سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمایش وضعیت در یاهو

قالب وبلاگ

تاریخ : یکشنبه 90/9/6 | 9:17 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ

تقویت درک زیر و بمی کیفیت اصوات

از کودکان بخواهیم که :

-         بگویند کدام حیوان صدای زیر و کدامیک صدای بم دارد.

-  با استفاده از قوطی و سنگ ریزه های مختلف صداهای زیر و بم به وجود آ‌ورند.

-         اشعار یک ترانه را با تن های مختلف (زیر و بم) بخوانند.

-  بدون مشاهده نواختن دیگری، و تنها با شنیدن صدا زیر و بمی اصوات را با هم مقایسه کنند. برای مثال دو نت متفاوت را روی کلید پیانو و یا تیغه های ساز به صدا درآوریم و آنها بدون آنکه نواختن ما را مشاهده کنند صدا ها را با هم مقایسه کنند و دریابند که کدام یک بم تر از دیگری است. ابتدا نت هایی را انتخاب کنیم که تفوات آنها کاملاٌ بارز است و به تدریج از
نت های هم صداتر استفاده کنیم.

-  وسایل گوناگونی مانند شیشه، زنگوله، لیوان، ماهیتابه و… را با نخ از چهارپایه أی آویزان کنیم و از کودکان بخواهیم آنها را با مضراب به صدا در آورند و تفاوت صدا ها را توضیح دهند.

-  شدت نواختن دو نت (صدا) را مقایسه کنند  و بگویند کدامیک شدیدتر است. به تدریج شدت نواختن دو صدا را به یکدیگر نزدیک می کنیم تا کودک برای درک تفاوت آنها دقیق تر شود.

-  نت هایی را با کشش مختلف به صدا در آورید تا کودک تشخیص دهد که کدامیک از نتها در مدت زمان بیشتری شنیده می شود و به عبارة دیگر صدای کدام نت طولانی تر است.

-         دوساز را از لحاظ جنس صدا زیرو بمی و ساختمان آن با هم مقایسه کنند.

-  از کودکان بخواهیم سازها را از روی طنین صدایشان شناسایی و بدون مشاهده ساز و فقط از روی صدا محل اختفای ان را پیدا کنند.

-  سازی را با شدتهای مختلف بنوازیم و کودک بلندی و کوتاهی و زیر و بمی صداهای آن را بدون مشاهده ساز تشخیص دهد. به تدریج صدا را کاهش دهیم تا کودک پایان صدا را اعلام کند.

-  از کودکان ناشنوا بخواهیم نزدیک سازی بنشینند چشمهی خود را ببندند و به صدای بلند سازها گوش دهند و توجه کنند که هر یک از این اصوات را در کدام قسمت بدن خود حس می کنند. انها می توانند با  خواندن نتهای یک گام بگویند که کدام نتها در سر کدام در سینه و کدام ها را در شکم و پاهای خود احساس می کنند.

-  قطعه کوتاهی را که از چند نت (حداقل سه نت و حداکثر پنج نت) ساخته شده است بنوازید. سپس یکی از نتها را تغییر دهید و از کودک بخواهید تا مشخص کند صدای چندمین نت تغییر یافته است. این تمرین برای کودکان پیشرفته در موسیقی در شکل وسیعتری به کار می رود. می توان در مجموعه نت هایی از قطعه أی که کودکان آموخته اند تغییراتی داد تا آنها قسمت تغییر یافته را تشخیص دهند.

 

تمرین ریتم و وزن موسیقی  [55]    

از کودکان بخواهیم که :

ریتم و ضربات آهنگهایی را که می شنوند با کشیدن خطوط افقی کوتاه و بزرگ رسم کنند. به عبارة دیگر کشش نت های مختلفی را که می شنوند روی کاغذ یا تخته سیاه رسم کنند. برای این تمرین بهتر است از قطعات و ملودیهای کوتاه استفاده شود.

برای مثال کشش نت های آهنگ «سل، می» را چنین رسم می کنند : (برای کشش نت سفید به خاطر احساس کشش بلند آن از خط بلند و برای کشش نت سیاه از خط کوتاه تر استفاده می شود.)

-  با استفاده از اشکال اشیاء، میوه ها، کاغذهای رنگی و تقسیم برابر انها میزانهای مختلفی بسازند و به کلاس بیاورند.

-  دو ریتم ساده را که با دست یا روی طبل نواخته می شود با هم مقایسه کنند و بگویند که آیا ریتم آنها همانند است ؟

-         ریتم آهنگهای مختلف را از نظر سرعت با همدیگر مقایسه کنند.

-  یک گام را با سرعتهای مختلف بنوازند و با استفاده از کششهای مختلفی که آموخته اند سرعتهای متفاوتی را به وجود آورند.

-  با چند نت ترکیبهای مختلفی بسازند و آنها را در اشکال مختلفی میزان بندی کنند و با دست و سازهای کوبی ریتم آن را پیدا کنند




تاریخ : یکشنبه 90/9/6 | 9:15 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ

مکاتب برگزیده تکنیکهای موسیقی درمانی

 

موسیقی درمانی به روش فی البداهه نورودف- رابینسون

نوروف و رابینسن در مطالعاتشان بر روی کودکان معلول شیوه أی را در موسیقی درمانی به کار بستند که حول و حوش تکنیک بداهه نوازی پیانو تمرکز داشت. نورودف و رابینسون (1968، a   1971، b    1971، 1977) دریافتند که تکنیکهای فی البداهه موسیقی درمانی در بر انگیختن پاسخ کودکان معلول شدید که بی تحرک به نظر می رسند بسیار موثر است. هدف اولیه موزیک تراپیست با فعالیتهای حمایت شده محیط احساسی موزیکالی را به وجود می آورد که افزایش دهنده پاسخهای بیمار است (نورودف و رابینز 1977). برای مثال درمانگر ممکن است بر اساس ریتم حرکت اعضای بیمار یا نواختن طبل ریتمهایی را به فریادها یا آواگریهای بیمار مرتبط سازد. به محض اینکه اولین رابطه و تماس به وجود آمد تاثیر متقابل موزیکال بین درمانگر و درمانجو پایه و اساس روابط بعدی را به وجود می آورد. از این رو درمانگر در طول درمان با بیمار در ایجاد تواناییهای پیشرفته و پاسخهای برانگیخته شده که در جلسات پیشین به دست آمده به طور مداوم کار می کند.

تکنیک موسیقی درمانی فی البداهه بر روی بیمارانی که اساساٌ غیر استثنایی هستند تمرکز دارد. در این روش بر قدرت موسیقی در بیدار سازی پاسخهای احساسی و انجام عمل به عنوان نیروی خودسازی یا خود شکفتگی تاکید زیادی شده است. در روش فی البداهه استفاده از اصوات ناموزون و به کارگیری اندازه ها مقامها و سبکهای مختلف آزاد گذاشته شده است. نورودف و رابینز (1977) همچنین فی البداهه درجات مختلفی از همکاری مقاومت (عدم شرکت) و ارتباط را نشان می دهد.

 

روش بالینی ارف شولورک

ارف شولورک  [11]     روش خود را در تعلیم موسیقی بر این اساس بنا نهاد که موسیقی حرکت و گفتار غیر قابل تفکیک هستند.

روش ارف در هنرهای موسیقی حرکت گفتار و نمایش هماهنگی و وحدت به وجود می آورد. روش ارف می تواند به عنوان مدلی برای طرح یادگیری تجربیات توصیف شود که رکن اصلی آن یادگیری موسیقی است اما به همان اندازه کاربردهای موثری در زمینه یادگیری اجتماعی و فرهنگی دارد (شولروک  [12]    ، 1986، ص . 52). در روش ارف شولورک، کودکان از طریق شیوه های مختلف موزیکی شامل کشف، تقلید، بداهه نوازی و خلاقیت راهنمایی می شوند. در این روش ریتم نقطه شروع و اصلی برای ساختن موسیقی است. ریتمها و اصوات کلمات و آوازها اجزای ریتمیک و ملودیکی را به وجود می آورند که حالات مقدمات و کوداغها (قطعه تکمیلی و یا پایان دهنده أی که به آهنگی اضافه می شود) را همراهی می کند. در روشهای ارف شولورک از فرمهای تکراری موزیکال (مانند راندوها و کانونها ) و سازهای خاصی از قبیل زیلوفون، متالوفون و گلوکن اشپیلزها در اندازه های مختلف طبلهای قابل تنظیم و نوارهای موسیقی استفاده می شود. خلاقیت نمایش توام با  خواندن نواختن سازها یا حرکت با موسیقی مهمترین بخش تکنیکهای ارف شورلوک است . «موسیقی ارف شدیداٌ شخصی و متکی بر اجرای ارتباطی است. مواد آن مطلوب و مطابق افکار موزیکال کودکان است» (لندیز، کاردر، 1972، ص 73).

اگر چه این روش اصولاٌ برای استفاده کودکان در کلاسهای مقدماتی ایجاد شده اما به طور وسیعی مورد استفاده دیگر گروههای سنی نیز قرار گرفته است. شامروک (1986) دریافت که اگر تواناییها و علایق گروهها به دقت مورد نظر قرار گیرد روش ارف بر هر گروه سنی که می توانند از تجربیات خلاق موسیقی بهره ببرند مانند دانش آموزان، دانشجویان، شهروندان ممتاز اثر دارد (ص 52). کتابهای متعدد و مطالعات مختلف نشان می دهد ه روشهای ارف شولورک می تواند به طور موثری در کارهای بالینی و در مورد انواع مختلفی از درمانجویان مانند عقب ماندگان ذهنی، کودکان اتیستیک، افراد دچار آسیبهای حسی، معلولین و بیماران پیر مورد استفاده قرار گیرد (بیتکن، 1976؛ دروان  [13]     1982؛ هولندر و جرس 1974؛ مک ری  [14]    1982؛ پونت و بیتکن 1972). قسمتهای زیادی از روش ارف کاربرد درمانی دارد (تونچیک 1981). به عنوان مثال تاکید بر ریتم و هماهنگی گفتار بدن و ریتمهای موزیکال می تواند پیشرفت مهارتهای حرکتی را ‌آسان سازد. به علاوه تاکید بر حرکت بدنی و نواختن سازها می تواند در ایجاد مهارتهای حرکتی و تقویت و مفاهیمی چون تصور بدنی و درک جوانب و جهت یابی فضایی کمک کند. خواندن سرود و آواز بخش مهمی از غالب فعالیتهای ارف شولورک است که می تواند تکلم را تحریک و به رشد گفتار و زبان کمک کند. فرمهای تکراری کوتاه موزیکال در فعالیتهای ارف برای بیمارانی که دامنه توجه بیماران بسیار قابل تطبیق و توسعه است . فرصتهایی برای خلاقیت که به وسیله ساختار مستعد فعالیتهای مختلف شولورک فراهم می شود اجازه می دهد تا درمانجویان افکارشان را در یک محیط امن به کار گیرند. فعالیتهای ارف شولورک غالباٌ فعالیت گروهی است (شامروک، 1986) از این رو از این فعالیتها می توان در تشویق درمانجویان برای شرکت در تجربیات معنادار گروهی استفاده کرد و به پیشرفت مهارتهای اجتماعی آنها کمک کرد.

 

کاربردهای بالینی مفاهیم کودالی

کودالی[15] معتقد بود که در مملکت خود (مجارستان) هر کس باید نه تنها از نظر موسیقی با استعداد باشد بلکه «در زمینه خواندن و نوشتن موسیقی مانند خواندن و نوشتن زبان بومی تعلیم ببیند.» (لاندیس و کاردر، 1972،ص . 41) . با این نتیجه گیری اتو دوره های موسیقی ابتکاری به وجود آورد که با دقت طرح ریزی شده بود و در آنها از آوازهای محلی مجارستان برای آموزش مفاهیم اساسی موسیقی به کودکان استفاده می شد. در روش کودالی به نت خوانی مناسب، یادگیری از روی عادت (بدون فکر)، شنوایی باطنی (مانند تمرین ذهنی) تاکید می شود. تکنیکهای این روش شامل «علایم ، بازیها، کف زدنها، خواندن نتهای موسیقی، نت نویسی ریتمیک و اساساٌ خواند آواز است» (هروتیز ات ال، 1975، ص. 45). بعد از این که مهارتها کاملاٌ فرا گرفته شدند مفاهیم ذهنی مطرح می شوند. کوششهایی برای توسعه موسیقی محلی امریکا انجام گرفته است که با دستاوردهای کودالی از موسیقی محلی مجارستان مطابقت دارد به طوری که این روش می تواند به سهولت در امریکا مورد استفاده قرار گیرد.

اکثر روشهای آموزشی کودالی می تواند برای موزیک تراپیستهایی که با افراد دچار آشفتگی عاطفی، ناتوانی یادگیری یا عقب ماندگان ذهنی کار می کنند سودمند باشد (لاتوم، 1974).موضوعات برگزیده و تنظیم شده زمینه یادگیری و تکرار هر مرحله را فراهم می کند و به درمانجویان احساس اطمینان برای یادگیری موضوع را داده و آنها را به وسیله این مهارتها برای رسیدن به موفقیت آماده می سازد. یادگیری در ابتدا از طریق تقلید دنبال می شود و نه با تعالیم شفاهی پیچیده. مهارتهای موزیکی از روی عادت (بدون فکر) قبل از ارتباط آنها با علایم و مفاهیم ذهنی آموخته می شود. بنابراین دشواری رمزها یا مفاهیم مانع پیشرفت و علاقه فرد در انجام مهارتهای موزیکی نمی شود. کمکهای بصری که علایم دستی نت خوانی فراهم می شوند موجب نیروی حسی ضعیفی می شود که ریان یادگیری را می تواند آسانتر کند. همچنین روش کودالی نشان می دهد که توجه فردی تماس بدنی، لمس و تماس بصری عناصر مهم ارتباط مطمئن و نزدیک هستند و تلاش می کنتد تا این نوع ارتباط را در بازیهای موزیکال با ترکیب درجات مختلف تماس بدنی تقویت کند. لاتوم (1974) اظهار داشت که میزان تماس بدنی در برنامه ریزی فعالیتهای افراد دچار آشفتگی عاطفی بسیار اهمیت دارد. همچنین نتایج مطالعات هارویتز ات آل (1975) نشان می دهد که روش کودالی در تعلیم موسیقی می تواند مهارتهای بعدی تواناییهای فضایی و موفقیت در خواندن را در کودکان امریکایی بهبود بخشد. این محقق فکر می کند که این نتایج «راههای ممکن جدیدی را برای کمک به کودکان دچار ناتوانی یادگیری در زمینه خواندن ارائه می دهد که ارتباط بین خواندن را با جریانهای کلی چون رفتار ریتمیک و نظم مداوم افزایش می دهد» (ص. 25).

 

کاربردهای بالینی روش هماهنگی حرکتی بدن با موسیقی دالکروز

دوره کامل آموزش دالکروز[16] شامل مواردی چون شناخت متداول اجزا هماهنگی حرکتی بدن با موسیقی (یوریتمیکز) است. تکنیکی که از حرکت بدن برای ایجاد احساس ریتم موزیکال استفاده می کند که با تربیت گوش، نت خوانی و بداهه نوازی توام است. دالکروز کوشش کرد روشی را ابداع کند که دانش آموزان آن را به طور شنوایی، شفاهی و بدنی تجربه کنند و سپس با خلاقیتی فردی ارائه دهند. «راه حلهای این روش تقویت شنوایی باطنی و تقویت حس ششم و احساس عضلانی است که با ذهن در ارتباطند و در موسیقی دارای عناصر زمان، فضا و انرژی هستند (مید، 1986، ص 46). تقویت حس لامسه به وسیله تجربه ریتم از طریق حرکت بدن بخشی از روش دالکروز بوده است که به آسانی در آموزش استثنایی و موسیقی درمانی به کار رفته است.

دالکروز موسیقی را به دانشجویان نابینا در بارسلونا آموزش می داد (لندیزو کاردر، 1972). او تمرینات مخصوص هماهنگی حرکت بدن با موسیقی را برای کمک به افراد نابینا توصیه می کرد. تا به تقویت آگاهی فضایی و مفاهیم فضایی، حساسیت حس لامسه، حس عضلانی و خود آگاهی و افزایش مهارتهای شنوایی آنها کمک کند. دالکروز احساس کرد که موسیقی به ارتباط بین معلم و دانش آموزان (نابینا) کمک می کند و فقدان حالات غیر لفظی آموزگار مانند لبخند ها را جبران می کند.

از آنجایی که حرکت با فعالیتهای موزیکی برنامه های یورتیمیکز (هماهنگی حرکتی بدن با موسیقی) می تواند تا اعماق واکنشهای عاطفی ضمیر ناخودآگاه پیش رود بنابراین این تمرینات می تواند به عنوان ابزارهایی در آموزش و ابراز احساسات به کار رود. این موضوع در درمان بیماران دچار آشفتگیهای عاطفی، اختلال رفتاری، ناتوانیهای رشدی یا بیماریهای روانی اهمیت زیادی دارد. همچنین از برنامه های هماهنگی حرکت بدن با موسیقی در بهبود مهارتهای شنوایی و گفتاری ناشنوایان استفاده می شود (بریک، 1973 ؛ اسویکو، 1974) و زمان واکنش کلامی بیماران شیزوفرنی را افزایش می دهد (اشنایدر، 1961).

 

موسیقی و تصور هدایت شده

تکنیک موسیقی و تصور هدایت شده (G.I.M.) از تحقیق درباره تکنیکهای بسط ذذهنی که نتیجه تغییرات سطوح شعور خود آگاه است سرچشمه می گیرد. در جلسات G.I.M. بیماران به نوارهای موسیقی مخصوص انتخاب شده در حالتی عمیقاٌ آرام گوش می دهند. موزیک تراپیست می تواند برای هدایت و جهت دادن به تصورات و تخیلات درمانجویان از دستورات شفاهی استفاده کند. در روش G.I.M. موسیقی به عنوان واسطه ای در بیدار ساختن افکار و احساسات ناخود آگاه به کار می رود و خود آگاهی را به سطوح روشن تر شعور یا عمیق تر آن گسترش می دهد (بونی و ساواری، 1973). «کیفیتهای چند بعدی اصوات موزیکال فرصت لمس کردن سطوح مختلف خود آگاهی را به طور همزمان و یا متوالی فراهم می کند» (بونی 1975، ص 130) . موزیک تراپیستها که در زمینه تکنیکهای G.I.M آموزش دیده اند یاد می گیرند که جطور با مشکلات درونی و بیرونی بیماران کار کنند با آنها ارتباط برقرار کنند و کمک کنند تا در خلاقیتهای تصوری خاطرات و جنبه های مثبت «خود» به یگانگی برسند (بونی 1978).

 

موسیقی درمانی تکاملی

موسیقی درمانی تکاملی روش مخصوصی از تکنیکهای موسیقی درمانی است که بر اساس مدل درمان پیشرفته ای بنا شده است. درمان پیشرفته که برای بهبود کودکان دارای آشفتگی عاطفی در مرکز روتلند[17] آتن و جرجیا[18] سازمان یافت نوعی روش روان تربیتی است که در مورد کودکان دچار اختلالهای جدی رفتاری و عاطفی به کار برده می شود (Wedود ات آل 1974، ص 2). این روش ابتدا در مورد کودکان بین سنین دو تا هشت سال به کار برده شد اما در مورد کودکان تا 14 سال نیز با موفقیت مورد استفاده قرار گرفته است. موزیک تراپیستی که در زمینه آموزش کودکان دچار آشفتگی عاطفی و اختلالات رفتاری کار می کند با مشکلات انتقال فعالیتها و تمرینهای موسیقی درمانی کلاسیک روبرو می شود و در روشی که مراحل متوالی پیشرفت را هماهنگ می کند تمرین می کند. اصل D.M.T. برای کمک به مواجه شدن با این شرایط به وجود آمده «از آنجایی که مهارتهای موزیکی مانند دیگر مهارتها ایجاد می شود لذا موزیک تراپیستهایی که از روش D.M.T.  استفاده می کنند باید استعدادهای موزیکال کوودکان را در سنین مختلف به منظور برنامه ریزی مناسب درمانی در هر سطح از عملکرد کودک مورد توجه قرار دهند». (ود ات آل 1974، ص 6).

برنامه D.M.T.  رشته ایی از تجربیات موسیقی درمانی بعدی را فراهم می کند که به منظور تکمیل دوره درمان تکاملی طرح ریزی شده است. پنج مرحله در برنامه D.M.T. وجود دارد : (1) نشان دادن عکس العمل توام با میل و رغبت به محیط موزیکال (2) عکس العمل موفقیت آمیز نسبت به محیط موزیکال (3) پی گیری جریانهای موزیکال گروهی و (5) به کار گیری مهارتهای موزیکی گروهی و فردی در موقعیتهای جدید.

در هر مرحله انواع مختلفی از فعالیتهای موزیکی برای تعقیب اهدافی در چهار زمینه اساسی مورد استفاده قرار می گیرد: رفتار، ارتباط، اجتماعی شدن و تحصیلات. در مرحله اول کودکان یاد می گیرند که با میل و رغبت به صداهای محیط عکس العمل نشان دهند و به موزیک تراپیست اعتماد کنند. در مرحله دوم کودکان مهارتهای موزیکال خاصی را می آموزند و یاد می گیرند که به طور موفقیت آمیزی در کارهای روزمره شرکت کنند و از کلمات برای تاثیر سودمند در دیگران استفاده کنند رابطه مناسب با دیگران برقرار کنند و فعالیتهایی را برای ترکیب مفاهیم مشابه و مختلف نشانه ها رنگها و اعداد انجام دهند. در مرحله سوم کودکان یاد می گیرند که موسیقی فردی، رفتار، ارتباط، تحصیل و مهارتهای حرکتی را در موقعیتهای گروهی به کار برند. فعالیتهایی که مورد استفاده در این مرحله است. مستلزم همکاری و شراکت اعضای گروه به منظور ایجاد نتایج گروهی است . در مرحله چهارم توجه موسیقی درمانی درجهت تعهد گروهی است به طوری که کودکان یاد می گیرند گروه و نقش آن را در محیطی که شرایط بالینی کمتری دارد ارزیابی کنند. در مرحله پنجم کودکان می آموزند تا مهارتهایشان را به موقعیتها و شرایط غیر بالینی تعمیم دهند. در طول این مرحله موزیک تراپیست می تواند به عنوان مشاور عمل کند تا کودکان در موقعیتهای موزیکی قرار گیرند که با محیط زندگی روزمره آنها مشابه است (ود ات آل 1974). وقتی کودکان مراحل D.M.T. را با موفقیت به پایان می رسانند به طور فزاینده ای سازگار می شوند. نقش موزیک تراپیست میزان و نوع دخالت مورد نیاز نوع محیط موزیکال و تجربیات موزیکی که کودکان نیاز دارند در هر مرحله از D.M.T. تغییر می کند.

 




تاریخ : یکشنبه 90/9/6 | 9:15 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ

کاربرد اصول تغییر رفتار در موسیقی درمانی

در تکنیکهای تغییر رفتار از اصول شرطی سازی استفاده می شود. این تکنیکها برای کاهش رفتارهای ناسازگار و افزایش رفتارهای سازگار از طریق تقویت انتخابی پاسخهای درمانجو به کار می رود. کاربرد تکنیکهای تغییر رفتار در روشهای درمانی موسیقی درمانی مورد بررسی وسیع و جامعی قرار گرفته است. تکنیکهای تغییر رفتار توام با موسیقی و فعالیتهای موزیکال برای افزایش رفتارهای مطلوب و کاهش رفتارهای غرض وری در بیماران مختلف به کار گرفته می شود. نمونه های متعددی ثابت می کند که چطور موسیقی متن یا فعالیتهای موزیکی می تواند به عنوان تقویت کننده با کار رفته و چگونه بی وزنی موزیکی رفتارهای نامناسب را کاهش می دهد (بلامی و سونتاک 1973، کاستلانو و ویلسون 1970، زنیر1975، دارو 1976، جانسون و زیمر 1974، جورگنسون 1974، مالبرگ 1973 و   …  )

 

موسیقی درمانی روان پویایی

طبق نظریه روان پویایی رفتار شخص از تاثیر متقابل اجزای مختلف شخصیت شامل انگیزشها، اتفاقات گذشته و حال عناصر تشکیل دهنده شخصیت مانند نهاد، خود (من) و من برتر منتج می شود. بسیاری از مراکز درمانی برای درمان از روش انتقال موضوعات ناخودآگاه به خود آگاه استفاده می کنند. نظریات متعددی در زمینه روان پویایی توسط فروید  [19]    ، آدلر[20]، یونگ[21]، اریکسون[22] و فرام[23] ارائه شده است.

تاثیر روان پویایی موسیقی درمانی «بر اساس اثر موسیقی در عبور از سانسور کلامی و رسیدن به قسمتهای عمیق تر روان شخص و کمک به آسانتر کردن اظهارات و ارتباطات غیر لفظی و تقویت نیروی «خود» بنا شده است» (وهلر 1988 ، ص 14-13). انواع فعالیتهای موزیکی شامل بداهه نوازی (پریستلی 1975) و دروس انفرادی موسیقی (تیسون 1966،1981) به طور موثر در قالب روان پویایی استفاده شده است. شنیدن موسیقی می تواند در این قالب (روان پویایی) در برانگیختن واکنشهای شناختی و عاطفی که برای اطلاع از احساسات و رفتار مورد نیاز است به کار گرفته شود (وهلر 1983). به علاوه موزیک تراپیستهایی که از تکنیکهای موسیقی درمانی برای برون ریزی و هدایت مسایل ناخود آگاه استفاده می کنند «باید آموزش بالینی پیشرفته ای داشته و به آسیب شناسی روانی آگاهی داشته باشند» (ویلر 1983، ص 11).

 

موسیقی درمانی و تحلیل تعاملی (رفتار متقابل)

تحلیل تعاملی[24] روش درمانی است که به وسیله اریک برن به کار گرفته شد. بر طبق نظریه برن افراد دارای سه مرحله از «خود » (من) هستند : «والد»، «کودک»، «بالغ». هر یک از مراحل «خود» رفتارها و الگوها فکری خاصی دارند.

فعالیتهای موزیکی که در چهارچوب تحلیل تعملی مورد استفاده قرار می گیرند غالباٌ در درمان بیماران روانپزشکی بزرگسال استفاده می شود. به عنوان مثال آرنولد (1975) از فعالیتهای آموزشی موسیقی برای فعال نمودن حالت «کودکی» در بیمارانی که افکار و رفتارشان به وسیله دستورات «والد» سرکوب شده استفاده کرد. در این جلسات موسیقی درمانی از آوازهای مخصوص «برای شکل دادن رفتار از طریق شش راه به نحوی که برن مطرح ساخته است : کناره گیری، مراسم و تشریفات، سرگرمیها، فعالیتها، بازیها و روابط صمیمی استفاده می شود» (آرنولد 1975، ص 116). ارتباط غیر لفظی به وسیله موسیقی به عنوان عامل متحد کننده نقش مهمی در این جلسات دارد.

هم چنین از فعالیتهای موسیقی درمانی برای کمک به لمس حالات «والد» و «بالغ» استفاده می شود. به عنوان مثال شرفلر[25] (1976) از آواز نویسی برای فعال کردن حالت «بالغ» بیماران برای کمک به حل مشکلات آنها استفاده می کرد. همچنین از آوازهای مربوط به پروش «والد» خود استفاده شده است.




تاریخ : یکشنبه 90/9/6 | 9:14 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ

. شنیدن موسیقی به طور غیر فعال   [4]  

در این روش بیش تر بیماران موسیقی دلخواه و انتخابی خود را می شنوند و در مواردی می توانند از هدفون استفاده کنند و اجازه دارند صدای ضبط را کنترل و نوار را دستکاری کنند. کاهش درد اضطراب و استرس ناشی از بیماری و استفاده کمتر از داروهای بی حسی و یا کاهش عواض جانبی داروها و در نهایت کوتاه کردن مدت استفاده از دارو و بستری شدن از هدفهای عمده درمانی در این روش است.

انتخاب موسیقی مورد علاقه بیمار بر اساس تجربیات، روحیات، منش و خلق و خوی وی معمولاٌ با برانگیخته شدن خاطراتی همراه خواهد بود که قبلاٌ تجربه شده و تهییج این خاطرات خود موجب تحریکاتی هیجانی در سطح سیستمهای خود آگاه و ناخود آگاه عصبی و مغزی می شود و پی آمدهای مختلفی را بر جای خواهد گذاشت که باید توسط متخصص این رشته- یعنی «موسیقی درمانگر»- تا رسیدن به هدف نهایی پیگیری و کنترل شود و تداوم داشته باشد.

2. همکاری فعال در فعالیتهای موسیقایی   [5]    

در این روش بیماران برای هماهنگی های عضلانی و تنفسی به انجام تمرینات مناسب ریتمیک می پردازند و از موسیقی برای حرکات بدنی، خواندن و نواختن استفاده می کنند. مثلاٌ سازهای بادی برای افزایش گنجایش ششها مورد استفاده قرار می گیرند. در این روش از ریتم و سبک موسیقی مناسب با نیازهای بیماران استفاده می شود. به عنوان مثال موسیقی محرک مانند دیسکو برای حرکات قوی و موسیقی آرام مانند والس برای انجام حرکات روان و سیال به کار می روند و در موارد دیگر به تمرین تمرکز بر روی عناصر و اجزای موسیقی از طریق شنیدن توصیه شده است. هدفهای عمده درمانی که از این روش حاصل شده عبارتند از : کاهش درد همراه با حرکات ریتمیک، افزایش توانایی های حرکتی، افزایش قدرت و مدت حرکت در نارسایی های عضلانی، افزایش گنجایش تنفسی و نمونه های متعدد دیگر.

3. موسیقی و مشاوره  [6]    

در این روش از موسیقی برای بحث و گفت و گو و یاد آوری خاطرات بیماران به منظور افزایش مکالمه مثبت و ارتباط نزدیک با یکدیگر استفاده شده است. ترغیب بیشتر بیماران به شروع گفت و گو و بحثهای موسیقایی و سخن گفتن پیرامون هر چیزی- جز بیماری- بر تحمل و سازگاری بیماران با شرایط بیمارستانی می افزاید. هدف عمده این روش کاهش استرسها، نگرانی ها، ترسهای ناشی از بیماری و جراحی و افزایش ارتباطات بین فردی و ایجاد آرامش و امیدواری در بیماران است.

4. موسیقی و رشد[7]

در این روش عمدتاٌ از موسیقی به عنوان محرکی تقویت کننده استفاده می شود و با آن افراد مختلف مخصوصاٌ کودکان را به انجام تمرینات موزیکال ترغیب می کنند که تقویت رفتارهای خاص خودیاری و یادگیری می انجامد. هدف عمده این روش افزایش یادگیری و توان بخشی بیماران و جلوگیری از واپس روهای رشدی است.

5. موسیقی و محرک [8]

در این روش موسیقی برای تقویت حواس بینایی، لامسه و شنوایی به کار می رود و غالباٌ با فعالیتهای خوشایندی همراه می شود و تحریکهای شنوایی و لامسه را فراهم می کند. در مواردی نیز در این روش از نمایش برای هدایت تصویر و تخیل بیماران استفاده شده است. این روش ضمن داشتن کارایی در درمان بیمارانی که دچار نقیصه های حسی و حرکتی هستند تاثیر بارزی در کاهش افسردگی و اضطراب معلولین دارد.

6. موسیقی و بازخورد زیستی [9]

در این روش از موسیقی برای تقویت پاسخهای فیزیولوژیک استفاده می کنند و موسیقی را بازخوردهای زیستی بیماران همراه می نمایند و پاسخهای مطلوب را در آنان افزایش می دهند و به این ترتیب از ناراحتی های فیزیولوژیک می کاهند. برای مثال موسیقی را همراه با تنفس ریتمیک عمیق و یا حرکات سیبک سازه در کاهش فشار خون، تنش های عضلانی، تشنجهای صرعی و دردهای میگرنی به کار گرفته اند.

7. موسیقی و فعالیتهای گروهی[10]

در این روش بیماران در فعالیتهای گروهی موسیقایی مانند شنیدن، خواندن و نواختن شرکت می کنند و ارتباط مثبت بین افراد و احساس بهبودی افزایش می یابد و متقابلاٌ احساس ناشی از دیدها و بیماری های مانند افسردگی و اضطراب کاهش پیدا می کند. شرکت در کنسرتهای موسیقی درخواست آهنگاهای مورد علاقه اجرای موسیقی فی البداهه به طور گروهی و همچنین بحث های گروهی درباره موسیقی و تاثیر مثبت این فعالیتها از جمله مواردی است که گزارش شده است.

 




تاریخ : یکشنبه 90/9/6 | 9:12 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ

رشته موسیقی درمانی در حقیقت یکی از شاخه های علوم درمانی است

که در آن «موسیقی درمان گر» (music therapist ) مانند پزشک که از دارو یا وسایل جراحی استفاده 

می کند از موسیقی و فعالیتهای گوناگون همراه با موسیفی به عنوان ابزار درمانی استفاده می نماید.

در دنیای پزشکی کنونی به طور کلی دو دیدگاه درباره روشهای درمانی وجود دارد :

 یکی «طب رایج» (conventional medicine) یا پزشکی غربی است که امروزه در کشور ما اعمال می شود

 و دیگری شیوه های مختلف درمانی است که مجموعه آنها را «طب جایگزین» (alternative mdicine) یا

 «طب مکمل» (complementary medicine) و یا «طب حاشیه ای » می نامند.




تاریخ : یکشنبه 90/7/24 | 9:47 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
موسیقی درمانی
یک کار درمان کودکان به نام خانم " ارین روان " به تازگی متوجه شده است که گوش دادن به موسیقی های متفاوت می تواند به کودکان اتیستیک برای بهبود برقراری ارتباط و رفتار آنها کمک کند.ایشان توضیح می دهند که موسیقی هایی که بار عاطفی متفاوت دارند ممکن است با سیستم عصبی ارتباط داشته و آن را تحت تاثیر قرار بدهند.
خانم " شیلا ام فریک " که در این نوع درمان تجربه زیادی دارد به همین منظور آلبوم هایی از انواع موسیقی ها را جمع آوری کرده است.این خانم معتقد است این موسیقی ها در زمینه های زبان آموزی ، توجه ، حساسیت شنیداری  توانایی های ویژه و حتی شب ادراری می توانند به این کودکان کمک کنند.

خانم " روان " یک بانک سی دی از این نوع موسیقی ها را جمع آوری کرده است.او از این موسیقی ها برای کمک به درمان اختلالات در کودکان اتیستیک استفاده کرده و نتایج خوبی را به دست آورده است.این خانم معتقد است که برای هر کودک باید موسیقی متناسب با او را تشخیص داده و استفاده کرد.بیشتر این موسیقی ها از نوع کلاسیک و گاهاً موسیقی الکترونیکی و گیتار آکوستیک می باشند.

برای اطلاعات بیشتر لطفاً به سایت زیر مراجعه کنید :






  • دانلود فیلم
  • پیچک