دیروز پزشک ِ آبادی گفت…
چشم های پدرم
پر از آب مروارید است …
خوشبختانه، اعضای خانواده می توانند ابتکار عمل را به دست گیرند تا
استرسی را که تجربه می کنند به کناری بگذارند.با توجه به آنچه که والدین در
حال حاضر به طور روزانه با آن سر و کار دارند، تلاش جهت دستیابی به
خدمات اضافی، یا انجام هر گونه خدمت اضافه ای می تواند فشارآور باشد.
با این حال، به یاد داشته باشید که تنها با وارد عمل شدن است که می توانید بر
چالشها فائق آیید و به سمت حل مشکلات حرکت کنید. در ادامه مطلب ،
پیشنهادهایی برای شروع تقویت عملکرد خانواده ارائه می شود.
الف- به خودتان و اعضای خانواده تان وقت اختصاص دهید
برای اجتناب از سرخوردگی، والدین باید به خودشان برسند. معمولا" والدین
به این پیشنهاد این گونه پاسخ می دهند که وقتی برای این کار ندارند.
با این وجود، شما باید به یاد داشته باشید که حتا چند دقیقه وقت گذاشتن در
روز می تواند تفاوت فاحشی ایجاد کند.بعضی از والدین کارهای ساده ای
را انجام می دهند، مثل وقت گذاشتن برای استفاده از یک لوسیون بر روی
دستها، یا پختن غذای مورد علاقه خود برای ایجاد احساس بهتر بودن.
والدین هم مثل افراد مبتلا به اُتیسم، نیاز به پاداش دارند تا انگیزه پیدا کنند.
والدینی که کودکانی را بر روی طیف اُتیسم دارند حتا نیاز بیشتری دارند که
به خودشان جایزه بدهند. همسران نیاز دارند به کار سختی که هر کدام از آنها
انجام می دهند اعتراف کنند.علاوه بر این، به یاد داشته باشید که از خواهر و
برادر کودک مبتلا به خاطر مراقبت از کودک و کمک کردن به او تشکر کنید.
همچنین این مسئله اهمیت دارد که همسران تلاش کنند تا بعضی از اوقات را
را با همدیگر تنها باشند.مجددا" تأکید می شود که کیفیت زمان با هم بودن
بیشتر از کمیت (مقدار ) آن اهمیت دارد. این کار را می شود با تماشای
تلویزیون همراه با هم در زمانی که بچه ها خواب هستند، با هم بیرون رفتن
برای شام، یا دیدار با همدیگر در زمان نهار، وقتی که بچه ها به مدرسه
رفته اند به انجام رساند.
گاهی اوقات ممکن است خانواده ها بخواهند در فعالیت هایی بدون کودک
مبتلا به اُتیسم خود شرکت کنند.این فعالیت می تواند به صورت رفتن مادر،
پدر، و کودکان سالم به یک پارک تفریحی باشد. معمولا" خانواده ها از این بابت
که کودک مبتلا به اُتیسم را با خود نبرده اند احساس عذاب وجدان می کنند.
ولی باید بر این نکته تأکید نمود که کسی استحقاق لذت بردن از وقت گذرانی
با هم را دارد که با چالشهای اُتیسم تهدید نمی شود.
ب- برقراری شبکه ارتباطی با سایر خانواده هایی که تحت
تأثیر اُتیسم یا مشکلات دیگر قرار گرفته اند
دانستن این که ما تنها کسانی نیستیم که یک وضعیت پراسترس خاص را تجربه
می کنیم، به ما آرامش می دهد.علاوه بر این، شما می توانید مفیدترین توصیه
ها را از سایر افرادی که با مشکلات مشابهی مواجه هستند دریافت نمایید و از
امکانات و حمایتهایی که ایشان از آنها بهره مند هستند استفاده کنید.
گروه های حمایت کننده را می توانید در برنامه های مختلف پیدا کنید و با آنها
آشنا شوید.
ج- سایر استراتژی ها برای فائق آمدن بر استرس
موقعی که می خواهید استرس را کاهش دهید خلاق باشید.شما می توانید یک یا
چند تا از برنامه های زیر را استفاده کنید:
* دعا کردن
* ورزش / یوگا
* تنفس عمیق / تمرینهای آرامش دهی ( relaxation ) / تمرکز (meditation )
* نوشتن در یک مجله
* حفظ یک برنامه روزانه برای به انجام رساندن
* پیوستن به دیگران در اقدامات هوادارانه در سطوح محلی، استانی، یا کشوری
* انجام مشاوره فردی، خانوادگی یا ازدواجی
اگر علایم استرس در شما یا یکی از اعضاء خانواده تان بروز کرده است،
شما باید وارد عمل شوید. حتا اگر این کار آخرین ذرات انرژی شما را مصرف
کند، کمک شما می تواند اوضاع را بهتر کند.درست است که لیست های
انتظار، کاغذبازی خسته کننده، و بوروکراسی می توانند دسترسی به حمایتها
را پراسترس کنند، ولی در دراز مدت انجام این کار به زحمتش می ارزد.
دکتر احمد شهیدزاده
توضیحات اولیه
برنامه ریزی برای آینده افراد مبتلا به معلولیت چیزی است که هم خود ایشان و
هم خانواده ها / مراقبت کنندگان باید به عهده بگیرند، و البته هر چه زودتر این
کار انجام شود بهتر است. چه فرد دارای نیازهای ویژه چهار ساله باشد و چه
چهل ساله، برنامه ریزی توسط خانواده ها ضروری است. علیرغم این که تعداد
افرادی که دچار معلولیت های تکاملی هستند رو به رشد است، کمتر از بیست
درصد خانواده ها برای آن برنامه ریزی خاصی دارند.
چه افراد دچار ناتوانی کلا" به خودشان متکی باشند و یا به کمک نیاز داشته
باشند، یک راهنمای مکتوب توصیه هایی را برای مراقبت هر روزه ، و نیزبرای
اتفاقات غیر منتظره و ناگهانی ارایه می کند.
* این افراد چه طور باید استحمام شوند و لباس بپوشند؟
* آیا این افراد نیازهای غذایی خاصی دارند؟
* چه کسی مواظب داروهای آنهاست؟
* این افراد از چه فعالیت هایی لذت می برند؟
* این افراد از چه موسیقی ای لذت می برند و چه موقعی دوست دارند به
موسیقی گوش بدهند؟
* این افراد چگونه می توانند با وقار، کیفیت، اعتماد به نفس، و امنیت زندگی کنند؟
اعضای خانواده و مراقبین باید با هم در مورد نیازها و خواسته های افراد دچار
معلولیت صحبت کنند و یک برنامه راهنما را در خصوص شیوه زندگی، امور
مالی، مسائل قانونی، منافع دولتی بنویسند.
عموم مردم می دانند که نیاز به برنامه ریزی هست و می خواهند کاری انجام
دهند، ولی بنا به دلایلی شکست می خورند. بعضی ها اعتقاد دارند که این کار
خیلی سخت است. ایشان نمی دانند کجا باید افراد حرفه ای صلاحیت داری را
پیدا کنند که نیازهای ایشان را درک کنند ودلواپسی هایشان را برطرف نمایند.
علاوه بر این، هزینه خدمات حرفه ای بالا است وممکنست کمر شکن باشد.
خانواده ها در مورد خصوصی ماندن مسایل خودشان هم نگران هستند. آنها چه
طور باید بر این موانع غلبه کنند و برنامه ریزی برای آینده را شروع کنند؟
وقتی که خانواده ای شروع به برنامه ریزی می کند، ابتدا باید افرادی که قادر
به کمک کردن در فرایند برنامه ریزی هستند شناسایی شوند.این افراد شامل
خانواده، فرد معلول، یک وکیل، یک مشاور در امور مالی، یک مددکار اجتماعی
، پزشکان مربوطه، آموزگاران، درمانگرها، و هر فردی که در ارائه خدمات
دخالت دارد هستند.
فرایند برنامه ریزی
چهار مسئله اصلی در فرایند برنامه ریزی عبارتند از:
1- سبک زندگی
2- مسائل قانونی
3- مسائل مالی
4- منافع دولتی
برای تهیه یک برنامه بدون سر در گم شدن، توصیه می شود که ده مرحله زیر
را طی کنید. تعقیب کردن این ده مرحله باعث می شود که خانواده یک راهنما
برای تعیین سبک زندگی و نیازهای مراقبتی این افراد ایجاد کند. اطلاعاتی که
ثبت می شود به نوع و شدت ناتوانی فرد بستگی دارد.
1- یک برنامه برای زندگی تهیه کنید. در این مورد تصمیم گیری کنید که
با توجه به نیازهای مربوط به محل زندگی، شغل، تحصیل، فعالیت های اجتماعی،
مراقبت های پزشکی و دندان پزشکی، مذهب، و ترتیبات نهایی می خواهید چه کنید.
2- راهنماهای اطلاعاتی و کاربردی را بنویسید. امیدها و آرزوهای
خودتان را بنویسید.اطلاعات مربوط به مراقبین و افراد کمکی، پزشکان مرتبط،
دندانپزشکان، داروها، تواناییهای عملی، انواع فعالیت های مورد علاقه، مهارت
های زندگی روزمره، و حقوق و ارزشها را جمع آوری کنید. یک فیلم از فعالیت
های روزانه فرد مبتلا مثل حمام کردن، لباس پوشیدن، غذا خوردن، و خلاقیت
های او تهیه کنید. تهیه یک گزارش همراه با فیلم نیز مفید است.
3- در مورد چگونگی انجام نظارت تصمیم گیری کنید. سرپرستی و
قیمومیت، موارد قانونی هستند که به حکم دادگاه نیاز دارند. در مواردی اشخاص
، یا در مواردی مؤسسات وضعیت افراد معلول (نه لزوما" بی صلاحیت ) را
سامان دهی می کنند.نگهداری کنندگان و قیّم ها مسئول نگهداری و تصمیماتی
هستند که به نفع افراد معلول اتخاذ می شوند. بسیاری از والدینی که دارای فرزند
دچار ناتوانی هستند نمی دانند که وقتی فرزندانشان به سن 18 سالگی برسند، از
نظر قانونی دیگر ولایتی بر آنها ندارند. ولی / قیّم را از همین امروز انتخاب
کنید. فرد یا افراد قابلی را انتخاب کنید، چون در آینده ممکن است نتوانید تصمیم
گیری درستی کنید.
4- هزینه را برآورد کنید. لیستی از مخارج معمول و مورد انتظار ماهانه
را تهیه کنید. وقتی که مقدار هزینه ماهانه را تعیین کردید، به سرمایه های خودتان
رجوع کنید ، ومحاسبه کنید که به چه مقدار سرمایه نیاز دارید تا زندگی او راتأمین کنید.
5- منابع را پیدا کنید. منابع احتمالی برای تأمین مالی برنامه شما عبارتند از :
منابع دولتی، کمکهای خانوادگی، ارث و میراث، پس اندازها، بیمه عمر، وسرمایه گذاری ها.
6- اوراق قانونی را تهیه کنید. یک وکیل صلاحیت دار را پیدا کنید که در
مورد تهیه وصیت نامه ، تعیین کفیل ، قدرت وکیل، قیمومیت و..........مشارکت کند.
7- یک نفر را به عنوان « کفیل نیازهای ویژه » تعیین کنید. فردی که
«کفیل نیازهای خاص » است منافع افراد مبتلا به معلولیت را حفظ می کند و درآمد
را برای برطرف کردن نیازهای اضافی ایشان به کار می بندد. اگر طرح ریزی
امور مالی به نحو صحیح انجام شود، اموال موقوفه نباید به عنوان درآمد محسوب شوند.
8- یک زونکن « برنامه زندگی » برای خودتان درست کنید.تمام اوراق
را در یک زونکن قرار دهید و جای آن را به اعضاء خانواده / مراقبین نشان بدهید
تا بتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.
9- یک جلسه ترتیب بدهید. کپی اوراق مربوطه و توصیه ها را به اعضاء
خانواده / مراقبین بدهید. وظایف هر یک از اشخاص را مرور کنید.
10- برنامه خودتان را مرور کنید. حداقل سالی یک بار برنامه خودتان را
مرور و به روز کنید. اوراق قانونی را در صورت لزوم تعویض کنید.
موقعی که تصمیم گرفتید برنامه ای تهیه کنید، شخصی را پیدا کنید که به شما کمک
کند یا یک برنامه ریز حرفه ای را استخدام کنید. منابع مراجعه در ادارات دولتی،
سازمان ها، یا گروههای حمایت کننده وجود دارند.« وقتی که شما پیگیر نباشید،
چه کسی به موضوع اهمیت می دهد؟ » و این نگرانی عمده ای است که افراد
معلول و خانواده هایشان باید آن را مورد توجه قرار دهند. راه حل ها وجود دارند.
برداشتن قدم بعدی بر عهده شماست.
![](http://www.gerdab.ir/files/fa/news/1390/8/1/16736_277.jpg)
دختر بچه 3 ساله دست از بازی کشید و به انتظار شاهزاده آرزوها جلوی در خانه به انتظار نشست
چند سال پیش "مری فینوکین" تغییراتی در نحوه بازی دختر 3 سالهاش احساس کرد. این کودک نوپا دست از دویدن و بالا و پایین پریدن برداشته بود و اصرار داشت که فقط پیراهن تنش کنند. ساکت روی پله جلوی خانه مینشست و میگفت در انتظار شاهزادهاش است. بیخیالتر، بیروحتر و به دنیا بیعلاقهتر شده بود. خانم "فینوکین" معتقد است که این تغییرات از وقتی حاصل شد که دخترش "کیوا" با شاهزاده خانمهای کارتونهای دیزنی آشنا شد، با آن قهرمانان خوش آب و رنگ و کمر باریک و در همه جا حاضر قصههای خیالی.
وقتی که خانم "فینوکین" از تردیدهایش با والدین دیگر حرف زد، بیشترشان فقط شانه بالا انداختند. او میگوید: «همهشان میگفتند که چنین حالتی اجتنابناپذیر است. از 2 تا 5 سالگی شاهزاده خانمها، بعد شخصیتهایی مثل"هانا مونتانا" و بعد هم قهرمانان موزیکالهای دبیرستانی الگوی دختران میشوند. اما به نظرم عجیب میآمد که اینها مسیر جدید کودکی دختران را تعیین کنند.»
چالشهایی چون خود شیپنداری تا استثمار اینترنتی در پی علاقه اولیه به شاهزاده خانمها میآید
او تصمیم گرفت که درباره پدیده شاهزاده خانمها پژوهشی انجام دهد و یافتههایش بیشتر نگرانش کرد. او فهمید که امپراطوری 4 میلیارد دلاری شاهزاده خانمهای دیزنی تازه نخستین پله به سوی چالشهای دهشتناکتر بود، چالشهایی چون خود شیپنداری تا تحت استثمار اینترنتی قرار گرفتن و آرزوی داشتن بدنی که با هیچ کدام از قواعد سلامتی سازگار نیست. "فینوکین" که پیشینه کار در درمان با بازی را دارد، وب سایتی درست کرد و نامش را گذاشت: "دوره نقاهت از بیماری شاهزاده خانمهای دیزنی: شاهزاده خانم جذاب را پس میدهیم و پولمان را کامل پس میگیریم"، تا این وبگاه گاهشمار تلاشهای او برای رها شدن از بند "سیندرلا"، "بل"، "آریل"، و دیگر شاهزاده خانمهای داستانها در خانه خودش باشد.
در عرض چند ماه، هزاران گل دریافت کرد. او میگوید: «اینکه والدین بسیاری دچار همان حس من شده بودند به نوعی روی عقایدم صحه میگذاشت. این نیروی بزرگی که با چنان قدرتی از همان نخستین سالها وارد زندگیمان میشود، مرا بیشتر نگران آینده ساخته بود.»
بسیاری از والدین در مقابل این "حملات فمینیستی" از جنبههای آموزشی داستان شاهزاده خانمها دفاع میکنند
نظریه فینوکین درباره شاهزاده خانمهای دیزنی به هیچ وجه جنبه همگانی ندارد. بسیاری از والدین و مفسران از این داستانهای با پایان شاد در مقابل آنچه بسیاری منتقدان "حملات فمینیستی" مینامند، دفاع میکنند و این بانوان زیبایی را که ارزشهایی چون مهربانی، خواندن، عشق به حیوانات و استقامت را به ما میآموزند باارزش میشمارند. اما اگر تردیدی در مورد بحث و جدلهای پیرامون این موضوع هست، بهتر است نگاهی به کتاب روزنامهنگاری به نام "پگی اورنستاین" به نام "سیندرلا دخترم را خورد" بیندازیم که از دل آتشی زاده شد که با مقاله سال 2006 مجله نیویورک تایمزش، با عنوان "ایراد سیندرلا چیست؟"، روشن شده بود.
دیزنی مدعی است که این داستانها تخیل بچهها را گسترش میدهد
دیزنی هم برای نشریه مانیتور، همان اظهارات همیشگیاش در مورد این موضوع را تکرار کرد: الآن 75 سال است که میلیونها دختر بچه و والدینشان در سراسر جهان عاشق شخصیتهای متفاوت و داستانهای غنی و کاملی بودهاند که برای شاهزاده خانمهای دیزنی درست شده... دختر بچهها خیالپردازی و تصویرسازیهایی را که این داستانها در اختیارشان میگذارند به عنوان بخشی از رشد کودکی تجربه میکنند.
هر چه میگذرد کنترل اتفاقی که برای دختر بچهها میافتد بیشتر از دست والدین در میرود
با این حال، نقدی که فینوکین و اورنستاین به این داستانها وارد میدانند برای بسیاری منطقی است، بسیاری که آشنا به دختر بچگی مدرن آمریکایی هستند و میبینند که "دختر شهوتانگیز" جایگزین دختر صورتی پوش ساده میشود و به دست آوردن شاهزاده حالتی شومتر به خود میگیرد. والدین و مربیان مدام به پژوهشگران گوشزد میکنند که نمیتوانند پیامهای اجتماعی روزافزونی را که شکل دهنده زندگی دختران و دانشآموزانشان است، کنترل کنند. "دایان لوین"، کارشناس کودک در کالج ویلاک در بوستون است و اخیراً در نوشتن کتاب "چه زود همه چیز جنسیتی میشود" شرکت داشته است؛ او میگوید: «والدین در کشمکش با این مشکل دوران سختی را سپری میکنند. آنها میگویند راههایی که بلدند دیگر جواب نمیدهد و هر چه میگذرد کنترل اتفاقی که برای دختران کوچکشان میافتد بیشتر از دستشان در میرود.»
دختر بچهها در لباس زنانه؛ نوجوانان در معرض پورنوگرافی
کافی است نگاهی به برخی از پژوهشهای اخیر بیندازیم تا بفهمیم چرا والدین در عذابند:
- نظرسنجی دانشگاه مرکز "فلوریدا" نشان میدهد که 50 درصد دختر بچههای 3 تا 6 سال نگران این هستند که مبادا چاق باشند.
- یک چهارم دختران و پسران 14 تا 17 سالی که در نظرسنجی خبرگزاری "آسوشیتدپرس" و "امتیوی" در سال 2009 شرکت کرده بودند، گفتند که یا تصویر برهنه خود را برای کسی میفرستند، یا تصویر برهنه کس دیگری را دریافت میکنند.
- گروه بازاریابی "انپیدی فشن ورلد" در سال 2003 گزارش کرد که سالانه بیش از 1.6 میلیون دلار هزینه لباسزیرهایی میشود که به سبک لباس زیرهای بزرگسالان برای دختران 7 تا 12 سال درست میشود.
- بچهها اغلب بدون اینکه خواسته باشند با پورنوگرافی اینترنتی مواجه میشوند: پژوهشگران دانشگاه "نیوهمپشایر" در سال 2005 دریافتند که یک سوم کاربران اینترنتی بین 10 تا 17 سال در معرض موضوعات جنسی ناخواسته قرار میگیرند و در پژوهش سال 2004 دانشکده اقتصاد لندن مشخص شد که 60 درصد از کودکانی که به شکل مداوم از اینترنت استفاده میکنند با پورنوگرافی برخورد میکنند.
اکنون گروهی از مربیان، والدین و خود دختران تشکیل شده که در مقابل فشار بازار مقاومت میکنند
و این قصه سر دراز دارد. شاید تا همین جا هم کافی باشد تا خیال جمعترین والدین را هم نگران کنیم. اما همانطور که پروفسور "لوین"، "فینوکین" و "اورنستاین" هم نشان دادند، اکنون روند دیگری نیز به جریان افتاده که شاید کمتر رسانهای شود، اما تأثیرش امیدبخشتر است. گروهی روز به روز قدرتمندتر از مربیان، والدین، مؤسسهها و خود دختران تشکیل شده که در تلاش برای ساخت محیطی امنتر و سالمتر برای دختران در مقابل فشار روزافزون بازار، چالشهای جدید اینترنتی و این جنسی شدن همه چیز که مجمع روانکاوی آمریکا تحمیل جنسیت به کودکان مینامد، مقاومت میکنند.
برخی برای مقاومت در مقابل این جریان بازیهای بچهها را متنوع میسازند و برخی با سیاستمداران لابی میکنند
برخی تلاش میکنند که در این جریان مؤثر بیرونی مداخله کنند، مانند "فینوکین" که طرفدار منع بچهها از تماشای شاهزاده خانمها نیست اما در شیوههایی که آنها بازی دختر بچهها را محدود میسازند، مداخله میکند (مثلاً استفاده از رنگهای بیشتری یا خط داستانی متفاوتتری را پیشنهاد میکند). برخی دیگر به بینشها و تواناییهای دختران بزرگتر متوسل میشوند و البته خودشان آنها را راهنمایی میکنند. دیگران هم نگرانی خود را به حیطههای عمومی میکشانند، با سیاستمداران و مدیران لابی میکنند تا تغییراتی نظاممندتر، مانند محدودسازی تبلیغات جنسی برای دختران، به بار آورند. همه با هم در تلاشند که همانطور که فینوکن هم خواسته، شاهزاده خانم جذاب را بدهند و پولشان را پس بگیرند.
آمار نشان از موفقیت دختران و زنان در عرصههای گوناگون دارد، پس چرا باید نگران این مسائل باشیم؟
برخی معتقدند که گام نخست این است که بفهمیم چرا این مسائل مهم است. با هر معیاری هم که حساب کنیم، وضع دخترانمان زیاد هم بد نیست. طبق مرکز واشنگتن برای سیاستگذاری آموزشی، دختران دبیرستانی در آزمونهای ریاضی و علوم به خوبی پسرانند و در زمینه خواندن از همتایان مذکرشان بهتر هم هستند. اکنون در مقابل هر دو مرد، سه زن از کالج فارغالتحصیل میشوند. اکنون زنان بیشتری ورزش میکنند، که به معنی تصویر بدنی خوبتری داشتن، پایینتر آمدن بارداری در دوران نوجوانی و عملکرد علمی بهتر است. "استفانی کونتز"، یکی از رؤسای شورای غیرانتفاعی خانوادههای معاصر میگوید که به نسبت 50 سال پیش، که مدرسهها اجازه شلوار پوشیدن یا پرچم بالا بردن به دختران نمیدادند، امروزه فرصتهای گستردهتری در اختیار دختران است؛ لازم است تمامی این موارد را لحاظ کنیم.
ورزش نم2کنم چون زشت میشوم
با این حال، نشانههایی از پیشرفت نابرابری جنسی به چشم میخورد. مثلاً عرصه رقابتهای ورزشی را در نظر بگیرید. "شارون لم"، استاد آموزش و سلامتی ذهنی در دانشگاه ماساچوست بوستون میگوید: «دختران دبستانی در سطحی بسیار بالاتر نسبت به گذشته ورزش میکنند.» اما میافزاید که در دوره راهنمایی که میفهمند ورزش کردن از زنانگی و جذابیت جنسی زنانه به دور است، کمکم از ورزش فاصله میگیرند. یافتههای بنیاد ورزش بانوان نشان میدهد در انتهای دوره دبیرستان در مقابل هر یک پسری که از ورزش فاصله میگیرد، 6 دختر دست از ورزش میکشند و یکی از پژوهشهای اخیر سازمان پیشاهنگی دختران نشان میدهد که 23 درصد دختران بین 11 تا 17 سال ورزش نمیکنند، چون تصورشان این است که وقت ورزش بدنشان ظاهر خوبی ندارد و به قول خانم "لم" خوب دیده شدن دلیل ورزش کردن است. ستارههای ورزشی بانوان اغلب برهنه یا نیمه برهنه روی مجلات مردان ظاهر میشوند؛ دختران گروههای دخترانه مشوق ورزشکاران (با کارهای به شدت شهوتانگیز) را بیشتر از زنان تیم بسکتبال یا دیگر تیمها در تلویزیون میبینند.
اکنون زنان شهوتانگیز بر زنان موفق ارجحیت دارند
در زمینه تحصیلات دانشگاهی نیز با همین تأثیر روبهرو هستیم. اوایل امسال، پژوهشی از دانشگاه پرینستون نشان داد که بین دختران و پسران مقطع کارشناسی شکاف رهبری روزافزونی مشاهده میشود. "ننرل کیوهین" که سرپرست کمیته مشاوران پرینستون است در مصاحبهای ایمیلی نوشت: اواخر دهه 1990 و دهه گذشته جو متفاوتی حاکم بود.
او این یافتهها را با تغییراتی در فرهنگ عامه مرتبط دانست، تغییراتی از جمله فرونشستن موج دوم هیجانات و تعهدات فمینیستی، عقبنشینی در برخی زمینهها، تغییر جهت انتظارات زنان جوان بر اساس آنچه در نسل مادرانشان دیدهاند، تغییر جهت عمیق فرهنگ عامه که اکنون به جای گاهی نشان دادن زنی موفق بدون برجسته ساختن جنسیتش، دختران شهوتانگیز را دائماً ستایش میکند.
دختران به این نتیجه رسیدهاند که هر کاری میتوانند بکنند، به شرطی که جذاب به نظر برسند
این مد "دختران جذابگ هم مشکل بزرگی شده است. خانم "کونتز" میگوید: «حالا دیگر برای زنان جوان جذبه جنسی شدن جایگزین جذبه زنانه شده است. حالا دیگر دختران حس نمیکنند که چون دخترند نباید کاری را بکنند یا کاری را نمیتوانند بکنند، بلکه شدیداً بر این باورند که اگر قرار است آن کارها را بکنند باید از لحاظ جنسی جذاب به نظر برسند.» مثلاً در برنامههای تلویزیونی زنان را در نقشهای متفاوتی چون وکیل، دکتر و سیاستمدار نشان میدهند. اما همین زنان همواره از لحاظ جنسی جذابند. ممکن است زنی در رقابتهای انتخاباتی یک منصب سیاسی سطح بالا شرکت کند، اما این جذابیت جنسی اوست که همواره مورد تحلیل قرار میگیرد.
جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایینتر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر میشود
مجمع روانکاوی آمریکا (APA) در سال 2010 گزارشی درباره جنسی کردن دختران منتشر کرد که نشان میداد ارزش دختر را صرفاً بابت جذابیت جنسی او میدانند. این گزارش نشان میداد که جنسی کردن همه چیز در نشریات به وسیله بازاریابان در ترانهها و در تلویزیون افزایش یافته است. پدیدهای که برای افراد جنسی شده، روابط بین شخصیشان و برای جامعه مضر است. این گزارش نشان میداد که جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایینتر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر میشود. مثلاً در پژوهشی که این گزارش به آن اشاره کرده بود مقایسهای صورت گرفته بود بین توانایی دختران کالج برای حل مسائل ریاضی؛ یک گروه در حالی که (تنها در اتاق رختکن) ژاکت به تن داشتند مسائل را حل میکردند و گروه دیگر در حالی که مایو تنشان بود. آنها که ژاکت به تن داشتند بسیار بهتر از آنها که لباس زیادی به تن نداشتند مسائل را حل کردند.
جنسی شدن به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط است
این پژوهش جنسی شدن را به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط میسازد. حتی آن زنان جوانی که ادعا میکنند تبدیل شدن به یک شیء جنسی به آنها قدرت میبخشد (و تعدادشان هم رو به افزایش است) از تأثیرهای منفی جنسی شدن لطمه میبینند. در گزارش مجمع روانکاوی آمده است که جنسی کردن شخصیت دختران نه تنها نشانگر نگرشهای جنسی، جامعهای سرشار از خشونت جنسی و استثمار دختران و زنان است، بلکه این پدیده را تقویت نیز میکند.
این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است
البته شی کردن زنان پدیده جدیدی نیست. "لین مایکل براون"، استاد آموزش کالج کولبی در واترویل، ایالت مین، میگوید: «آنچه تفاوت کرده میزان بسیار بالای پیامهایی است که دختران دریافت میدارند و شیوه کارآمدی که برای رساندن این تصاویر به دست دختران جوان و جوانتر به کار میرود. این پیامها به شکل بیرحمانهای به دستشان میرسد و این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است. دختران مثل ماهی در این آب غوطه میخورند و این فضا چون آب، چون هوا دورشان را گرفته است.»
منبع: فارس
![](http://www.gerdab.ir/files/fa/news/1390/3/8/12892_982.jpg)
در وسطی و گرگم به هوا اگر نگران خراش پای کودکمان بودیم در موج انیمیشن های هالیوودی باید نگران زخمهای فکری و روحی بود.
اگر کودکان ما ساعتها جلوی تلویزیون می نشینند و انواع آن موهومات 1500 تومانی را میبینند به تبعات آنها نیز باید فکر کرد. سری به محتوای فرهنگی این کارتونها بزنیم و با درنگی گاهی کنار کودکمان بنشینیم و در دیدن همراهش باشیم. آنگاه است که شاید به عمق یک فاجعه فرهنگی پی ببریم.
تمایلات جنسی پنهان در بسیاری از این انیمیشنها و اباحهگریهای خاص آنها ذهن سلیم و پاک کودکان را آلوده میسازد. خشونت لجام گسیخته آنها هر کودکی را از خود بی خود میکند، شاید بسیاری از حرکات کودکان برای ما سؤال برانگیز باشد و گاهی خنده آور اما آثار مخرب فرهنگی و اخلاقی این انیمیشنها بسیار بالاست.
نهیبی که انیمیشن های هالیوودی یا 1500 تومانی از جایی که فکرش را نمیکنیم به فرهنگ کودکان ما آسیبهای جدی وارد میکند و اباحهگری محض آنان در تضاد کامل با فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست.
وی با اشاره به مساعد بودن وضعیت عمومی این دوقلوها گفت : این کودکان در حال حاضر در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان نمازی شیراز بستری هستند .
![](http://afkarnews.ir/images/docs/files/000061/nf00061625-1.jpg)
دکتر سید علی ملک حسینی ، رییس دفتر بخش پیوند اعضای دانشگاه که عضو تیم پزشکی جدا کننده این دوقلوهای به هم چسبیده بود نیز گفت: این دوقلوهای پسر از قسمت سینه و شکم به هم متصل بودند که به جز از قسمت کبد که مشترک بودند در سایر اعضای بدن مستقل بودند.
وی افزود : با توجه به اینکه در بخش پیوند اعضای بیمارستان نمازی شیراز تمامی تجهیزات و متخصصان با تجربه که برای جدا کردن کبد این دوقلوها لازم است، وجود داشت بنابراین می توانستیم موفقیت این جراحی را پیش بینی کنیم.
دکتر علیرضا راسخی ، متخصص رادیولوژی که این دوقلوها زیر نظر وی تصویربرداری و سونوگرافی شده بودند نیز گفت : پیش از عمل جراحی به درخواست بخش پیوند اعضا تصویربرداری های لازم از این کودکان انجام شد.
وی اظهار داشت : در سونوگرافی که انجام شد، جدا بودن همه ارگانهای بدن دو کودک به جز کبد تشخیص داده شد.
راسخی افزود : هر کدام از این کودکان کلیه ، طحال ، آئورت ، ریه ، قلب و جناغ سینه را به طور جداگانه داشتند و ناف کبد دو طرف هم جدا بود اما کبد به هم چسبیده داشتند.
وی گفت: پس از سونوگرافی ، از کودکان عکس هم گرفتیم که در آن به یکی از کودکان مواد حاجب خورانده شد که در نتیجه آن پس از عکس گرفتن مشخص شد که هر کدام از آنها روده های کاملا جدا از هم دارند.
راسخی بیان کرد : در مرحله بعد به وسیله سی تی اسکن multi slice که در هر دور 64 عکس می گیرد ، کودکان سی تی اسکن شدند و نتیجه آن نیز درست بودن تشخیص ها در سونوگرافی و عکس برداری را تایید کرد و ارگانها را به صورت دقیق تر مورد بررسی قرار داد و شک کلینیکی برطرف شد.
وی افزود : با توجه به مشترک بودن کبد کودکان از پدر و مادر این بچه ها نیز سونوگرافی صورت گرفت تا در صورت نیاز از کبد آنها پیوند زده شود.
دکتر حشمت الله صلاحی ، عضو تیم پیوند کبد شیراز نیز که از متخصصان شرکت کننده در این عمل جراحی بود ، گفت: جدا کردن کبد دوقلوها از هم ، جدا شدن استخوان جناق سینه و اعضایی که حین عمل تشخیص داده شد که مشترک هستند و همچنین پیوند پوست از جمله کارهایی است که برای جداسازی این دوقلوها انجام شده است.
دکتر محمد علی سهم الدینی ، متخصص بیهوشی در این عمل جراحی نیز گفت : شاید یکی از مراحل پر اضطراب عمل جداسازی این دو کودک شروع بیهوشی بود ، زیرا این کودکان وضعیت خاص فیزیکی داشتند که از سینه و شکم به هم متصل بودند.
وی افزود : سر این بچه ها روبروی هم بود که این مسئله لوله گذاری نای و مانیتورینگ های تهاجمی را بسیار مشکل می کرد که خوشبختانه با حضور دو متخصص بیهوشی این مرحله به خوبی پیش رفت.
سهم الدینی گفت: برای کنترل راه هوایی ، دو متخصص بیهوشی با هماهنگی با یکدیگر با استفاده از دو دستگاه بیهوشی مجزا و مانیتورینگ جدا برای دو کودک ، مراحل بیهوشی را انجام دادند.
وی بیان کرد : در طول عمل ضربان قلب ، فشارخون و سایر نشانه های حیاتی دو کودک به طور جداگانه مورد بررسی قرارمی گرفت که خوشبختانه برخلاف وضعیت خاص جسمی سر دو کودک ، مراحل بیهوشی به خوبی پیش رفت.
.: Weblog Themes By Pichak :.
![](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/behesht1389/Thumb_172710.jpg)
سلام دوست عزیز انجمن اختلالات رفتاری استان خوزستان انجمنی مردم نهاد است که توسط دلسوزان عرصه اتیسم اداره می شود از انجا که بیماری اتیسم در پوشش هیچ نوع بیمه ای قرار ندارد این انجمن می کوشد در راستای اطلاع رسانی به جامعه وهمچنین شناخت وایجاد وراه حل برای بهبود وضعیت بیماران وخانواده انهادر حال واینده وهمچنین تلاش در جهت جمع اوری کمک های مردمی در جهت سازماندهی وتشکیل محلی که متولی بیماران اتیسم در استان خوزستان باشد فعالیت می نماید نیاز مند به همکاری خیرین ونیکوکاران محترم می باشد لطفا کمک های نقدی خود را به حساب سیبا 0109572829006 به نام انجمن اختلالات رفتاری استان خوزستان واریز نمایید از لطف شما سپاسگزارم
بازدید امروز: 55
بازدید دیروز: 31
کل بازدیدها: 1996627