن او چیست. ما روشی عملی را پیشنهاد می کنیم که به بچه اجازة پاسخگویی و حق انتخاب دهید. برای مثال، به او اجازه بدهید وسیله ای را که قرار است آن را انتخاب کند لمس کند و با نوشتن پاسخ «بله» یا «خیر» رو ی کارت نشان دهد.
در چه موقعیتهایی او قادر است که از گفتار تاثیر گذار استفاده کند؟
در موقعیتهای مشخص، حتی دانش آموزانی که قادر به صحبت هستند، ممکن است بفهمند که گفتار تمام نیاز آنها را برطرف نمی کند. این مورد باعث ناکامی بعضی از دانش آموزان و معلم میشود. در این موقعیتها، شاید نیاز باشد که کودک راه حل دیگری، از قبیل تایپ کردن یا اشاره کردن به تصاویر و کلمات در اختیار داشته باشد.(ر.ک :5-1 و 3-4 مراجعه شود.)
ارتباط عملی(فیزیکی)
انواع بسیاری از ارتباط عملی وجود دارد.
آیا کودک از هیچگونه اشارات دستی استفاده می کند؟ آیا به طور مستقل یا با کمک آسان کننده چیزی را تایپ می کند یا به تصاویر اشاره می کند؟ آیا از ژستها و یا حرکات بدنی استفاده می کند تا به دیگران آنچه را که می خواهد، بفهماند؟
بسیاری از بچههای اوتیسمی دست افراد دیگر را می گیرند و به سمت چیزی که میخواهند اشاره می کنند و به این ترتیب از آنها میخواهند که کمکشان کنند. پسر بچه کوچکی هر زمان که بیسکویت می خواست، به طرف در قفسه می رفت و آنجا میایستاد. والدین و دستیاران معلمی که بچه را خوب میشناختند، می توانستند به شما در تفسیر این ژستها کمک کنند. اگر کودک برای ارتباط با چیزی روشهای مؤثری دارد که از نظر اجتماعی قابل قبول شما است، پس احتمالاً نیازی به تغییر روش ارتباطی او نیست، اما بهتر است که برا ی گسترش و تنظیم راه حلها، روشهای دیگری را هم امتحان کنید.
آیا کودک از بیانهای غیر صوتی غیر مقتضی ( اشاره و علامتهایی که با صورتش نشان می دهد ) هم استفاده می کند؟
بعضی بچه ها، با این جنبة ارتباطی مشکلات بسیار زیادی دارند و بدن آنها براحتی احساساتی را که دارند، بیان نمی کند. بعضی مواقع صورت آنها به شکل قابل توجهی سفید میشود و در موقعی دیگر ممکن است حس آنها نابجا به نظر برسد. برای مثال، وقتی که سر آنها داد میزنید، لبخند می زنند، و وقتی که کسی به آنها صدمه می زند، می خندند. این مورد بخصوص وقتی رخ میدهد که کودک دچار اضطراب باشد. ما به عنوان اشخاصی که با او ارتباط برقرار می کنیم، معمولاً در واکنشهایمان ناهماهنگی داریم، زیرا ما شدیداً به بیانهای چهره ای اشخاص و ارتباطات عملی وابسته ایم، تا بفهمیم که آیا پیامهای ما دریافت شده است و شخص چگونه آنها را پاسخ می گوید. ضروری است ما اشاره های دیگری را نیزکه در درک احساسات کودک به ما کمک می کند، یاد بگیریم.
ملاحظات ارتباطی
در مورد ارتباط دانش آموز با دیگر افرادی که او را خوب میشناسند، بحث کنید!
دانش به انواع گوناگونی از روشهای ارتباطی نیاز دارد.
............ ادامه دارد
پیشنهادهایی برای آموزش بخش دوم
پیشنهاداتی برای آموزش کودکان اوتیسم
ترجمه کتاب Childern With Autism Suggestion For Teaching In The Inclusive Classroom
نوشته Marilin Watson وهمکاران
«بخش دوم»
تفاوتهای اجتماعی
بیماران اوتیسمی با قراردادهای اجتماعی مشکل دارند. این می تواند برای بقیة ما که بسیاری از این قوانین را پیش از اینکه بتوانیم صحبت کنیم، یاد گرفتهایم، مسائلی به وجود نیاورد. این قراردادها به این بستگی دارد که ما چه موقع و چطور به مردم نگاه کنیم ، چقدر طول می کشد تا ما جواب سؤال را بدهیم، چطور و چگونه می توانیم آن را قطع کنیم و امثال آنها. ما این قوانین را میپذیریم و حتی اگر کسی این قوانین را بشکند، کمتر به او توجه میکنیم. صحبت با کسی که خیلی منتظر جواب او می مانید، یا کسی که هیچ عکس العملی ندارد، باعث ناهماهنگی وآشفتگی می شود. وقتی کودک سخنانی را که از کودکان دیگر و در جاهای دیگر شنیده، برای صحبت با معلم به کار می برد و از سوی معلم تنبیه [یا تشویق ] می شود، بسیار نگران می شود. او فکر می کند همه از این کلمات استفاده میکنند، اما تشخیص نداده است که اینها زمان مشخص و جای معینی دارند و صلاح نیست همه جا از آنها استفاده کند. همین طور، بچههای اوتیسمی ممکن است وقتی به آنها تذکر داده می شود، رفتار مناسبی از خودشان نشان ندهند و به جای نگاهی که ناشی از پشیمانی است، ممکن است لبخند بزنند و به طور احترام آمیزی مثل بچههای دیگر سرشان را پایین نیندازند. این مسئله مهم است که کار روی این مهارتهای اجتماعی را هر اندازه که ممکن است، زودتر شروع کنیم. درحقیقت، هزاران قوانین اجتماعی و رابطه ای، در همه جا وجود دارد که ما آنها را به کار می گیریم. برای بچه های اوتیسمی این قوانین یک مبارزة پایان ناپذیر است. حسی که آنها در آن زمان دارند، ناتوانی برای پاسخ گویی، ناتوانی برای متوقف کردن پاسخی که می دهند، همه و همه، دلایلی هستند برای رفتار نامناسب اجتماعی که آنها را بی علاقه نشان می دهد و حتی در آن موقعیت بی تربیت می کند. برای مثال، دانش آموزی ممکن است توجه کودک دیگری را با موفقیت جلب کند و به او لبخند بزند، ولی بعد قادر نباشد با او صحبت کند . در این جا، مشکل پیش آمده به خاطر این است که بعضی افراد در بیان احساسات خود ناتوانند. داناویلیامز می گوید که اغلب در موقعیتهای اجتماعی، دارای قدرت پاسخگویی بالایا پایینی است. او ممکن است از دیدن شما بسیارخوشحال شود، و برای ابراز شادمانی خود، فشار شدیدی به خود می آورد و با دور شدن از شما، فشار کاهش می یابد. شما، به عنوان شخصی که در مقابل چنین پاسخی قرار گرفته، حق دارید که قاطی کنید و دوست دارید هر چه سریعتر از چنین موقعیتی فاصله بگیرید.
ارتباطات
ناتوانی در ارتباطات برای یک دانش آموز و کسانی که با او درگیر هستند، مشکلاتی ایجاد میکند.
ارتباطات برای یک زندگی معنا دار ضروری است. ارتباطات به ما کمک می کند تا نیازهایمان را بر طرف کنیم. افکارمان را به اشتراک بگذاریم، اعضای یک گروه را بپذیریم و روی زندگی روزانه و سرنوشتمان کنترل داشته باشیم.
ارتباطات شامل چه چیزهایی می شود؟
رتباطات بیشتر از طریق گفتار یا زبان است. ارتباطات به معنی همة کارهایی است که ما انجام می دهیم تا پیغامهایمان را برای دیگران بفرستیم. بعضی از این پیامها ارادی و بعضی دیگر غیر ارادی است، اما چیزی وجود دارد که باعث می شود با دیگران ارتباط برقرار کنیم. زبان نوشتاری و گفتاری بخش مهمی از ارتباطات ما را تشکیل می دهد، ولی ما از طریق زبان بدنمان، ژستها و بیانهای صوتی، پیامهای مهمی را می فرستیم. در حقیقت، تخمین زده می شود که دو سوم ارتباطات ما به این صورت رخ می دهد. اما بچههای اوتیسمی نه تنها در گفتار بلکه در تمام جنبههای ارتباطی مشکل دارند.
پیشرفت در ارتباطات
اگر شما بچههایی را قبل از اینکه حرف بزنند، ببینید، خواهید فهمید که آنها چیزهای زیادی در مورد ارتباطات می دانند، بدون اینکه حتی یک کلمه صحبت کنند. آنها به شما می فهمانند که می خواهند چه کاری انجام دهند. مثلاً اینکه می خواهند اسباب بازی خود را که به سویی پرتاب کردهاند، بردارند. آنها فکر می کنند ا ین تردید ناآشنا و سرگردان هم لذت بخش است و هم ترسناک. یک مادر بزرگ دوست داشتنی می تواند شما را اسیر مکالمهای بکند که هیچ کلمه قابل فهمی را شامل نمی شود، در حالی که این شخص کوچک همة قوانین عمل و عکس العمل را میداند.
بچههای اوتیسمی و ارتباطاتشان
بچههای اوتیسمی، با بیان احساساتشان به وسیلة حرکات خود مشکل دارند، حتی ممکن است با تمام شکلهای ارتباطی مشکل داشته باشند. اگر چه مراحل یادگیری قوانین مکالمه برای نوزادان ( عادی ) که توصیف کردیم، به طور طبیعی صورت می گیرد، اما کودکان اوتیسمی قادر به انجام این کار نیستند. آنها اغلب نمی توانند با حرکات بدن و صورت خود پیامی را که می خواهند به ما انتقال دهند. ممکن است صورتشان سفید شود و بدنشان هیچ پاسخی ندهد؛ حتی مشکل تر از آن، این حقیقت است که در بعضی مواقع ممکن است چیزی متضاد با آنچه احساس می کنند، انتقال دهند. خیلی از بچه ها و بزرگترهای اوتیسمی وقتی که ناراحت هستند، میخندند و ازکنار افرادی که واقعاً دوستشان دارند و می خواهند با آنها اوقاتشان را بگذرانند، دور می شوند. قوانین ظریف گرفتن و پس دادن که برای بیشتر بچهها براحتی مورد استفاده قرار می گیرد، میتواند حتی برای بزرگترهای اوتیسمی که قادر به صحبت کردن هستند نیز مشکلاتی را به بار آورد. تمپل گراندین نیز که به عنوان یک فرد بزرگسال است، هنوز با تشخیص اینکه کی و چگونه یک مکالمه را بشکند و شروع به صحبت کند، مشکل دارد (به گراندین مراجعه شود، 1992). در یکی از اولین گزارشها ترز جولیف میگوید:سالها گذشت تا من تشخیص دادم مردمی که در حال صحبت کردن هستند، ممکن است خواستار توجه من باشند، اما نمی دانند که برای من غیر قابل تحمل و مشکل است که به آنها نگاه کنم، زیرا این کار آرامش مرا به هم می زند و به طور وحشتناکی باعث ترس من می شود و این ترس، زمانی کاهش می یابد که با مردم فاصله داشته باشم. ( جولیف، لنس دان] و رابینسون1992، صفحه14 )
بچهها و بزرگترهای اوتیسمی هم مشکلات زیادی در پاسخ گویی، در ارتباطات کلامی با دیگران دارند. آنها ممکن است بفهمند که یک شخص درگیر احساساتی است، ولی به طور کلی قادر نیستند تشخیص دهند که آیا این احساس، برای مثال، عصبانیت است یا ناراحتی. شروع یک ارتباط برای افراد اوتیسمی، حتی اگر بتوانند ارتباط برقرار کنند- وقت خیلی زیادی می برد.
مشکلات هم صحبتی با افراد اوتیسمی
معمولاً ما در یک مکالمه برای شنیدن پاسخ از شخص دیگری چند لحظه منتظر می مانیم، اما جوابی دریافت نکنیم، معمولاً سؤالمان را تکرار می کنیم یا دور می شویم. افراد اوتیسمی اغلب اوقات احتیاج به زمان بیشتری برای پاسخگویی دارند. پت میراندا[1] و آن دونلان اشخاصی هستند که در این زمینه تحقیق کردهاند و تخمین می زنند که بچههای اوتیسمی معادل14 ثانیه در این موقعیتها زمان میبرند تا پاسخ دهند، در حالی که پاسخ معمولی ممکن است 2 ثانیه یا کمتر وقت ببرد. به همین دلیل، شریک ارتباطی آنها فکر می کند که او هیچ علاقه ای برای پاسخگویی و برقراری ارتباط ندارد.
این مشکلات مسلماً برای دریافت کننده پیام هم گیج کنندة خواهد بود. بیشتر اوقات ما به پیام واقعی آنها پاسخ نادرستی می دهیم و یا اصلاً پاسخ نمی دهیم. واضح است که بفهمیم چرا یک کودک ارتباط برقرار کننده خیلی فعال به نظر نمیرسد، زیرا افراد اطراف او پیغام او را به طور نادرستی تعبیر میکنند. اولیایی که سعی و تلاش زیادی می کنند تا نوجوان خود را بفهمند، اغلب می توانند درک کنند که برای او، تجربیات جدید ممکن است مثل رفتاری بی معنا به نظر برسد. برای مثال، بچهای که در کلاس دستش را تکان می دهد و دست میزند، در واقع مسرت خود را نشان می دهد، ولی این همان کاری است که به وسیلة والدینش به او یاد داده شده است. هنگامی که شما کودک را بهتر بشناسید، قادر خواهید بود که بیشتر در مورد رفتار او بدانید. بنابراین در ابتدا اولیاء منبع با ارزشی برای کمک کردن هستند تا پیامهای کودک را تفسیر و تعبیر کنند.
کودک چه مقدار و چه چیزهایی را می فهمد؟
تا چندی پیش، این باور شایع بود که کودکان اوتیسمی مقدار بسیارکمی از آنچه را که ما به آنها می گوییم، می فهمند، اما هنگامی که ما بیشتر و دقیقتر به داستانهایی که بزرگسالان اوتیسمی در اختیار ما قرار دادند گوش فرا دادیم، این موضوع روشن شد که این فرضیه معقول و درست نیست. بنابراین، به نظر می سد که بهترین فرضیه این است که کودک حداقل مقدار کمی از حرفها را متوجه نمیشود، اما ممکن است نتواند نشان بدهد که آن حرفها را فهمیده است و یا نتواند پاسخ دلخواهش را، بدهد. همچنین باید مراقب حرفهایی که جلوی این کودکان میزنیم باشیم، همان طوری که جلوی بچههای دیگر مراقب هستیم. بسیاری از بزرگسالان اوتیسمی، نیمی از دانستههای خود را به خاطر میآورند، اما این خاطرات بیشتر در مورد بحثهای ترس آور و شرایط آنها و عکس العمل سایر مردم است. مطمئناً کودکان اوتیسمی در بعضی مواقع ممکن است در درک لفظ به لفظ صحبتها مشکل داشته باشند. یک کودک وقتی که معلمش می گوید باید به سمت خانه پرواز کند، خیلی گیج میشود، تا اینکه معلم برای او توضیح دهد که این سخن به معنی پرواز کردن نیست، بلکه به این معناست که باید سوار اتوبوس شود. در دیگر موقعیتها، بچهها ممکن است تنها در یک لحظه یا موقعیت خاصی پاسخ شما را بدهند. دونا ویلیامز چنین گزارش می دهد: زمانی من سخنی را در مورد موضوعی در مجلسی شنیدم، و عکس العملی در مورد آن نشان دادم، اما ده دقیقه بعد همان سخن را روی دیوار بیرون مدرسه خواندم و معنی دیگری از آن برداشت کردم، و عکس العمل قبل را در مورد آن تکرار نکردم. (به ویلیامز مراجعه شود، 1992 ) جرج می تواند در این مورد کمک کند. او مشکلاتی برای معاشرت کردن با اوتیسم داشت. اگر چه او به تواناییاش در زمینة ارتباط برقرار کردن بسیار آسیب زد، اما در مورد زبان، نسبتاً خوب بود. او در مورد جزئیات خیلی دقیق بود و به خاطر همین یک شغل خوب، در یک اداره بیمه داشت . متأسفانه، رفتار اجتماعی او باعث می شد که متمایز باشد. او میدانست که صبح باید با همکارانش احوال پرسی داشته باشد. او حدوداً به 25 نفر میگفت:« صبح بخیر! »، او نمی توانست درک کند که اگر6 نفر با هم بودند، یک سلام و احوال پرسی برای همة آنها کافی است، و قادر نبود که خوشحالی یا ناراحتی دیگر کارمندان را متوجه شود. سرانجام، مباشرش، او را به کناری کشید و برایش توضیح داد که لزومی ندارد که به هر شخص سلام دهد. جرج گفت که متوجه شده. صبح روز بعد او به سمت هر 25 نفر رفت و به تک تک آنها سلام گفت به نفر اول گفت: « صبح شما به خیر! » به نفر بعدی گفت: « صبح شما به خیر نباشد! » تا زمانی که نظرش را به هر 25 نفر اعلام کرد! واضح است که در این مورد، قوانین اجتماعی به صورت تخصصی تر به او یاد داده می شد.
بچه های اوتیسمی که قادر به صحبت کردن هستند.
بعضی بچههای اوتیسمی، بویژه آنهایی که سندرم آسپرجر دارند، قادر به صحبت کردن هستند. به هر حال، بعضی از آنها ممکن است تا سن 12 سالگی پیشرفتی در گفتار نداشته باشند. بعضی بچهها ما را گیج می کنند، زیرا کلمات را بر زبان می آورند، ولی ارتباط برقرار نمی کنند. آنها ممکن است کلماتی را بگویند که از یک تبلیغ تلویزیونی تکرار می کنند ولی کلماتی را که برای تقاضای آب باید به کار ببرند، نمی دانند. در عوض، آنها ممکن است از دست شما استفاده کنند و شما را به سمت آنچه می خواهند، راهنمایی کنند. مسلماً در مورد آنچه که آنها در ارتباط برقرار کردن می دانند، اشتباه تعبیرمی شود و به نظر می رسد که آنها اگر بخواهند، می توانند از لغات استفاده کنند. ضروری است که بفهمیم آنها در مورد ارتباط برقرار کردن واقعاً چه می دانند. بعضی از دانش آموزان که مبتلا به اوتیسم هستند، تنها آنچه را که دیگران به آنها می گویند، تکرار می کنند. برای مثال، اگرشما بگویید: «به هلیکوپتر نگاه کنید ! » بعضی از دانش آموزان پاسخ خواهند داد: « به هلیکوپتر نگاه کنید! » مثلاً یک معلم موقت ( سیار ) برای بیان یک مسألة ریاضی ماهی و چیپس را به کار می برد و چند بار این مسأله را ذکر می کند و چند روز بعد همان معلم دوباره با این دانش آموز روی مسأله مشابهی کار میکند. وقتی که از دانش آموز جواب مسأله را می پرسد، او جواب می دهد: « ماهی و چیپس» او به این وسیله می خواهد تأیید کند که قبلاً تجربة حل چنین مسأله ای را با آن معلم داشته است. پاراگراف بالا یک مثال از دو نوع اکولالیا را نشان میدهد. یکی اکولالیای فوری نامیده میشود که وقتی رخ میدهد که عبارت فوری تکرار شود. این نوع، در مثال هلیکوپتر شرح داده شد. دیگری اکولالیای تأخیری که برای تکرارهایی در چند مرحلة بعد استفاده می شود، مانند مثال ماهی و چیپس. حتی افرادی که می توانند برای بیشتر احتیاجاتشان ارتباط برقرار کنند، بعضی اوقات دچار مشکل می شوند؛ به این صورت که برای بیان آنچه می خواهند بگویند نمی توانند کلمة مناسبی پیدا کنند. ترز جولیف می گوید: « من اغلب اوقات در مغزم می دانم که چه کلماتی را باید به کار ببرم، ولی همیشه نمی توانم آنها را بیان کنم. بعضی اوقات احتیاج به صحبت کردن دارم، ولی نمی توانم، ناکامی وحشت آور است... !
معمولاً با ناامیدی تسلیم می شوم و خاتمه می دهم و احساس می کنم خیلی وحشتناک است. وقتی چنین حالتی به من دست می دهد، هیچ تلاشی در مورد تغییر آن انجام نمی دهم .« به خاطر آوردن و گفتن نام افراد مشکل است و من هنوز نام بعضی از اشیاء همانند را قاطی میکنم، مثل صندلها و کفشها، پیراهن و دامن، چاقوها و چنگالها. اگر چه من نام را غلط میگویم، ولی واقعاً میدانم که چه معنایی میدهند ( جولیف، لنس دان و رابینسون، 1992 ، ص 14 ) وقتی تلاش می کنید که با کسی ارتباط برقرار کنید و به او پاسخ گویید، ولی آن شخص براحتی از شما دور می شود و منتظر پاسخ شما نمی شود، به سختی احساس ناکامی و عجز می کنید.
راههای دیگری برای برقراری ارتباط
بچههایی که نمیتوانند صحبت کنند، یا آنهایی که برای نیازهایشان به صورت نادرست صحبت میکنند، برای آنها روش ارتباطی نیاز است. به هر حال، ما باید به خاطر بیاوریم، که این بچهها اغلب شکافهایی در دانششان در مورد اساس ارتباط دارند و به دادن معنای ارتباطی دیگری به آنها بسادگی تمام مسائل آنها حل نخواهد شد. برای شروع برای کار روی ارتباط، باید به کودک کمک کنیم که روش ارتباطی را بفهمد و بتواند آن را برای برخورد با دیگران مورد استفاده قرار دهد. و نیز برای بیان احتیاجاتش آن را به کار گیرد. به خاطر مشکلاتی که خیلی از بچهها در دریافت پیامهای شنوایی دارند، شکلهای ارتباطی بینایی، از قبیل سمبلها، عکسها یا تصاویر، اغلب برای آنها آسانتر است. بعضی بچهها یاد گرفتهاند که کمی از اشارات دستی را با موفقیت مورد استفاده قرار دهند. برای دیگر بچههایی که کنترل کمتری روی حرکات مختلف دستانشان دارند مشکل تر است که خیلی از اشارات را یاد بگیرند. به نظر می رسد که برای افراد اوتیسمی، به کار بردن یک روش ثابت ارتباطی آسانتر است و آن را بهتر می فهمند. آنها در ثبت اطلاعات حسی مشکل دارند. مثل آنکه پیام را گم کرده باشند و این به آنها شانس کمی می دهد تا به روش خودشان از اطلاعات استفاده کنند. نشانه های تصویری یا بینایی از قبیل نشانه های میرجانسون، روش آسانتری را برای دانشآموزانی که هنوز نمیتوانند پیامها را هم دریافت کنند و هم بفرستند، ارائه میدهد. خیلی از بچههای اوتیسمی قبل از آنکه بتوانند صحبت کنند یاد میگیرند که بخوانند. بنابراین، درک ساختارهای داده شده در شکل نوشتاری برای این افراد آسانتر است. ترزجولیف مینویسد که او کلمات را وقتی که روی کاغذ نوشته شده بود، بهتر می توانست بفهمد تا موقعی که با صدای بلند گفته میشد ... « من احساس عجز و ناکامی میکردم، زیرا صداهای کلمات خیلی گیج کننده بود. مردم از من انتظار داشتند که گفتار آنها را بفهمم.» ( جولیف، لنس دان و رابینسون، 1992، صفحه 14 ) روشهای انتخابی ارتباط، از یادگیری یک شخص برای صحبت کردن جلوگیری نخواهد کرد. برای آنها که میخواهند قوانین ارتباط را یاد بگیرند، تحقیق و پیشنهاد تجربی ما آسانتر خواهد بود؛ البته، اگر مجبور نباشند که در همان زمان صحبت هم بکنند. به خاطر داشته باشید که بیشتر ما، ارتباط را مدتها پیش از آنکه احتیاج به صحبت کردن داشته باشیم، یاد گرفتهایم. ما باور داریم پس از اینکه بچهها با تعدادی از مدلهای ارتباطی آشنا شدند، یادگیری صحبت کردن برای آنها آسانتر خواهد شد.
ارتباط سهل و آسان
رزماری کراسلیکسی که در ملبورن استرالیا زندگی میکند، مدت زمان قابل توجهی را برای پیشرفت تکنیکی به نام ارتباط آسان، گذرانده است. ارتباط سهل و آسان، به این صورت است که شخصی به طور فیزیکی از دانشآموز حمایت کند (مثلاً دستش را روی دست یا شانة او بگذارد ). در ابتدا آسان کننده حرکت دانشآموز را زمانی که در حال اشاره کردن یا تایپ کردن است، بهبود میبخشد. دانشآموز ممکن است از یک تصویر یا تختة الفبا، یا کامپیوتر یا استفاده کند. همچنین شخص آسان کننده یک حمایت احساسی را به وجود میآورد و این باعث تشویق دانشآموز در تلاشش میشود. در گذشته، این تکنیکها که مشکلات فیزیکی داشتند، مورد استفاده قرار می گرفت، ولی رزماری کراسلی یکی از اولین افرادی بود که این تکنیک را برای افراد اوتیسمی به کار برد. داج بیکلن، استاد دانشگاه سیراکیوز نیویورک، علاقة زیادی به کار رزماری کراسلی نشان داد و به پیشرفت تکنیکهای او کمک کرد. داج بیلکن و رزماری کراسلی دریافتند که بسیاری از دانشآموزانی که با آنها کار کردند، مهارتهای غیرقابل انتظاری دارند، حتی آنهایی که به میزان اندکی از آموزش رسمی برخوردار شده بودند. مدتها پیش از روش ارتباط آسان، گزارش شده بود که افراد اوتیسمی قادر به خواندن هستند؛ اگر چه گفته می شود که آنها دارای ناتوانی هستند.
اعتبار ارتباط سهل و آسان
ارتباط آسان روشی بسیار جدالی است، زیرا شخص دیگری هم به طور فیزیکی در فرایند ارتباط درگیر است، همیشه این سئول مطرح است که آیا فرد اوتیسمی که می خواهد ارتباط برقرار کند، در هر حالتی تحت تأثیر شخص آسانکننده است؟ اگر مسأله تنها انتخاب یک نوشیدنی برای نهار باشد خیلی مهم نیست، بلکه زمانی این مسئله بحرانی میشود که شخص ارتباط برقرار کننده شاکی می شود و فرد آسان کننده را به تهاجم فیزیکی یا جنسی متهم می کند. متأسفانه، در دنیای ما ادعاهایی به این صورت وجود دارد و استفاده از روش ارتباط آسان خیلی زیر ذره بین قرار گرفته است. بسیاری از محققان انرژی و مدت زمان قابل توجهی را صرف کرده اند تا راههایی برای معتبر نمودن روش ارتباط آسان پیدا کنند. دو انتقاد مهم برای کسب این اعتبار وجود داشته است. داج بیکلن و همکارانش، کار دانشآموزی را بررسی کرده اند که از آسان کنندههای مختلفی، در دوره های زمانی متفاوت کمک می گرفته است، آنها دریافتند که دانشآموزان آنها، همواره از هجیهای اختراع شده با آسانکنندههای متفاوت استفاده کرده اند و برای آنها هیچ فرقی نمی کند که چه کسی آسان کننده باشد. همچنین تمایل دارند با آسانکنندههای خود به مکالمه بپردازند و در مواقعی بتوانند اطلاعات درست و مناسبی را در مورد وقایع زندگی که آسان کننده ها هیچ آگاهی از آنها ندارند، در اختیارشان قرار دهند. به نظر میرسد که آسان کنندهها به توانایی دانشآموزان و موفقیت آنها اعتقاد کامل دارند. دانشآموز اوتیسمی نمی تواند با یکی از اعضای خانوادهاش تایپ کند، چون توانایی خود را باور ندارد ( به بیکلن، مورتون، ساها، دانکن، گلد، هارداردوتیر، کارنا، اکانر و راو مراجعه شود، 1991 ). دیگر محققان از قبیل ویلر یاکوبسن، پاگلیری و شوارتز (1993)، هاجسون، ملیتا وآرنولد (1993) و نویسنده کتاب پانل دورة ناتوانی عقلانی (1989)، همگی از یک تحقیق تجربی استفاده کردهاند. بیشتر آزمایشهای آنها، به این صورت بود که اطلاعاتی را که دانش آموزان به آسان کننده می دادند، مخفی می کردند و از آنها می خواستند میکروفونها را بپوشانند و از یک پرده استفاده کنند تا متوجه نشوند که ارتباط برقرار کننده چه میبیند یا چه میشنود. در بعضی از آزمایشها، آنها در طول زمان کار از طریق میکروفن سؤالات مختلفی را از ارتباط برقرار کننده میپرسیدند یا تصاویر گوناگونی را نشان میدادند یا کلمات متفاوتی را بیان می کردند. در موقعیتهای دیگری، ارتباط برقرار کنندهها در یک فعالیت بدون حضور آسان کننده شرکت کردهاند و بعد برای توصیف حادثه در بعضی موارد که از آسان کنندة آنها کمک گرفته شده است، سؤال کرده اند. این روش در کسب اعتبار برای روش ارتباط آسان موفقیت اندکی داشته، زیرا در بعضی مواقع اگر ارتباط برقرار کننده اطلاعاتی مشابه با آنچه که آسان کننده به او میدهد داشته باشد، پاسخ خواهد داد. به هر حال، بیشتر مطالعات اخیر،به این نتیجه رسیده اند که اگر شخص با نوع کار آشنایی زیادی داشته باشد، به طوری که برای انجام دادن آن سؤال کند و این شانس را نیز داشته باشد که آن را با آسان کننده اجرا کند، در شرایط بسیار بهتری آزمایش تجربی را انجام خواهد داد. به هر حال، بعضی از ارتباط برقرار کنندهها هنوز هم در موارد دقیقتری که پیش می آید مشکلاتی دارند، اما پاسخ خیلی کلی خواهند داد. برای مثال، دانشآموزی که تصویر یک وانت را دیده، پاسخ میدهد: « وسیلة نقلیه » ضمن اینکه برای تصویر یک نان تایپ میکند: «غذا» ( ویلر و دیگران، 1993، ص 54 ).
یوجین مارکوس، یک بیمار اوتیسمی ناتوان در گفتار است و از ارتباط آسان شده استفاده میکند، او میخواست شرح دهد که میتواند در آزمایش تست ویلر - که به نظر هم آسان میآید - قبول شود. در حقیقت، او توانست در تست قبول شود، ولی زمان زیادی وقت را به تمرین اختصاص داد. اگر چه به نظر میرسید که یک ارتباط برقرار کننده با بیان مؤثر است. او مانند اشخاص دیگری که در مطالعة ویلر بودند، اغلب اوقات دردسر و مشکل زیادی با کلمه داشت، اگر چه بعضی اوقات مفهوم آن را میفهمید. واضح است که در این مطالعات، بعضی ارتباط برقرار کنندهها قادرند افکارشان را با موفقیت انتقال دهند، اما این هم آشکار است که در مواقع ضروری، آسان کننده تأثیراتی می گذارد که از آنها آگاه نیست. نتایج متفاوت از این دو آزمایش برای اثبات اعتبار این روش، گیج کننده به نظر میرسد و ممکن است که شما در بعضی موارد ارتباط آسان کننده را کنار بگذارید. ما باور داریم که در این مرحله لازم است که آسان سازی را با یک دید باز و محتاطانه بررسی کنیم. به عنوان یک معلم، شما خواهید فهمید که همیشه روی پاسخهای دانشآموزانتان تأثیر میگذارید. این یک فرایند آموزشی است و ممکن است ارتباط آسان شده، شکل آموزشی مؤثری برای تعداد کمی از دانشآموزان اوتیسمی باشد. همچنین ، ممکن است به تمرکز دانشآموزان هم کمک کند. زن جوانی که تایپیست مستقلی شده است، نقش روش ارتباط آسان را در موفقیت خود چنین توضیح میدهد:
« در نظر بگیرید، وقتی من نمیتوانستم تایپ کنم، هنوز در حال یادگیری بودم.. اما ایدههای غیرطبیعی همه قاطی میشوند، سؤالی را در نظر بگیرید که غیر ممکن بود پاسخ داده شود. در نظر بگیرید که من قادر نبودم و یا علاقه مند نبودم که فکر کنم، قبل از اینکه بتوانم تایپ کنم. همة انتقال دهندههای من در مدرسه افکارم را سازماندهی میکردند ( رک. روبین، 1994 ). مشاهدات ما نشان داده است که دانشآموزان اوتیسمی اغلب اوقات به ارتباط آسان شده علاقه مند شدهاند و همکاری اندکی را که معمولاً بدیهی و واضح نیست، از خود نشان داده اند. بعضی از دانشآموزان هم، بعضی از رفتارهای غیرمعمول آنها کاهش یافته است. پس ازآنکه، استفاده از آسانسازی را شروع کرده اند. برخی از دانشآموزان در تایپ کردن مستقل شده اند؛ به این صورت که بدون کمک دست کسی قادرند تایپ کنند. زمانی که دانشآموز اولین قدمها را به سمت استقلال برمی دارد، ممکن است لازم باشد که به اولین سطوح ارتباط برگردیم. این سطوح برای بعضی از دانشآموزان، ممکن است شامل بازگشت به اشارة به تصاویر یا تک واژه ها شود یا حتی اگر آنها بتوانند جملات مرکبی را با آسانسازی بنویسند، ضروری است که در ضمن برنامهریزی مراحل مختلف و حرکت قدم به قدم به سمت مستقل شدن با دانشآموز کار شود. در بعضی مواقع که آنها اضطراب دارند یا خسته اند، ممکن است احتیاج به حمایت بیشتری داشته باشند، حتی وقتی که دانشآموز به مرحله بالایی از استقلال رسیده، باز هم ممکن است حضور شخص دیگری لازم باشد. این شخص، اغلب او را تشویق میکند یا او را در متمرکز کردن حواسش به یک مورد خاص یاری میدهد. تعدادی از محققان دانشگاه سیراکیوز، یک نوار ویدیویی از کار و تجربیات خود را در این مرحله (هر مرحله از روش: به سوی ارتباط مستقل ) به منظور اطلاع رسانی بیشتر در این گونه موارد تهیه کرده و در اختیآر ما قرار داده اند. این کار ممکن است باعث شود که ما روشهای تأثیرگذار بیشتری برای کمک به ارتباط برقرار کننده ها کشف کنیم تا آنها نیز مستقل شوند و سؤالات بیشتری در مورد ارزش ارتباطشان با دیگر دانشآموزان بپرسند. لازم است وقتی امکان استفاده از راههای ارتباطی مطمئن که دانشآموز آنها را می شناسد وجود ندارد، انتخابهای دیگری در دسترس او قرار گیرد. ممکن است در زمان یا مکانی دانشآموز به آسان کننده دسترسی نداشته باشد و یا امکان تایپ کردن برای او وجود نداشته باشد، بنابراین، آنها به روشهای ارتباطی دیگری هم نیاز دارند. برای مثال، آنها ممکن است از حرکتهای مستقل، آواهای صوتی و یا نگاه به سمت چیزی که انتخاب کردهاند، استفاده کنند.
به مقداری که ارتباط پیش میرود:
- ضروری است که هر شخص را به طور جداگانه بشناسید.
- والدین میتوانند منابع ارزشمندی از اطلاعات در مورد کودک باشند.
- ارتباط مشکلتر از صحبت کردن است ( یا نوشتن یا امضاء کردن ).
- ارتباط یک عمل متقابل است.
- بچههای اوتیسمی مقدار کمی از آنچه را ما میگوییم میفهمند، اما شاید وقتی بخواهند چیزی را توصیف کنند یا تمایل به پاسخگویی داشته باشند، در درک اشارات واضح هم مشکل پیدا کنند.
- به خاطر مشکلاتی که خیلی از بچهها در دریافت پیامهای سمعی دارند، شکلهای بصری اغلب برای آنها راحتتر است. روشهای دیگر ارتباط، از یادگیری صحبت کردن یک شخص جلوگیری نخواهد کرد.
- هنگامی که امکان استفاده از راههای ارتباطی مطمئن که دانش آموز آنها را می شناسد وجود ندارد، انتخابهای دیگری باید برایش قابل دسترس باشد.
رفتار غیر عادی
بچههای اوتیسمی ممکن است یک سری از رفتارهای غیر معمول از قبیل چرخاندن اشیا، به هم زدن دستانشان و سر و صدا کردن را از خود نشان دهند. در اولین نگاه، خیلی از این حرکات در نظم کلاس غیر طبیعی به نظر میرسد. معمولاً بچهای که چنین رفتارهایی را از خود نشان میدهد، به طور آگاهانه به شیطنت نمی پردازد. در این بخش، ما در مورد بعضی از همین رفتارها صحبت میکنیم. در بخش 3، چند استراتژی برای برخورد با آنها و تشویق دیگر روشهای اجتماعی مورد نیاز را ارائه میدهیم. بچههای اوتیسمی، قبل از هر چیزی بچه اند و در بیشتر موارد، مثل سایر بچهها تحریک میشوند. به هر حال، ناکامی در یادگیری قوانین اجتماعی معمولی، ممکن است باعث نشان دادن این روشهای عجیب در بچههای اوتیسمی شود. بنابراین، دلیل رفتار ناخواسته ممکن است خستگی، کسلی یا احساس شکست در انجام کاری و یا شکست در مراحل عادی زندگی روزمرة آنها باشد. رفتارهای بسیار زیادی وجود دارند که به دلیل این مشکلات خاص رخ میدهند. مشکلاتی که بچه های اوتیسمی در حواسشان دارند، باعث می شود که بعضی اوقات با کارکردن در محیطی که به وسیلة افراد همسن خودشان محاصره شده، مشکل داشته باشند. آنها ممکن است به وسیلة صدای چراغهای فلورسنت یا خطهای کاغذ آشفته و مضطرب شوند و یا برای تعیین وقت نهار و زمان رفتن به خانه دچار مشکل شوند. بعضی اوقات این بچهها، مانند سایر کودکان، اگر به آنها شانسی داده شود، یک موقعیت را با مهارت درست خواهند کرد. این رفتار آنها در صورتی افزایش می یابد که نتیجه فعالیت آنها قابل قبول و همراه با موفقیت باشد. در بعضی مواقع، تعدادی از بچهها در کلاس به صورت گروههای زیادی تقسیم می شوند و بنابراین، میزان زیادی از فعالیت آنها انتقال داده میشود و در یک موقعیت ناگهانی، هیچ نیازی به دیگران نخواهند داشت. این زمانها را باید خوب به خاطر داشته باشیم که بعضی اوقات برای این بچهها آسانتر و لذتبخشتر از تقاضاهای کلاس است. برای این دانشآموزان لازم است که بعد از یک دوره تمرکزو یا شرکت در یک فعالیت استفاده از زمان به وسیله خود آنها به عنوان یک پاداش در نظر گرفته شود. ضروری است که از این بچهها، به همان مقداری که سایر بچهها در کلاس هنگام انجام وظیفه کنترل میشوند، مراقبت شود. برای مثال، برای بیشتر بچهها وظایف مشخصی از سوی معلم تعیین میشود که باید به طور کامل انجام شود. برای دانشآموزان اوتیسمی وظایف ممکن است مشابه نباشد یا مدت زمان به اندازه سایرین طولانی نباشد، اما باید معلم زمانی را که تشخیص میدهد کودک قادر به انجام آن تکلیف است، تعیین کند و اصرار داشته باشد که او در این مدت زمان کارش را تمام کند. اگرچه دیگران اجازه ندارند از این روش استفاده کنند، ولی کودک اوتیسمی اجازة این کار را دارد. البته، اگر مقاومت او ادامه یابد شاید نیاز باشد بررسی کنید که او در کدام مرحله از کار مشکل دارد.
رفتار غیر عادی
شاید این عمل از روی شیطنت نباشد و لازم باشد که دلایل به وجود آمدن چنین رفتاری را بررسی کرد.
نباید هیچ عذری برای دوری از وظایف پذیرفته شود.
.: Weblog Themes By Pichak :.