تاریخ : سه شنبه 90/9/29 | 1:22 عصر | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
تاریخ : دوشنبه 90/9/21 | 3:59 عصر | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
خدایا شکرت ما دیگر فقیر نیستیم
دیروز پزشک ِ آبادی گفت…
چشم های پدرم
پر از آب مروارید است …
تاریخ : شنبه 90/9/19 | 11:12 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
به علت فضای محدود و بارگذاری سریع وبلاگ مطالب خواندنی رادر ارشیو مطالعه نمایید.
(سمت راست صفحه)از صفحات دیگر وبلاگ نیز دیدن نمایید(بالا و پایین صفحه)را کلیک کنید.
به روز رسانی /یکشنبه/20 /09/90
تاریخ : چهارشنبه 90/9/16 | 11:13 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
تاریخ : چهارشنبه 90/9/2 | 1:28 عصر | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
کمپانی والت دیزنی در پس نقاب شاهزاده خانمهای جذاب و شهوت انگیز داستانهای خود به دنبال ترغیب دختر بچههای زیر 12 سال به "جذاب" شدن است و هدفی جز بلوغ زودرس جنسی در دختران را ندارد.
گرداب- "کریستین ساینس مانیتور" در مقالهای به قلم "استفانی هینز"، مینویسد: با نگاهی دقیق به الگوهایی که داستانهای دیزنی به بچهها معرفی میکنند میفهمیم که چگونه جنسی کردن شخصیت دختر بچهها در رسانهها، پدر و مادران را به فکر بازبینی الگوی شاهزاده خانمهای کارتونها انداخته و اینکه آیا با این الگوها دختر بچههایشان زودتر از معمول به سمت بالغ شدن پیش نمیروند.
دختر بچه 3 ساله دست از بازی کشید و به انتظار شاهزاده آرزوها جلوی در خانه به انتظار نشست
چند سال پیش "مری فینوکین" تغییراتی در نحوه بازی دختر 3 سالهاش احساس کرد. این کودک نوپا دست از دویدن و بالا و پایین پریدن برداشته بود و اصرار داشت که فقط پیراهن تنش کنند. ساکت روی پله جلوی خانه مینشست و میگفت در انتظار شاهزادهاش است. بیخیالتر، بیروحتر و به دنیا بیعلاقهتر شده بود. خانم "فینوکین" معتقد است که این تغییرات از وقتی حاصل شد که دخترش "کیوا" با شاهزاده خانمهای کارتونهای دیزنی آشنا شد، با آن قهرمانان خوش آب و رنگ و کمر باریک و در همه جا حاضر قصههای خیالی.
وقتی که خانم "فینوکین" از تردیدهایش با والدین دیگر حرف زد، بیشترشان فقط شانه بالا انداختند. او میگوید: «همهشان میگفتند که چنین حالتی اجتنابناپذیر است. از 2 تا 5 سالگی شاهزاده خانمها، بعد شخصیتهایی مثل"هانا مونتانا" و بعد هم قهرمانان موزیکالهای دبیرستانی الگوی دختران میشوند. اما به نظرم عجیب میآمد که اینها مسیر جدید کودکی دختران را تعیین کنند.»
چالشهایی چون خود شیپنداری تا استثمار اینترنتی در پی علاقه اولیه به شاهزاده خانمها میآید
او تصمیم گرفت که درباره پدیده شاهزاده خانمها پژوهشی انجام دهد و یافتههایش بیشتر نگرانش کرد. او فهمید که امپراطوری 4 میلیارد دلاری شاهزاده خانمهای دیزنی تازه نخستین پله به سوی چالشهای دهشتناکتر بود، چالشهایی چون خود شیپنداری تا تحت استثمار اینترنتی قرار گرفتن و آرزوی داشتن بدنی که با هیچ کدام از قواعد سلامتی سازگار نیست. "فینوکین" که پیشینه کار در درمان با بازی را دارد، وب سایتی درست کرد و نامش را گذاشت: "دوره نقاهت از بیماری شاهزاده خانمهای دیزنی: شاهزاده خانم جذاب را پس میدهیم و پولمان را کامل پس میگیریم"، تا این وبگاه گاهشمار تلاشهای او برای رها شدن از بند "سیندرلا"، "بل"، "آریل"، و دیگر شاهزاده خانمهای داستانها در خانه خودش باشد.
در عرض چند ماه، هزاران گل دریافت کرد. او میگوید: «اینکه والدین بسیاری دچار همان حس من شده بودند به نوعی روی عقایدم صحه میگذاشت. این نیروی بزرگی که با چنان قدرتی از همان نخستین سالها وارد زندگیمان میشود، مرا بیشتر نگران آینده ساخته بود.»
بسیاری از والدین در مقابل این "حملات فمینیستی" از جنبههای آموزشی داستان شاهزاده خانمها دفاع میکنند
نظریه فینوکین درباره شاهزاده خانمهای دیزنی به هیچ وجه جنبه همگانی ندارد. بسیاری از والدین و مفسران از این داستانهای با پایان شاد در مقابل آنچه بسیاری منتقدان "حملات فمینیستی" مینامند، دفاع میکنند و این بانوان زیبایی را که ارزشهایی چون مهربانی، خواندن، عشق به حیوانات و استقامت را به ما میآموزند باارزش میشمارند. اما اگر تردیدی در مورد بحث و جدلهای پیرامون این موضوع هست، بهتر است نگاهی به کتاب روزنامهنگاری به نام "پگی اورنستاین" به نام "سیندرلا دخترم را خورد" بیندازیم که از دل آتشی زاده شد که با مقاله سال 2006 مجله نیویورک تایمزش، با عنوان "ایراد سیندرلا چیست؟"، روشن شده بود.
دیزنی مدعی است که این داستانها تخیل بچهها را گسترش میدهد
دیزنی هم برای نشریه مانیتور، همان اظهارات همیشگیاش در مورد این موضوع را تکرار کرد: الآن 75 سال است که میلیونها دختر بچه و والدینشان در سراسر جهان عاشق شخصیتهای متفاوت و داستانهای غنی و کاملی بودهاند که برای شاهزاده خانمهای دیزنی درست شده... دختر بچهها خیالپردازی و تصویرسازیهایی را که این داستانها در اختیارشان میگذارند به عنوان بخشی از رشد کودکی تجربه میکنند.
هر چه میگذرد کنترل اتفاقی که برای دختر بچهها میافتد بیشتر از دست والدین در میرود
با این حال، نقدی که فینوکین و اورنستاین به این داستانها وارد میدانند برای بسیاری منطقی است، بسیاری که آشنا به دختر بچگی مدرن آمریکایی هستند و میبینند که "دختر شهوتانگیز" جایگزین دختر صورتی پوش ساده میشود و به دست آوردن شاهزاده حالتی شومتر به خود میگیرد. والدین و مربیان مدام به پژوهشگران گوشزد میکنند که نمیتوانند پیامهای اجتماعی روزافزونی را که شکل دهنده زندگی دختران و دانشآموزانشان است، کنترل کنند. "دایان لوین"، کارشناس کودک در کالج ویلاک در بوستون است و اخیراً در نوشتن کتاب "چه زود همه چیز جنسیتی میشود" شرکت داشته است؛ او میگوید: «والدین در کشمکش با این مشکل دوران سختی را سپری میکنند. آنها میگویند راههایی که بلدند دیگر جواب نمیدهد و هر چه میگذرد کنترل اتفاقی که برای دختران کوچکشان میافتد بیشتر از دستشان در میرود.»
دختر بچهها در لباس زنانه؛ نوجوانان در معرض پورنوگرافی
کافی است نگاهی به برخی از پژوهشهای اخیر بیندازیم تا بفهمیم چرا والدین در عذابند:
- نظرسنجی دانشگاه مرکز "فلوریدا" نشان میدهد که 50 درصد دختر بچههای 3 تا 6 سال نگران این هستند که مبادا چاق باشند.
- یک چهارم دختران و پسران 14 تا 17 سالی که در نظرسنجی خبرگزاری "آسوشیتدپرس" و "امتیوی" در سال 2009 شرکت کرده بودند، گفتند که یا تصویر برهنه خود را برای کسی میفرستند، یا تصویر برهنه کس دیگری را دریافت میکنند.
- گروه بازاریابی "انپیدی فشن ورلد" در سال 2003 گزارش کرد که سالانه بیش از 1.6 میلیون دلار هزینه لباسزیرهایی میشود که به سبک لباس زیرهای بزرگسالان برای دختران 7 تا 12 سال درست میشود.
- بچهها اغلب بدون اینکه خواسته باشند با پورنوگرافی اینترنتی مواجه میشوند: پژوهشگران دانشگاه "نیوهمپشایر" در سال 2005 دریافتند که یک سوم کاربران اینترنتی بین 10 تا 17 سال در معرض موضوعات جنسی ناخواسته قرار میگیرند و در پژوهش سال 2004 دانشکده اقتصاد لندن مشخص شد که 60 درصد از کودکانی که به شکل مداوم از اینترنت استفاده میکنند با پورنوگرافی برخورد میکنند.
اکنون گروهی از مربیان، والدین و خود دختران تشکیل شده که در مقابل فشار بازار مقاومت میکنند
و این قصه سر دراز دارد. شاید تا همین جا هم کافی باشد تا خیال جمعترین والدین را هم نگران کنیم. اما همانطور که پروفسور "لوین"، "فینوکین" و "اورنستاین" هم نشان دادند، اکنون روند دیگری نیز به جریان افتاده که شاید کمتر رسانهای شود، اما تأثیرش امیدبخشتر است. گروهی روز به روز قدرتمندتر از مربیان، والدین، مؤسسهها و خود دختران تشکیل شده که در تلاش برای ساخت محیطی امنتر و سالمتر برای دختران در مقابل فشار روزافزون بازار، چالشهای جدید اینترنتی و این جنسی شدن همه چیز که مجمع روانکاوی آمریکا تحمیل جنسیت به کودکان مینامد، مقاومت میکنند.
برخی برای مقاومت در مقابل این جریان بازیهای بچهها را متنوع میسازند و برخی با سیاستمداران لابی میکنند
برخی تلاش میکنند که در این جریان مؤثر بیرونی مداخله کنند، مانند "فینوکین" که طرفدار منع بچهها از تماشای شاهزاده خانمها نیست اما در شیوههایی که آنها بازی دختر بچهها را محدود میسازند، مداخله میکند (مثلاً استفاده از رنگهای بیشتری یا خط داستانی متفاوتتری را پیشنهاد میکند). برخی دیگر به بینشها و تواناییهای دختران بزرگتر متوسل میشوند و البته خودشان آنها را راهنمایی میکنند. دیگران هم نگرانی خود را به حیطههای عمومی میکشانند، با سیاستمداران و مدیران لابی میکنند تا تغییراتی نظاممندتر، مانند محدودسازی تبلیغات جنسی برای دختران، به بار آورند. همه با هم در تلاشند که همانطور که فینوکن هم خواسته، شاهزاده خانم جذاب را بدهند و پولشان را پس بگیرند.
آمار نشان از موفقیت دختران و زنان در عرصههای گوناگون دارد، پس چرا باید نگران این مسائل باشیم؟
برخی معتقدند که گام نخست این است که بفهمیم چرا این مسائل مهم است. با هر معیاری هم که حساب کنیم، وضع دخترانمان زیاد هم بد نیست. طبق مرکز واشنگتن برای سیاستگذاری آموزشی، دختران دبیرستانی در آزمونهای ریاضی و علوم به خوبی پسرانند و در زمینه خواندن از همتایان مذکرشان بهتر هم هستند. اکنون در مقابل هر دو مرد، سه زن از کالج فارغالتحصیل میشوند. اکنون زنان بیشتری ورزش میکنند، که به معنی تصویر بدنی خوبتری داشتن، پایینتر آمدن بارداری در دوران نوجوانی و عملکرد علمی بهتر است. "استفانی کونتز"، یکی از رؤسای شورای غیرانتفاعی خانوادههای معاصر میگوید که به نسبت 50 سال پیش، که مدرسهها اجازه شلوار پوشیدن یا پرچم بالا بردن به دختران نمیدادند، امروزه فرصتهای گستردهتری در اختیار دختران است؛ لازم است تمامی این موارد را لحاظ کنیم.
ورزش نم2کنم چون زشت میشوم
با این حال، نشانههایی از پیشرفت نابرابری جنسی به چشم میخورد. مثلاً عرصه رقابتهای ورزشی را در نظر بگیرید. "شارون لم"، استاد آموزش و سلامتی ذهنی در دانشگاه ماساچوست بوستون میگوید: «دختران دبستانی در سطحی بسیار بالاتر نسبت به گذشته ورزش میکنند.» اما میافزاید که در دوره راهنمایی که میفهمند ورزش کردن از زنانگی و جذابیت جنسی زنانه به دور است، کمکم از ورزش فاصله میگیرند. یافتههای بنیاد ورزش بانوان نشان میدهد در انتهای دوره دبیرستان در مقابل هر یک پسری که از ورزش فاصله میگیرد، 6 دختر دست از ورزش میکشند و یکی از پژوهشهای اخیر سازمان پیشاهنگی دختران نشان میدهد که 23 درصد دختران بین 11 تا 17 سال ورزش نمیکنند، چون تصورشان این است که وقت ورزش بدنشان ظاهر خوبی ندارد و به قول خانم "لم" خوب دیده شدن دلیل ورزش کردن است. ستارههای ورزشی بانوان اغلب برهنه یا نیمه برهنه روی مجلات مردان ظاهر میشوند؛ دختران گروههای دخترانه مشوق ورزشکاران (با کارهای به شدت شهوتانگیز) را بیشتر از زنان تیم بسکتبال یا دیگر تیمها در تلویزیون میبینند.
اکنون زنان شهوتانگیز بر زنان موفق ارجحیت دارند
در زمینه تحصیلات دانشگاهی نیز با همین تأثیر روبهرو هستیم. اوایل امسال، پژوهشی از دانشگاه پرینستون نشان داد که بین دختران و پسران مقطع کارشناسی شکاف رهبری روزافزونی مشاهده میشود. "ننرل کیوهین" که سرپرست کمیته مشاوران پرینستون است در مصاحبهای ایمیلی نوشت: اواخر دهه 1990 و دهه گذشته جو متفاوتی حاکم بود.
او این یافتهها را با تغییراتی در فرهنگ عامه مرتبط دانست، تغییراتی از جمله فرونشستن موج دوم هیجانات و تعهدات فمینیستی، عقبنشینی در برخی زمینهها، تغییر جهت انتظارات زنان جوان بر اساس آنچه در نسل مادرانشان دیدهاند، تغییر جهت عمیق فرهنگ عامه که اکنون به جای گاهی نشان دادن زنی موفق بدون برجسته ساختن جنسیتش، دختران شهوتانگیز را دائماً ستایش میکند.
دختران به این نتیجه رسیدهاند که هر کاری میتوانند بکنند، به شرطی که جذاب به نظر برسند
این مد "دختران جذابگ هم مشکل بزرگی شده است. خانم "کونتز" میگوید: «حالا دیگر برای زنان جوان جذبه جنسی شدن جایگزین جذبه زنانه شده است. حالا دیگر دختران حس نمیکنند که چون دخترند نباید کاری را بکنند یا کاری را نمیتوانند بکنند، بلکه شدیداً بر این باورند که اگر قرار است آن کارها را بکنند باید از لحاظ جنسی جذاب به نظر برسند.» مثلاً در برنامههای تلویزیونی زنان را در نقشهای متفاوتی چون وکیل، دکتر و سیاستمدار نشان میدهند. اما همین زنان همواره از لحاظ جنسی جذابند. ممکن است زنی در رقابتهای انتخاباتی یک منصب سیاسی سطح بالا شرکت کند، اما این جذابیت جنسی اوست که همواره مورد تحلیل قرار میگیرد.
جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایینتر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر میشود
مجمع روانکاوی آمریکا (APA) در سال 2010 گزارشی درباره جنسی کردن دختران منتشر کرد که نشان میداد ارزش دختر را صرفاً بابت جذابیت جنسی او میدانند. این گزارش نشان میداد که جنسی کردن همه چیز در نشریات به وسیله بازاریابان در ترانهها و در تلویزیون افزایش یافته است. پدیدهای که برای افراد جنسی شده، روابط بین شخصیشان و برای جامعه مضر است. این گزارش نشان میداد که جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایینتر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر میشود. مثلاً در پژوهشی که این گزارش به آن اشاره کرده بود مقایسهای صورت گرفته بود بین توانایی دختران کالج برای حل مسائل ریاضی؛ یک گروه در حالی که (تنها در اتاق رختکن) ژاکت به تن داشتند مسائل را حل میکردند و گروه دیگر در حالی که مایو تنشان بود. آنها که ژاکت به تن داشتند بسیار بهتر از آنها که لباس زیادی به تن نداشتند مسائل را حل کردند.
جنسی شدن به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط است
این پژوهش جنسی شدن را به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط میسازد. حتی آن زنان جوانی که ادعا میکنند تبدیل شدن به یک شیء جنسی به آنها قدرت میبخشد (و تعدادشان هم رو به افزایش است) از تأثیرهای منفی جنسی شدن لطمه میبینند. در گزارش مجمع روانکاوی آمده است که جنسی کردن شخصیت دختران نه تنها نشانگر نگرشهای جنسی، جامعهای سرشار از خشونت جنسی و استثمار دختران و زنان است، بلکه این پدیده را تقویت نیز میکند.
این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است
البته شی کردن زنان پدیده جدیدی نیست. "لین مایکل براون"، استاد آموزش کالج کولبی در واترویل، ایالت مین، میگوید: «آنچه تفاوت کرده میزان بسیار بالای پیامهایی است که دختران دریافت میدارند و شیوه کارآمدی که برای رساندن این تصاویر به دست دختران جوان و جوانتر به کار میرود. این پیامها به شکل بیرحمانهای به دستشان میرسد و این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است. دختران مثل ماهی در این آب غوطه میخورند و این فضا چون آب، چون هوا دورشان را گرفته است.»
منبع: فارس
دختر بچه 3 ساله دست از بازی کشید و به انتظار شاهزاده آرزوها جلوی در خانه به انتظار نشست
چند سال پیش "مری فینوکین" تغییراتی در نحوه بازی دختر 3 سالهاش احساس کرد. این کودک نوپا دست از دویدن و بالا و پایین پریدن برداشته بود و اصرار داشت که فقط پیراهن تنش کنند. ساکت روی پله جلوی خانه مینشست و میگفت در انتظار شاهزادهاش است. بیخیالتر، بیروحتر و به دنیا بیعلاقهتر شده بود. خانم "فینوکین" معتقد است که این تغییرات از وقتی حاصل شد که دخترش "کیوا" با شاهزاده خانمهای کارتونهای دیزنی آشنا شد، با آن قهرمانان خوش آب و رنگ و کمر باریک و در همه جا حاضر قصههای خیالی.
وقتی که خانم "فینوکین" از تردیدهایش با والدین دیگر حرف زد، بیشترشان فقط شانه بالا انداختند. او میگوید: «همهشان میگفتند که چنین حالتی اجتنابناپذیر است. از 2 تا 5 سالگی شاهزاده خانمها، بعد شخصیتهایی مثل"هانا مونتانا" و بعد هم قهرمانان موزیکالهای دبیرستانی الگوی دختران میشوند. اما به نظرم عجیب میآمد که اینها مسیر جدید کودکی دختران را تعیین کنند.»
چالشهایی چون خود شیپنداری تا استثمار اینترنتی در پی علاقه اولیه به شاهزاده خانمها میآید
او تصمیم گرفت که درباره پدیده شاهزاده خانمها پژوهشی انجام دهد و یافتههایش بیشتر نگرانش کرد. او فهمید که امپراطوری 4 میلیارد دلاری شاهزاده خانمهای دیزنی تازه نخستین پله به سوی چالشهای دهشتناکتر بود، چالشهایی چون خود شیپنداری تا تحت استثمار اینترنتی قرار گرفتن و آرزوی داشتن بدنی که با هیچ کدام از قواعد سلامتی سازگار نیست. "فینوکین" که پیشینه کار در درمان با بازی را دارد، وب سایتی درست کرد و نامش را گذاشت: "دوره نقاهت از بیماری شاهزاده خانمهای دیزنی: شاهزاده خانم جذاب را پس میدهیم و پولمان را کامل پس میگیریم"، تا این وبگاه گاهشمار تلاشهای او برای رها شدن از بند "سیندرلا"، "بل"، "آریل"، و دیگر شاهزاده خانمهای داستانها در خانه خودش باشد.
در عرض چند ماه، هزاران گل دریافت کرد. او میگوید: «اینکه والدین بسیاری دچار همان حس من شده بودند به نوعی روی عقایدم صحه میگذاشت. این نیروی بزرگی که با چنان قدرتی از همان نخستین سالها وارد زندگیمان میشود، مرا بیشتر نگران آینده ساخته بود.»
بسیاری از والدین در مقابل این "حملات فمینیستی" از جنبههای آموزشی داستان شاهزاده خانمها دفاع میکنند
نظریه فینوکین درباره شاهزاده خانمهای دیزنی به هیچ وجه جنبه همگانی ندارد. بسیاری از والدین و مفسران از این داستانهای با پایان شاد در مقابل آنچه بسیاری منتقدان "حملات فمینیستی" مینامند، دفاع میکنند و این بانوان زیبایی را که ارزشهایی چون مهربانی، خواندن، عشق به حیوانات و استقامت را به ما میآموزند باارزش میشمارند. اما اگر تردیدی در مورد بحث و جدلهای پیرامون این موضوع هست، بهتر است نگاهی به کتاب روزنامهنگاری به نام "پگی اورنستاین" به نام "سیندرلا دخترم را خورد" بیندازیم که از دل آتشی زاده شد که با مقاله سال 2006 مجله نیویورک تایمزش، با عنوان "ایراد سیندرلا چیست؟"، روشن شده بود.
دیزنی مدعی است که این داستانها تخیل بچهها را گسترش میدهد
دیزنی هم برای نشریه مانیتور، همان اظهارات همیشگیاش در مورد این موضوع را تکرار کرد: الآن 75 سال است که میلیونها دختر بچه و والدینشان در سراسر جهان عاشق شخصیتهای متفاوت و داستانهای غنی و کاملی بودهاند که برای شاهزاده خانمهای دیزنی درست شده... دختر بچهها خیالپردازی و تصویرسازیهایی را که این داستانها در اختیارشان میگذارند به عنوان بخشی از رشد کودکی تجربه میکنند.
هر چه میگذرد کنترل اتفاقی که برای دختر بچهها میافتد بیشتر از دست والدین در میرود
با این حال، نقدی که فینوکین و اورنستاین به این داستانها وارد میدانند برای بسیاری منطقی است، بسیاری که آشنا به دختر بچگی مدرن آمریکایی هستند و میبینند که "دختر شهوتانگیز" جایگزین دختر صورتی پوش ساده میشود و به دست آوردن شاهزاده حالتی شومتر به خود میگیرد. والدین و مربیان مدام به پژوهشگران گوشزد میکنند که نمیتوانند پیامهای اجتماعی روزافزونی را که شکل دهنده زندگی دختران و دانشآموزانشان است، کنترل کنند. "دایان لوین"، کارشناس کودک در کالج ویلاک در بوستون است و اخیراً در نوشتن کتاب "چه زود همه چیز جنسیتی میشود" شرکت داشته است؛ او میگوید: «والدین در کشمکش با این مشکل دوران سختی را سپری میکنند. آنها میگویند راههایی که بلدند دیگر جواب نمیدهد و هر چه میگذرد کنترل اتفاقی که برای دختران کوچکشان میافتد بیشتر از دستشان در میرود.»
دختر بچهها در لباس زنانه؛ نوجوانان در معرض پورنوگرافی
کافی است نگاهی به برخی از پژوهشهای اخیر بیندازیم تا بفهمیم چرا والدین در عذابند:
- نظرسنجی دانشگاه مرکز "فلوریدا" نشان میدهد که 50 درصد دختر بچههای 3 تا 6 سال نگران این هستند که مبادا چاق باشند.
- یک چهارم دختران و پسران 14 تا 17 سالی که در نظرسنجی خبرگزاری "آسوشیتدپرس" و "امتیوی" در سال 2009 شرکت کرده بودند، گفتند که یا تصویر برهنه خود را برای کسی میفرستند، یا تصویر برهنه کس دیگری را دریافت میکنند.
- گروه بازاریابی "انپیدی فشن ورلد" در سال 2003 گزارش کرد که سالانه بیش از 1.6 میلیون دلار هزینه لباسزیرهایی میشود که به سبک لباس زیرهای بزرگسالان برای دختران 7 تا 12 سال درست میشود.
- بچهها اغلب بدون اینکه خواسته باشند با پورنوگرافی اینترنتی مواجه میشوند: پژوهشگران دانشگاه "نیوهمپشایر" در سال 2005 دریافتند که یک سوم کاربران اینترنتی بین 10 تا 17 سال در معرض موضوعات جنسی ناخواسته قرار میگیرند و در پژوهش سال 2004 دانشکده اقتصاد لندن مشخص شد که 60 درصد از کودکانی که به شکل مداوم از اینترنت استفاده میکنند با پورنوگرافی برخورد میکنند.
اکنون گروهی از مربیان، والدین و خود دختران تشکیل شده که در مقابل فشار بازار مقاومت میکنند
و این قصه سر دراز دارد. شاید تا همین جا هم کافی باشد تا خیال جمعترین والدین را هم نگران کنیم. اما همانطور که پروفسور "لوین"، "فینوکین" و "اورنستاین" هم نشان دادند، اکنون روند دیگری نیز به جریان افتاده که شاید کمتر رسانهای شود، اما تأثیرش امیدبخشتر است. گروهی روز به روز قدرتمندتر از مربیان، والدین، مؤسسهها و خود دختران تشکیل شده که در تلاش برای ساخت محیطی امنتر و سالمتر برای دختران در مقابل فشار روزافزون بازار، چالشهای جدید اینترنتی و این جنسی شدن همه چیز که مجمع روانکاوی آمریکا تحمیل جنسیت به کودکان مینامد، مقاومت میکنند.
برخی برای مقاومت در مقابل این جریان بازیهای بچهها را متنوع میسازند و برخی با سیاستمداران لابی میکنند
برخی تلاش میکنند که در این جریان مؤثر بیرونی مداخله کنند، مانند "فینوکین" که طرفدار منع بچهها از تماشای شاهزاده خانمها نیست اما در شیوههایی که آنها بازی دختر بچهها را محدود میسازند، مداخله میکند (مثلاً استفاده از رنگهای بیشتری یا خط داستانی متفاوتتری را پیشنهاد میکند). برخی دیگر به بینشها و تواناییهای دختران بزرگتر متوسل میشوند و البته خودشان آنها را راهنمایی میکنند. دیگران هم نگرانی خود را به حیطههای عمومی میکشانند، با سیاستمداران و مدیران لابی میکنند تا تغییراتی نظاممندتر، مانند محدودسازی تبلیغات جنسی برای دختران، به بار آورند. همه با هم در تلاشند که همانطور که فینوکن هم خواسته، شاهزاده خانم جذاب را بدهند و پولشان را پس بگیرند.
آمار نشان از موفقیت دختران و زنان در عرصههای گوناگون دارد، پس چرا باید نگران این مسائل باشیم؟
برخی معتقدند که گام نخست این است که بفهمیم چرا این مسائل مهم است. با هر معیاری هم که حساب کنیم، وضع دخترانمان زیاد هم بد نیست. طبق مرکز واشنگتن برای سیاستگذاری آموزشی، دختران دبیرستانی در آزمونهای ریاضی و علوم به خوبی پسرانند و در زمینه خواندن از همتایان مذکرشان بهتر هم هستند. اکنون در مقابل هر دو مرد، سه زن از کالج فارغالتحصیل میشوند. اکنون زنان بیشتری ورزش میکنند، که به معنی تصویر بدنی خوبتری داشتن، پایینتر آمدن بارداری در دوران نوجوانی و عملکرد علمی بهتر است. "استفانی کونتز"، یکی از رؤسای شورای غیرانتفاعی خانوادههای معاصر میگوید که به نسبت 50 سال پیش، که مدرسهها اجازه شلوار پوشیدن یا پرچم بالا بردن به دختران نمیدادند، امروزه فرصتهای گستردهتری در اختیار دختران است؛ لازم است تمامی این موارد را لحاظ کنیم.
ورزش نم2کنم چون زشت میشوم
با این حال، نشانههایی از پیشرفت نابرابری جنسی به چشم میخورد. مثلاً عرصه رقابتهای ورزشی را در نظر بگیرید. "شارون لم"، استاد آموزش و سلامتی ذهنی در دانشگاه ماساچوست بوستون میگوید: «دختران دبستانی در سطحی بسیار بالاتر نسبت به گذشته ورزش میکنند.» اما میافزاید که در دوره راهنمایی که میفهمند ورزش کردن از زنانگی و جذابیت جنسی زنانه به دور است، کمکم از ورزش فاصله میگیرند. یافتههای بنیاد ورزش بانوان نشان میدهد در انتهای دوره دبیرستان در مقابل هر یک پسری که از ورزش فاصله میگیرد، 6 دختر دست از ورزش میکشند و یکی از پژوهشهای اخیر سازمان پیشاهنگی دختران نشان میدهد که 23 درصد دختران بین 11 تا 17 سال ورزش نمیکنند، چون تصورشان این است که وقت ورزش بدنشان ظاهر خوبی ندارد و به قول خانم "لم" خوب دیده شدن دلیل ورزش کردن است. ستارههای ورزشی بانوان اغلب برهنه یا نیمه برهنه روی مجلات مردان ظاهر میشوند؛ دختران گروههای دخترانه مشوق ورزشکاران (با کارهای به شدت شهوتانگیز) را بیشتر از زنان تیم بسکتبال یا دیگر تیمها در تلویزیون میبینند.
اکنون زنان شهوتانگیز بر زنان موفق ارجحیت دارند
در زمینه تحصیلات دانشگاهی نیز با همین تأثیر روبهرو هستیم. اوایل امسال، پژوهشی از دانشگاه پرینستون نشان داد که بین دختران و پسران مقطع کارشناسی شکاف رهبری روزافزونی مشاهده میشود. "ننرل کیوهین" که سرپرست کمیته مشاوران پرینستون است در مصاحبهای ایمیلی نوشت: اواخر دهه 1990 و دهه گذشته جو متفاوتی حاکم بود.
او این یافتهها را با تغییراتی در فرهنگ عامه مرتبط دانست، تغییراتی از جمله فرونشستن موج دوم هیجانات و تعهدات فمینیستی، عقبنشینی در برخی زمینهها، تغییر جهت انتظارات زنان جوان بر اساس آنچه در نسل مادرانشان دیدهاند، تغییر جهت عمیق فرهنگ عامه که اکنون به جای گاهی نشان دادن زنی موفق بدون برجسته ساختن جنسیتش، دختران شهوتانگیز را دائماً ستایش میکند.
دختران به این نتیجه رسیدهاند که هر کاری میتوانند بکنند، به شرطی که جذاب به نظر برسند
این مد "دختران جذابگ هم مشکل بزرگی شده است. خانم "کونتز" میگوید: «حالا دیگر برای زنان جوان جذبه جنسی شدن جایگزین جذبه زنانه شده است. حالا دیگر دختران حس نمیکنند که چون دخترند نباید کاری را بکنند یا کاری را نمیتوانند بکنند، بلکه شدیداً بر این باورند که اگر قرار است آن کارها را بکنند باید از لحاظ جنسی جذاب به نظر برسند.» مثلاً در برنامههای تلویزیونی زنان را در نقشهای متفاوتی چون وکیل، دکتر و سیاستمدار نشان میدهند. اما همین زنان همواره از لحاظ جنسی جذابند. ممکن است زنی در رقابتهای انتخاباتی یک منصب سیاسی سطح بالا شرکت کند، اما این جذابیت جنسی اوست که همواره مورد تحلیل قرار میگیرد.
جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایینتر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر میشود
مجمع روانکاوی آمریکا (APA) در سال 2010 گزارشی درباره جنسی کردن دختران منتشر کرد که نشان میداد ارزش دختر را صرفاً بابت جذابیت جنسی او میدانند. این گزارش نشان میداد که جنسی کردن همه چیز در نشریات به وسیله بازاریابان در ترانهها و در تلویزیون افزایش یافته است. پدیدهای که برای افراد جنسی شده، روابط بین شخصیشان و برای جامعه مضر است. این گزارش نشان میداد که جنسی کردن به عملکرد ذهنی پایینتر و نارضایتی جسمی بیشتر منجر میشود. مثلاً در پژوهشی که این گزارش به آن اشاره کرده بود مقایسهای صورت گرفته بود بین توانایی دختران کالج برای حل مسائل ریاضی؛ یک گروه در حالی که (تنها در اتاق رختکن) ژاکت به تن داشتند مسائل را حل میکردند و گروه دیگر در حالی که مایو تنشان بود. آنها که ژاکت به تن داشتند بسیار بهتر از آنها که لباس زیادی به تن نداشتند مسائل را حل کردند.
جنسی شدن به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط است
این پژوهش جنسی شدن را به سوءتغذیه، افسردگی و مشکلات جسمی نیز مرتبط میسازد. حتی آن زنان جوانی که ادعا میکنند تبدیل شدن به یک شیء جنسی به آنها قدرت میبخشد (و تعدادشان هم رو به افزایش است) از تأثیرهای منفی جنسی شدن لطمه میبینند. در گزارش مجمع روانکاوی آمده است که جنسی کردن شخصیت دختران نه تنها نشانگر نگرشهای جنسی، جامعهای سرشار از خشونت جنسی و استثمار دختران و زنان است، بلکه این پدیده را تقویت نیز میکند.
این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است
البته شی کردن زنان پدیده جدیدی نیست. "لین مایکل براون"، استاد آموزش کالج کولبی در واترویل، ایالت مین، میگوید: «آنچه تفاوت کرده میزان بسیار بالای پیامهایی است که دختران دریافت میدارند و شیوه کارآمدی که برای رساندن این تصاویر به دست دختران جوان و جوانتر به کار میرود. این پیامها به شکل بیرحمانهای به دستشان میرسد و این دنیای شلوغ کار والدین را برای متوقف ساختن این جریان و زیر سؤال بردنش دشوارتر کرده است. دختران مثل ماهی در این آب غوطه میخورند و این فضا چون آب، چون هوا دورشان را گرفته است.»
منبع: فارس
تاریخ : چهارشنبه 90/9/2 | 1:27 عصر | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
فارسی وان با پخش چنین سریالهایی تلاش می کند به مخاطب بفهماند اگر روابط نامشروع با جنس مخالف نداشته باشید، تنها و غمگین خواهید شد.
به گزارش گرداب، شبکه فارسی وان روز چهارشنبه 9 نوامبر (18 آبان) در یکی از برنامه های خود به توجیه روابط نامشروع پرداخته و سعی کرد اینگونه روابط را مفید جلوه دهد.
در یکی از سریال های این شبکه برادری به خواهرش می گوید: «این شخص، پسر خوبی است. چرا با او دوست نمی شوی؟» خواهر در جواب برادر که در حال تشویق و ترغیب وی به دوست شدن با یک پسر است می گوید: «تو چرا می خواهی برای من دوست پسر پیدا کنی؟»
برادر در توجیه این نوع رابطه می گوید: «تا تنها و غمگین نباشی!؟»
فارسی وان با پخش چنین سریالهایی تلاش می کند به مخاطب بفهماند اگر روابط نامشروع با جنس مخالف نداشته باشید، تنها و غمگین خواهید شد؛ پس برای جلوگیری از غم و تنهایی رابطه نامشروع برقرار کنید!
این در حالی است که برقراری چنین روابطی موجب ایجاد فساد در جامعه و زیانهای روحی جوانان می شود و چنین روابطی هیچ مسئولیت عرفی و قانونی بر عهده دو طرف نمی گذارد و همین مسئله باعث تنوع طلبی آنها می شود و از سوی دیگر خطرات فراوانی را برای زندگی آینده زناشویی جوانان به وجود می آورد.
منبع: جام نیوز
تاریخ : چهارشنبه 90/9/2 | 1:23 عصر | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
توهم، جنسیت، لذتگرایی و خشونت 4 فاکتور اصلی انیمیشنها و کارتونهای بازار است که فراوان تر از نان شب مردم هستند.
گرداب- اگر سالها پیش کودکان این سرزمین، لی لی، گرگم به هوا و خاله بازی میکردند، الآن بیشتر وقت خود را پای انیمیشن های رنگین میگذرانند و مادران خرسند از کمتر نگران بودن هستند! اما ای بسا که باید نگرانتر بود.
در وسطی و گرگم به هوا اگر نگران خراش پای کودکمان بودیم در موج انیمیشن های هالیوودی باید نگران زخمهای فکری و روحی بود.
اگر کودکان ما ساعتها جلوی تلویزیون می نشینند و انواع آن موهومات 1500 تومانی را میبینند به تبعات آنها نیز باید فکر کرد. سری به محتوای فرهنگی این کارتونها بزنیم و با درنگی گاهی کنار کودکمان بنشینیم و در دیدن همراهش باشیم. آنگاه است که شاید به عمق یک فاجعه فرهنگی پی ببریم.
تمایلات جنسی پنهان در بسیاری از این انیمیشنها و اباحهگریهای خاص آنها ذهن سلیم و پاک کودکان را آلوده میسازد. خشونت لجام گسیخته آنها هر کودکی را از خود بی خود میکند، شاید بسیاری از حرکات کودکان برای ما سؤال برانگیز باشد و گاهی خنده آور اما آثار مخرب فرهنگی و اخلاقی این انیمیشنها بسیار بالاست.
نهیبی که انیمیشن های هالیوودی یا 1500 تومانی از جایی که فکرش را نمیکنیم به فرهنگ کودکان ما آسیبهای جدی وارد میکند و اباحهگری محض آنان در تضاد کامل با فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست.
در وسطی و گرگم به هوا اگر نگران خراش پای کودکمان بودیم در موج انیمیشن های هالیوودی باید نگران زخمهای فکری و روحی بود.
اگر کودکان ما ساعتها جلوی تلویزیون می نشینند و انواع آن موهومات 1500 تومانی را میبینند به تبعات آنها نیز باید فکر کرد. سری به محتوای فرهنگی این کارتونها بزنیم و با درنگی گاهی کنار کودکمان بنشینیم و در دیدن همراهش باشیم. آنگاه است که شاید به عمق یک فاجعه فرهنگی پی ببریم.
تمایلات جنسی پنهان در بسیاری از این انیمیشنها و اباحهگریهای خاص آنها ذهن سلیم و پاک کودکان را آلوده میسازد. خشونت لجام گسیخته آنها هر کودکی را از خود بی خود میکند، شاید بسیاری از حرکات کودکان برای ما سؤال برانگیز باشد و گاهی خنده آور اما آثار مخرب فرهنگی و اخلاقی این انیمیشنها بسیار بالاست.
نهیبی که انیمیشن های هالیوودی یا 1500 تومانی از جایی که فکرش را نمیکنیم به فرهنگ کودکان ما آسیبهای جدی وارد میکند و اباحهگری محض آنان در تضاد کامل با فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست.
تاریخ : شنبه 90/8/21 | 8:14 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
به گزارش مشرق به نقل از فارس ، دکتر علی بهادرسرپرست تیم پزشکی عمل جراحی دوقلوهای به هم چسبیده با موفقیت آمیز خواندن عمل جراحی این دوقلوها گفت:توانستیم دو قلوهایی را که از قسمت شکم و سینه به هم چسبیده بودند و بایداز کبد و دیافراگم و قفسه سینه از هم جدا می شدند،از هم جدا کنیم.
وی با اشاره به مساعد بودن وضعیت عمومی این دوقلوها گفت : این کودکان در حال حاضر در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان نمازی شیراز بستری هستند .
دکتر سید علی ملک حسینی ، رییس دفتر بخش پیوند اعضای دانشگاه که عضو تیم پزشکی جدا کننده این دوقلوهای به هم چسبیده بود نیز گفت: این دوقلوهای پسر از قسمت سینه و شکم به هم متصل بودند که به جز از قسمت کبد که مشترک بودند در سایر اعضای بدن مستقل بودند.
وی افزود : با توجه به اینکه در بخش پیوند اعضای بیمارستان نمازی شیراز تمامی تجهیزات و متخصصان با تجربه که برای جدا کردن کبد این دوقلوها لازم است، وجود داشت بنابراین می توانستیم موفقیت این جراحی را پیش بینی کنیم.
دکتر علیرضا راسخی ، متخصص رادیولوژی که این دوقلوها زیر نظر وی تصویربرداری و سونوگرافی شده بودند نیز گفت : پیش از عمل جراحی به درخواست بخش پیوند اعضا تصویربرداری های لازم از این کودکان انجام شد.
وی اظهار داشت : در سونوگرافی که انجام شد، جدا بودن همه ارگانهای بدن دو کودک به جز کبد تشخیص داده شد.
راسخی افزود : هر کدام از این کودکان کلیه ، طحال ، آئورت ، ریه ، قلب و جناغ سینه را به طور جداگانه داشتند و ناف کبد دو طرف هم جدا بود اما کبد به هم چسبیده داشتند.
وی گفت: پس از سونوگرافی ، از کودکان عکس هم گرفتیم که در آن به یکی از کودکان مواد حاجب خورانده شد که در نتیجه آن پس از عکس گرفتن مشخص شد که هر کدام از آنها روده های کاملا جدا از هم دارند.
راسخی بیان کرد : در مرحله بعد به وسیله سی تی اسکن multi slice که در هر دور 64 عکس می گیرد ، کودکان سی تی اسکن شدند و نتیجه آن نیز درست بودن تشخیص ها در سونوگرافی و عکس برداری را تایید کرد و ارگانها را به صورت دقیق تر مورد بررسی قرار داد و شک کلینیکی برطرف شد.
وی افزود : با توجه به مشترک بودن کبد کودکان از پدر و مادر این بچه ها نیز سونوگرافی صورت گرفت تا در صورت نیاز از کبد آنها پیوند زده شود.
دکتر حشمت الله صلاحی ، عضو تیم پیوند کبد شیراز نیز که از متخصصان شرکت کننده در این عمل جراحی بود ، گفت: جدا کردن کبد دوقلوها از هم ، جدا شدن استخوان جناق سینه و اعضایی که حین عمل تشخیص داده شد که مشترک هستند و همچنین پیوند پوست از جمله کارهایی است که برای جداسازی این دوقلوها انجام شده است.
دکتر محمد علی سهم الدینی ، متخصص بیهوشی در این عمل جراحی نیز گفت : شاید یکی از مراحل پر اضطراب عمل جداسازی این دو کودک شروع بیهوشی بود ، زیرا این کودکان وضعیت خاص فیزیکی داشتند که از سینه و شکم به هم متصل بودند.
وی افزود : سر این بچه ها روبروی هم بود که این مسئله لوله گذاری نای و مانیتورینگ های تهاجمی را بسیار مشکل می کرد که خوشبختانه با حضور دو متخصص بیهوشی این مرحله به خوبی پیش رفت.
سهم الدینی گفت: برای کنترل راه هوایی ، دو متخصص بیهوشی با هماهنگی با یکدیگر با استفاده از دو دستگاه بیهوشی مجزا و مانیتورینگ جدا برای دو کودک ، مراحل بیهوشی را انجام دادند.
وی بیان کرد : در طول عمل ضربان قلب ، فشارخون و سایر نشانه های حیاتی دو کودک به طور جداگانه مورد بررسی قرارمی گرفت که خوشبختانه برخلاف وضعیت خاص جسمی سر دو کودک ، مراحل بیهوشی به خوبی پیش رفت.
وی با اشاره به مساعد بودن وضعیت عمومی این دوقلوها گفت : این کودکان در حال حاضر در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان نمازی شیراز بستری هستند .
دکتر سید علی ملک حسینی ، رییس دفتر بخش پیوند اعضای دانشگاه که عضو تیم پزشکی جدا کننده این دوقلوهای به هم چسبیده بود نیز گفت: این دوقلوهای پسر از قسمت سینه و شکم به هم متصل بودند که به جز از قسمت کبد که مشترک بودند در سایر اعضای بدن مستقل بودند.
وی افزود : با توجه به اینکه در بخش پیوند اعضای بیمارستان نمازی شیراز تمامی تجهیزات و متخصصان با تجربه که برای جدا کردن کبد این دوقلوها لازم است، وجود داشت بنابراین می توانستیم موفقیت این جراحی را پیش بینی کنیم.
دکتر علیرضا راسخی ، متخصص رادیولوژی که این دوقلوها زیر نظر وی تصویربرداری و سونوگرافی شده بودند نیز گفت : پیش از عمل جراحی به درخواست بخش پیوند اعضا تصویربرداری های لازم از این کودکان انجام شد.
وی اظهار داشت : در سونوگرافی که انجام شد، جدا بودن همه ارگانهای بدن دو کودک به جز کبد تشخیص داده شد.
راسخی افزود : هر کدام از این کودکان کلیه ، طحال ، آئورت ، ریه ، قلب و جناغ سینه را به طور جداگانه داشتند و ناف کبد دو طرف هم جدا بود اما کبد به هم چسبیده داشتند.
وی گفت: پس از سونوگرافی ، از کودکان عکس هم گرفتیم که در آن به یکی از کودکان مواد حاجب خورانده شد که در نتیجه آن پس از عکس گرفتن مشخص شد که هر کدام از آنها روده های کاملا جدا از هم دارند.
راسخی بیان کرد : در مرحله بعد به وسیله سی تی اسکن multi slice که در هر دور 64 عکس می گیرد ، کودکان سی تی اسکن شدند و نتیجه آن نیز درست بودن تشخیص ها در سونوگرافی و عکس برداری را تایید کرد و ارگانها را به صورت دقیق تر مورد بررسی قرار داد و شک کلینیکی برطرف شد.
وی افزود : با توجه به مشترک بودن کبد کودکان از پدر و مادر این بچه ها نیز سونوگرافی صورت گرفت تا در صورت نیاز از کبد آنها پیوند زده شود.
دکتر حشمت الله صلاحی ، عضو تیم پیوند کبد شیراز نیز که از متخصصان شرکت کننده در این عمل جراحی بود ، گفت: جدا کردن کبد دوقلوها از هم ، جدا شدن استخوان جناق سینه و اعضایی که حین عمل تشخیص داده شد که مشترک هستند و همچنین پیوند پوست از جمله کارهایی است که برای جداسازی این دوقلوها انجام شده است.
دکتر محمد علی سهم الدینی ، متخصص بیهوشی در این عمل جراحی نیز گفت : شاید یکی از مراحل پر اضطراب عمل جداسازی این دو کودک شروع بیهوشی بود ، زیرا این کودکان وضعیت خاص فیزیکی داشتند که از سینه و شکم به هم متصل بودند.
وی افزود : سر این بچه ها روبروی هم بود که این مسئله لوله گذاری نای و مانیتورینگ های تهاجمی را بسیار مشکل می کرد که خوشبختانه با حضور دو متخصص بیهوشی این مرحله به خوبی پیش رفت.
سهم الدینی گفت: برای کنترل راه هوایی ، دو متخصص بیهوشی با هماهنگی با یکدیگر با استفاده از دو دستگاه بیهوشی مجزا و مانیتورینگ جدا برای دو کودک ، مراحل بیهوشی را انجام دادند.
وی بیان کرد : در طول عمل ضربان قلب ، فشارخون و سایر نشانه های حیاتی دو کودک به طور جداگانه مورد بررسی قرارمی گرفت که خوشبختانه برخلاف وضعیت خاص جسمی سر دو کودک ، مراحل بیهوشی به خوبی پیش رفت.
تاریخ : سه شنبه 90/8/10 | 2:47 عصر | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
دروازه ورود دختران به دنیای جنسی
اینترنت، رسانههای اجتماعی، انیمیشنها و تبلیغات همه دست در دست هم دادهاند تا دختران را از همان سالهای کودکی به دنیایی جنسی و تحریک کننده هدایت کنند.
به گزارش گرداب، روزنامه "کریستین ساینس مانیتور" در مقالهای به قلم "استفانی هینز"، مینویسد: از آنجایی که در فرهنگ غربی تمامی رسانهها پیامهایی جنسی برای دختران مخابره میکنند که نمیتوان متوقفشان کرد، باید دختران را بیشتر آگاه کنیم و به آنها قوه تشخیص بدهیم.
به دختران کمک کنیم تا متوجه این مشکل بشوند
چه باید کرد؟ یک دختر دبیرستانی میگوید که دختران میتوانند خود منتقد رسانهها شوند. "مایا" خود عضو هیئت مشاوره دختران در سازمان "دختران قدرتمند و زنان سالم" است که در ایالت مین مستقر است و برنامههای درسی مناسب برای دختران دبیرستانی تهیه میکند و برنامههای متنوعی برای دختران دارد. مایا میگوید: «تصاویر زیادی از دختران درست شده و همه این تصاویر نیز در جهت شیر کردن آنهاست، سخت است که همه را از بین ببریم. پس باید کاری کنیم که دختران خود بتوانند این مسئله را ببینند.»
او خود مستقیماً در این مورد آموزش دیده است. وقتی که دارند برنامهای تلویزیونی یا فیلمی تماشا میکنند، مادرش مدام روی دکمه مکث تلویزیون میزند و برایش توضیح میدهد؛ وقتی که برای مایا داستان میخوانده، خط قصه را اغلب عوض میکرده تا کاری کند شخصیتهای مؤنث مهمتر جلوه کنند. (مایا تازه وقتی بزرگتر شد فهمید که در داستان هری پاتر، "هری" فعالتر و مهمتر از شخصیت "هرمیونی" که دختر است، بوده) مایا، که اکنون 16 سال دارد، با خنده میگوید: «یک کمی اعصابخردکن بود که وقتی فیلم میدیدیم مادرم مدام فیلم را متوقف میکرد و میگفت: ببین عزیزم، این اصلاً تصویر درستی نیست که نشان میدهند و من هم میگفتم: آره، آره، میدونم. حالا میشه بقیه برنامه رو ببینیم؟»
میزان برنامههای تلویزیونی با محتوای جنسی از 54 درصد در 1998 به 70 درصد در 2005 رسیده است
پروفسور براون فرصتهای بسیاری داشت تا در نحوه برداشت دخترش مداخله کند. طبق آمار "بنیاد خانواده کیسر"، درصد برنامههای تلویزیونی با محتوای جنسی – از صحبت شخصیتها درباره امور جنسی گرفته تا آمیزش جنسی – از 54 درصد در سال 1998 به 70 درصد در سال 2005 رسیده است. "لوین" در کتاب خود مینویسد که اگر تبلیغات را نیز در این آمار بگنجانیم، درصدش بسیار بالاتر خواهد رفت و برنامههای مستند مسابقهای و مصاحبهای که طی دهه اخیر بسیار رواج یافته است نیز همه چیز را جنسی میکند. دانشمندان خاطرنشان میکنند که بیشتر این برنامهها یا خط داستانیشان سبک حرمی پر از زنان است که در آن چندین زن برای برآوردن خواستهای یک مرد با هم رقابت میکنند، یا سرشار از اهداف مربوط به بهبود ظاهر جسمانی است.
حتی شخصیتهای زن کارتونی و عروسکی نیز لباسهای تحریک کننده به تن دارند
دختر بچهها نیز همین پیامهای جنسی را در فیلمها و برنامههای تلویزیونی مربوط به خود دریافت میکنند. "مؤسسه جینا دیویس برای جنسیت و رسانه" دریافته که اخیراً از هر سه شخصیت سخنگو (حیوان یا انسان) در فیلمهای خانوادگی مناسب برای کودکان، تنها یکی مؤنث است و حتی شخصیتهای کارتونی زن نیز لباسهای تحریک کننده به تن دارند؛ مثلاً "جزمین" در کارتونهای دیزنی لباسی بدون بالاتنه به تن دارد و حتی شخصیت عروسکی "میس پیگی" (که خوکی مسخره است) نیز لباس باز به تن میکند.
حتی اگر فیلم و تلویزیون را هم محدود کنیم، پیامهای جنسی از رادیو، روزنامه و مدرسه به گوش بچهها میرسد
بسیاری از کارشناسان رشد کودک با توجه به این پیشزمینه میگویند که بهترین راه کنترل این هجوم رسانهای به سمت دختران جوان مشارکت والدین است. "آکادمی کودکان آمریکا" توصیه میکند که برای کودکان زیر 2 سال هیچ زمان تصویر – تلویزیونی، فیلمی، و اینترنتی – در نظر نگیریم؛ برای کودکان بزرگتر نیز تنها یک یا دو ساعت در روز کافی است. همین زمانبندی تغییر بزرگی برای خانوادههای آمریکایی خواهد بود. بنیاد خانواده کیسر در سال 2003 پژوهشی انجام داد که بر اساس آن مشخص شد 36 درصد کودکان زیر 6 سال در خانوادههایی زندگی میکنند که تلویزیونشان تمام مدت یا تقریباً تمام مدت روشن است؛ 43 درصد کودکان زیر 4 تا 6 سال در اتاق خوابشان تلویزیون دارند. این بنیاد در سال 2010 گزارش کرد که به طور میانگین، کودکان 8 تا 18 ساله، روزانه 10 ساعت و 45 دقیقه از محتوای رسانهای خانه را به خود اختصاص میدهند. حتی اگر والدین تلویزیون و فیلم را محدود کنند، جنسی شدن شخصیت زنان از طریق رادیو، روزنامههای روی قفسههای سوپرمارکتها، بیلبوردها، مدارس و اینترنت قدرتمند به دست کودکان میرسد؛ این تصاویر در تلویزیون به مراتب جنسیتر شده است.
عکس زنان طرح جلد مجله "رولینگ استون" هر روز برهنهتر شده است
جامعهشناسان دانشگاه بوفالو، "ارین هتن" و "مری نل تروتن"، در پژوهشی جدید طرح جلدهای مجله "رولینگ استون" در سالهای بین 1967 تا 2009 را بررسی کردند. آنها شاهد افزایشی چشمگیر در تصاویر بیش از حد جنسی شده زنان بودند، تا جایی که تا سال 2009، تقریباً هر زنی که عکسش روی جلد آمده به شکلی آشکار تحریک کننده بوده اما تنها 17 درصد مردان به این شکل نشان داده شدهاند.
راهی برای فرار از دست تصاویر جنسی نیست
مایا میگوید حالا که راهی برای فرار از دست تصاویر جنسی نیست، بهتر است که توانایی تشخیص و مشارکت در ساخت تصاویر را پیدا کنیم. او و دختران جوان دیگر وبسایتی درست کردهاند که دختران در آن مینویسند، نظر میدهند و عقاید خود درباره جنسی شدن تصویر زنان در رسانهها را با هم رد و بدل میکنند. این پایگاه به کاربران این امکان را میدهد که تصاویر تبلیغاتی را ببینند و بعد تصاویر تغییر داده شده خود را جای آن بگذارند. مثلاً یکی از تصاویر اخیری که گذاشتهاند تبلیغ مجله "زپوس" است؛ در این تصویر زن برهنهای نشان داده میشود که تنها جمله زیر تصویر قسمتی از بدنش را پوشانده و آن جمله این است: "این کفشها چیزی بیش از کفش است!" بعد آن کسی که تصویر را در وبگاه گذاشته در دنباله جمله اضافه میکند: و با این حال هیچ خلاقیتی در تبلیغ خود به کار نبرده است!
"جکی دوپونت"، مدیر برنامههای سازمان "دختران قدرتمند و زنان سالم" میگوید: «وقتی به شکلی هجوآمیز روی این پیامها تأکید میکنیم، تأثیرش را از دست میدهد؛ مضحک بودن آنچه تبلیغات سعی در گفتن آن درباره زنان دارند روشنتر میشود.»
شهوتانگیز بودن ربطی به جنسیت ندارد، فقط برای ترغیب به خرید است
اما تصاویر رسانهای تنها بخشی از مشکل جنسی شدن همه چیز است. لوین و دیگران میگویند که بازاریابی تهاجمیتر عمل میکند. از زمان جنبش رفع نظارت قانونی در دهه 1980، دولت فدرال بخش اعظم کنترل خود بر تبلیغات برای کودکان را از دست داد. لوین میگوید که همین مسئله باعث شد بازاریابان هر چه گستاختر شوند. او میگوید بازاریابان انگیزه پیدا کردهاند که از جنسی کردن تصویر زنان برای جذب دختران کوچک یا از خشونت برای جذب پسربچهها استفاده کنند، زیرا از دیدگاه رشد و پرورش، کودکان جذب چیزهایی میشوند که از آنها سر در نمیآورند یا به نظرشان مرعوب کننده میآید. او میگوید که در چنین موقعیتی، شهوتانگیز بودن ربطی به جنسیت ندارد، بلکه فقط حقهای برای ترغیب به خرید است. اگر دختران قانع شوند که "شهوتانگیز" بودن برابر است با محبوبیت و خود دختر بودن؛ و اگر شهوتانگیز بودن مستلزم داشتن لباس، آرایش، مدل مو، وسایل و کفشهای مناسب است، بازاریابان توانستهاند مشتریان جدیدی به دست آورند.
آنچه در گذشته برای جوانان بود، اکنون به کودکان هم فروخته میشود
پدیدهای به نام "فشردگی سنی" - اینکه کودکان الگوهایی را در پیش میگیرند که در گذشته تنها برای جوانان بود – به فروش بیشتر کمک میکند. اگر دختر بچهها از 6 سالگی برق لب بزنند (که آمار پژوهش "سازمان مصرف کننده ملی اکسپرین سیمونز" نیمی از آنها چنین میکنند) و از 8 سالگی ریمل (طبق آمار گروه "انپیدی"، درصد دختران 12-8 سالهای که ریمل میزنند بین 2007 تا 2009 دو برابر شد و از هر 5 دختر یکی ریمل میزند)، بیشتر به نفع کمپانیهای لوازم آرایشی خواهد بود. لوین میگوید که به همین دلیل است که اکنون لباس زیر مخصوص زنان به 7 سالهها هم فروخته میشود.
یکی از بهترین راهها برای به دام نیفتادن نقشهای جنسیتی دختران، گستردهتر ساختن افقهای آنهاست
در همین حال، تقسیمبندی سنی عمیقی در اسباببازیها، لباس و بازی و سرگرمی به وجود آمده است. "اورنستاین" در کتاب "سیندرلا دخترم را خورد" به این مسئله اشاره میکند که رنگ صورتی همه جا را پر کرده، تا جایی که بسیاری از دختر بچهها با رادار صورتی یکدیگر را زیر نظر دارند و مثلاً اگر سهچرخهای صورتی نباشد، دیگر نباید سوارش شوند. "براون" در کتابش اشاره میکند که هیچ معادل صورتی و محدود کنندهای برای پسران نیست. با اینکه رنگ آبی، وسایل ورزشی، اسباب بازی ماشین و کامیون و دکور اتاق آنها را تشکیل میدهد، باز هم گزینههای بیشتری برای تعریف خود در اختیار دارند. براون میگوید: «دختران در سطوحی بیسابقه با تصاویر محدود و مشخصی از دختر بودن مواجه میشوند.» یکی از بهترین راهها برای به دام نقشهای جنسیتی نیفتادن دختران، گستردهتر ساختن افقهای آنهاست.
باید دختران را با تجربههای واقعی و متفاوت آشنا کنیم
خانم "دوپونتگ که در سازمان "دختران قدرتمند، زنان سالم" مسئول برنامه "دختران ماجراجو" برای دختران کلاس دوم تا اول راهنمایی است، دختران را با زنانی آشنا کرده که در شاخههایی غیرمعمول و غیرسنتی، از ساخت و ساز و ورزش راگبی گرفته تا شیمی و سورتمهسواری سگها به موفقیت رسیدهاند؛ او میگوید: «اگر ما را با تصاویری بمباران میکنند که به ما حس انتخاب میدهند، در واقع تکراری و سادهاند؛ ما نیز نمیتوانیم صرفاً به دختران بگوییم گزینههای زیادی برای انتخاب دارند، بلکه باید آنها را با تجربههای واقعی و متفاوت آشنا کنیم.»
این همان کاری است که "فینوکین" کوشید در مورد دخترش انجام دهد. او نمیخواست تخیلات "کیوا" را نابود کند، بلکه میخواست دخترش امکانات بیشتری را که پیش رو دارد ببیند. بنابراین، با اینکه کیوا دوست داشت تنها داستانهای پریان دیزنی را با عناوینی چون "سیندرلا: عروسی دلخواه من" بخواند، "فینوکین" مصر بود که داستانهایی درباره "ملیا ایرهارت" (نخستین زن آمریکایی که مدرک خلبانی دریافت کرد) و دیگر زنان موفق را نیز برایش بخواند. او لباسهای بومیان آمریکا و لباس "شاهزاده خانم پرستو" (شخصیتی کارتونی که به زیبایی باقی شاهزاده خانمها نیست) را نیز برایش خرید تا در کنار لباسهای صورتی مارک دیزنیاش داشته باشد.
همیشه یک قدم جلوتر باشیم
فینوکین میگوید: «کیوا که اکنون 5 ساله است از بند عشق شاهزاده خانمها رها شده است. این روزها داستان "جیمز و هلوی عظیمالجثه" و "جادوگر شهر اوز" بیشتر سرگرمش میکند.»
فینوکین میگوید: «من میکوشم یک قدم جلوتر باشم. شاهزاده خانمها قدرتشان را از دست دادهاند. دخترم هنوز آن شخصیتها یا کارتونها را دوست دارد اما دیگر معتقد نیست که چون شاهزاده یا دختر است نمیتواند بپرد.»
لوین میگوید: «مشارکت والدین خیلی مهم است، اما لازم نیست حتماً تنهایی مشکل را حل کنند. طی چند سال گذشته سازمانهای حمایتی روبهرشدی برای مقابله با فشار بازار و جنسی شدن شکل گرفته است.»
گروههایی برای نقد و بررسی تبلیغات و بازیها تشکیل شدهاند
لوین و دیگران در کمپینی شرکت دارند که خواستار قوانین جدید درباره نحوه پیامرسانی شرکتهای تبلیغاتی به کودکان است؛ کمپین برای کودکی بدون تبلیغات نیز خواهان محدودیتهای بیشتری برای بازاریابی شدهاند و اجلاسهایی درباره مقابله با فرهنگ مشتری و جنسی شدن برگزار کردهاند. سازمان "تروس" (آموزگاران در برابر سرگرمیهای ناسالم برای کودکان) راهنمای ناشران و رسانهها را منتشر میکند که در آن به بررسی اسباببازیها و ادعاهای بازاریابان میپردازد و فعالیتهای مناسب برای هر سن را پیشنهاد میکند.
همایشهایی برای اطلاع رسانی بیشتر به دختران و زنان برگزار میشود
اخیراً بازیگری چون "جینا دیویس" به سناتور دموکرات، "کی هیگن" از کارولینای شمالی و نماینده دموکرات مجلس نمایندگان، "تمی بالدوین" از ویسکونسین، پیوسته تا برای پیشنهاد طرحی قانونی لابی کنند؛ این طرح برای حمایت از تصویر زنان و دختران در رسانههاست. خود دختران نیز به گروههای حمایتی متفاوتی پیوستهاند، از جمله اقداماتشان سازماندهی و شرکت در اجلاس "اسپارک" (اعتراض به جنسی شدن: عمل، مقاومت و آگاهی) در نیویورک سیتی است، همایشی برای دختران و بزرگسالانی که درباره آگاهی رسانهای، جنسیت و مبارزه با کلیشهها محفل برگزار میکنند.
دختران باید کشف کنند که دنبال کردن جدی علائقشان چقدر خوب است
مدارس نیز میتوانند بخشی از این بار را بر دوش بکشند. "کاترین استاینر-ادر"، رواندرمانگر و مشاور آموزشی، به مدت 30 سال با مدارس سراسر کشور برای طراحی برنامهای درسی که هوش اجتماعی و احساسی دختران و پسران را بالا ببرد همکاری داشته است. او میگوید برنامههایی که در آن دختران تشویق میشوند، خلاقیت به کار میبرند و بعد طرح خودشان را گسترش میدهند، اغلب موفقند. او میگوید: «دختران کشف میکنند که دنبال کردن جدی علائقشان چقدر خوب است و به همین دلیل عمیقاً و با جدیت به انگیزههایشان بها میدهند.»
شرکت دانشآموزانی که در برنامههای اجتماعی-احساسی، اعتمادبهنفس و موفقیت تحصیلی بیشتر
این رواندرمانگر میگوید مدارسی که در مراحل اولیه روی این مسائل تمرکز میکنند، بیشترین موفقیت را به دست میآورند. در پژوهشی 4 ساله از سوی سازمان مشارکت آموزشهای آکادمیک، اجتماعی و احساسی، که در سال 2007 منتشر شد، پژوهشگران دریافتند دانشآموزانی که در چنین برنامههایی شرکت میکنند محبت، اعتمادبهنفس و موفقیت تحصیلی بیشتری نسبت به همتایانی که برنامه درسی اجتماعی-احساسی نداشتهاند، نشان میدهند. با توجه به فرهنگ امروزی و دسترسی آسان به همه چیز و فقدان مرز بین خانه و مدرسه و مردم و فناوری، میتوان این کار را از همان کلاس اول دبستان آغاز کرد. مدارسی که چنین برنامههایی را از کلاس اول پیاده میکنند، فرهنگهای بسیار متفاوتی را پرورش میدهند – دانشآموزانشان مهربانتر و رفتارشان محترمانهتر میشود و از رفتارهای قلدرمآبانه بیشتر فاصله میگیرند.
دخترانی که در چنبره بازخورد اجتماعی اسیرند
اشاره خانم "استاینر-ادر" به فناوری، یادآور همان مشکلی است که همه از آن باخبرند و با این حال هیچکس اشارهای به آن نمیکند. در هر مکالمهای که درباره جنسی شدن شخصیت دختران است، به اینترنت به عنوان چالشی عظیم اشاره میشود. شبکه جهانی نه تنها دسترسی آسان – و اغلب ناخواسته – به تصاویر جنسی را فراهم میکند (سایتهای مبتذل هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ آمار بیننده بر کل شبکه جهانی حکمرانی میکنند) بلکه یک چنبره بازخورد اجتماعی را نیز ارائه میکند که سطح و ظاهرش سنگین اما از لحاظ ارزشی کمعمق است و بسیاری از کارشناسان عقیده دارند باعث کاهش هوش و شفقت میشود.
نوجوانانی که تصاویر شهوتانگیز خود را در فیسبوک میگذارند نظرات دلگرمکنندهای دریافت میکنند
دختران و پسران یکدیگر را تشویق به پذیرش جنسی شدن میکنند. نوجوانانی که تصاویر شهوتانگیزی از خود در فیسبوک میگذارند نظرات مشوق و دلگرمکنندهای دریافت میکنند. "ریچل سیمونز"، کارشناس آموزشی و نویسنده، به کتابش، با عنوان "دختر متفاوت باید از گروه اخراج شود" که درباره رفتارهای تهاجمی دختران است، چند فصل جدید درباره اینترنت اضافه کرد و آن را مجدداً به بازار فرستاد؛ او در این کتاب از دختر 13 سالهای میگوید که عکسی از خودش با لباس تنگ در فیسبوک گذاشته بود. او میگوید: «او این عکس را در فیسبوک میگذارد و 10 نظر زیر آن دریافت میکند که در آنها همه به او میگویند چقدر بدنش جذاب است.»
فناوری نیاز به نظارت و خودسنجی دارد
او میگوید: «دختران از رسانههای اجتماعی برای دریافت بازخورد در مواردی استفاده میکنند که فرهنگ به آنها گفته باید ابراز یا رویش کار کنند. این به معنی حماقت دختران نیست... بسیاری از دختران تصاویر شهوتانگیزی از خود میگذارند زیرا در فرهنگی رشد میکنند که به جنسیتشان بهای زیادی میدهد.» سیمونز و دیگران میگویند راهحلش این نیست که والدین اینترنت را قطع کنند. راههای بسیاری برای استفاده از اینترنت و رسانههای اجتماعی به شکل درست است اما فناوری نیاز به نظارت و خودسنجی دارد.
وقتی والدین غرق در فناوریاند، نمیتوان از دختران انتظار دیگری داشت
وقتی والدین خودشان مدام آیفونهایشان را چک میکنند، نمیتوان دختری را برای غرق شدن در رسانههای اجتماعی سرزنش کرد. سیمونز میگوید: «ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و بگوییم بچهها چقدر بد شدهاند. باید به خودمان هم نگاهی بیندازیم.»
منبع: فارس
به دختران کمک کنیم تا متوجه این مشکل بشوند
چه باید کرد؟ یک دختر دبیرستانی میگوید که دختران میتوانند خود منتقد رسانهها شوند. "مایا" خود عضو هیئت مشاوره دختران در سازمان "دختران قدرتمند و زنان سالم" است که در ایالت مین مستقر است و برنامههای درسی مناسب برای دختران دبیرستانی تهیه میکند و برنامههای متنوعی برای دختران دارد. مایا میگوید: «تصاویر زیادی از دختران درست شده و همه این تصاویر نیز در جهت شیر کردن آنهاست، سخت است که همه را از بین ببریم. پس باید کاری کنیم که دختران خود بتوانند این مسئله را ببینند.»
او خود مستقیماً در این مورد آموزش دیده است. وقتی که دارند برنامهای تلویزیونی یا فیلمی تماشا میکنند، مادرش مدام روی دکمه مکث تلویزیون میزند و برایش توضیح میدهد؛ وقتی که برای مایا داستان میخوانده، خط قصه را اغلب عوض میکرده تا کاری کند شخصیتهای مؤنث مهمتر جلوه کنند. (مایا تازه وقتی بزرگتر شد فهمید که در داستان هری پاتر، "هری" فعالتر و مهمتر از شخصیت "هرمیونی" که دختر است، بوده) مایا، که اکنون 16 سال دارد، با خنده میگوید: «یک کمی اعصابخردکن بود که وقتی فیلم میدیدیم مادرم مدام فیلم را متوقف میکرد و میگفت: ببین عزیزم، این اصلاً تصویر درستی نیست که نشان میدهند و من هم میگفتم: آره، آره، میدونم. حالا میشه بقیه برنامه رو ببینیم؟»
میزان برنامههای تلویزیونی با محتوای جنسی از 54 درصد در 1998 به 70 درصد در 2005 رسیده است
پروفسور براون فرصتهای بسیاری داشت تا در نحوه برداشت دخترش مداخله کند. طبق آمار "بنیاد خانواده کیسر"، درصد برنامههای تلویزیونی با محتوای جنسی – از صحبت شخصیتها درباره امور جنسی گرفته تا آمیزش جنسی – از 54 درصد در سال 1998 به 70 درصد در سال 2005 رسیده است. "لوین" در کتاب خود مینویسد که اگر تبلیغات را نیز در این آمار بگنجانیم، درصدش بسیار بالاتر خواهد رفت و برنامههای مستند مسابقهای و مصاحبهای که طی دهه اخیر بسیار رواج یافته است نیز همه چیز را جنسی میکند. دانشمندان خاطرنشان میکنند که بیشتر این برنامهها یا خط داستانیشان سبک حرمی پر از زنان است که در آن چندین زن برای برآوردن خواستهای یک مرد با هم رقابت میکنند، یا سرشار از اهداف مربوط به بهبود ظاهر جسمانی است.
حتی شخصیتهای زن کارتونی و عروسکی نیز لباسهای تحریک کننده به تن دارند
دختر بچهها نیز همین پیامهای جنسی را در فیلمها و برنامههای تلویزیونی مربوط به خود دریافت میکنند. "مؤسسه جینا دیویس برای جنسیت و رسانه" دریافته که اخیراً از هر سه شخصیت سخنگو (حیوان یا انسان) در فیلمهای خانوادگی مناسب برای کودکان، تنها یکی مؤنث است و حتی شخصیتهای کارتونی زن نیز لباسهای تحریک کننده به تن دارند؛ مثلاً "جزمین" در کارتونهای دیزنی لباسی بدون بالاتنه به تن دارد و حتی شخصیت عروسکی "میس پیگی" (که خوکی مسخره است) نیز لباس باز به تن میکند.
حتی اگر فیلم و تلویزیون را هم محدود کنیم، پیامهای جنسی از رادیو، روزنامه و مدرسه به گوش بچهها میرسد
بسیاری از کارشناسان رشد کودک با توجه به این پیشزمینه میگویند که بهترین راه کنترل این هجوم رسانهای به سمت دختران جوان مشارکت والدین است. "آکادمی کودکان آمریکا" توصیه میکند که برای کودکان زیر 2 سال هیچ زمان تصویر – تلویزیونی، فیلمی، و اینترنتی – در نظر نگیریم؛ برای کودکان بزرگتر نیز تنها یک یا دو ساعت در روز کافی است. همین زمانبندی تغییر بزرگی برای خانوادههای آمریکایی خواهد بود. بنیاد خانواده کیسر در سال 2003 پژوهشی انجام داد که بر اساس آن مشخص شد 36 درصد کودکان زیر 6 سال در خانوادههایی زندگی میکنند که تلویزیونشان تمام مدت یا تقریباً تمام مدت روشن است؛ 43 درصد کودکان زیر 4 تا 6 سال در اتاق خوابشان تلویزیون دارند. این بنیاد در سال 2010 گزارش کرد که به طور میانگین، کودکان 8 تا 18 ساله، روزانه 10 ساعت و 45 دقیقه از محتوای رسانهای خانه را به خود اختصاص میدهند. حتی اگر والدین تلویزیون و فیلم را محدود کنند، جنسی شدن شخصیت زنان از طریق رادیو، روزنامههای روی قفسههای سوپرمارکتها، بیلبوردها، مدارس و اینترنت قدرتمند به دست کودکان میرسد؛ این تصاویر در تلویزیون به مراتب جنسیتر شده است.
عکس زنان طرح جلد مجله "رولینگ استون" هر روز برهنهتر شده است
جامعهشناسان دانشگاه بوفالو، "ارین هتن" و "مری نل تروتن"، در پژوهشی جدید طرح جلدهای مجله "رولینگ استون" در سالهای بین 1967 تا 2009 را بررسی کردند. آنها شاهد افزایشی چشمگیر در تصاویر بیش از حد جنسی شده زنان بودند، تا جایی که تا سال 2009، تقریباً هر زنی که عکسش روی جلد آمده به شکلی آشکار تحریک کننده بوده اما تنها 17 درصد مردان به این شکل نشان داده شدهاند.
راهی برای فرار از دست تصاویر جنسی نیست
مایا میگوید حالا که راهی برای فرار از دست تصاویر جنسی نیست، بهتر است که توانایی تشخیص و مشارکت در ساخت تصاویر را پیدا کنیم. او و دختران جوان دیگر وبسایتی درست کردهاند که دختران در آن مینویسند، نظر میدهند و عقاید خود درباره جنسی شدن تصویر زنان در رسانهها را با هم رد و بدل میکنند. این پایگاه به کاربران این امکان را میدهد که تصاویر تبلیغاتی را ببینند و بعد تصاویر تغییر داده شده خود را جای آن بگذارند. مثلاً یکی از تصاویر اخیری که گذاشتهاند تبلیغ مجله "زپوس" است؛ در این تصویر زن برهنهای نشان داده میشود که تنها جمله زیر تصویر قسمتی از بدنش را پوشانده و آن جمله این است: "این کفشها چیزی بیش از کفش است!" بعد آن کسی که تصویر را در وبگاه گذاشته در دنباله جمله اضافه میکند: و با این حال هیچ خلاقیتی در تبلیغ خود به کار نبرده است!
"جکی دوپونت"، مدیر برنامههای سازمان "دختران قدرتمند و زنان سالم" میگوید: «وقتی به شکلی هجوآمیز روی این پیامها تأکید میکنیم، تأثیرش را از دست میدهد؛ مضحک بودن آنچه تبلیغات سعی در گفتن آن درباره زنان دارند روشنتر میشود.»
شهوتانگیز بودن ربطی به جنسیت ندارد، فقط برای ترغیب به خرید است
اما تصاویر رسانهای تنها بخشی از مشکل جنسی شدن همه چیز است. لوین و دیگران میگویند که بازاریابی تهاجمیتر عمل میکند. از زمان جنبش رفع نظارت قانونی در دهه 1980، دولت فدرال بخش اعظم کنترل خود بر تبلیغات برای کودکان را از دست داد. لوین میگوید که همین مسئله باعث شد بازاریابان هر چه گستاختر شوند. او میگوید بازاریابان انگیزه پیدا کردهاند که از جنسی کردن تصویر زنان برای جذب دختران کوچک یا از خشونت برای جذب پسربچهها استفاده کنند، زیرا از دیدگاه رشد و پرورش، کودکان جذب چیزهایی میشوند که از آنها سر در نمیآورند یا به نظرشان مرعوب کننده میآید. او میگوید که در چنین موقعیتی، شهوتانگیز بودن ربطی به جنسیت ندارد، بلکه فقط حقهای برای ترغیب به خرید است. اگر دختران قانع شوند که "شهوتانگیز" بودن برابر است با محبوبیت و خود دختر بودن؛ و اگر شهوتانگیز بودن مستلزم داشتن لباس، آرایش، مدل مو، وسایل و کفشهای مناسب است، بازاریابان توانستهاند مشتریان جدیدی به دست آورند.
آنچه در گذشته برای جوانان بود، اکنون به کودکان هم فروخته میشود
پدیدهای به نام "فشردگی سنی" - اینکه کودکان الگوهایی را در پیش میگیرند که در گذشته تنها برای جوانان بود – به فروش بیشتر کمک میکند. اگر دختر بچهها از 6 سالگی برق لب بزنند (که آمار پژوهش "سازمان مصرف کننده ملی اکسپرین سیمونز" نیمی از آنها چنین میکنند) و از 8 سالگی ریمل (طبق آمار گروه "انپیدی"، درصد دختران 12-8 سالهای که ریمل میزنند بین 2007 تا 2009 دو برابر شد و از هر 5 دختر یکی ریمل میزند)، بیشتر به نفع کمپانیهای لوازم آرایشی خواهد بود. لوین میگوید که به همین دلیل است که اکنون لباس زیر مخصوص زنان به 7 سالهها هم فروخته میشود.
یکی از بهترین راهها برای به دام نیفتادن نقشهای جنسیتی دختران، گستردهتر ساختن افقهای آنهاست
در همین حال، تقسیمبندی سنی عمیقی در اسباببازیها، لباس و بازی و سرگرمی به وجود آمده است. "اورنستاین" در کتاب "سیندرلا دخترم را خورد" به این مسئله اشاره میکند که رنگ صورتی همه جا را پر کرده، تا جایی که بسیاری از دختر بچهها با رادار صورتی یکدیگر را زیر نظر دارند و مثلاً اگر سهچرخهای صورتی نباشد، دیگر نباید سوارش شوند. "براون" در کتابش اشاره میکند که هیچ معادل صورتی و محدود کنندهای برای پسران نیست. با اینکه رنگ آبی، وسایل ورزشی، اسباب بازی ماشین و کامیون و دکور اتاق آنها را تشکیل میدهد، باز هم گزینههای بیشتری برای تعریف خود در اختیار دارند. براون میگوید: «دختران در سطوحی بیسابقه با تصاویر محدود و مشخصی از دختر بودن مواجه میشوند.» یکی از بهترین راهها برای به دام نقشهای جنسیتی نیفتادن دختران، گستردهتر ساختن افقهای آنهاست.
باید دختران را با تجربههای واقعی و متفاوت آشنا کنیم
خانم "دوپونتگ که در سازمان "دختران قدرتمند، زنان سالم" مسئول برنامه "دختران ماجراجو" برای دختران کلاس دوم تا اول راهنمایی است، دختران را با زنانی آشنا کرده که در شاخههایی غیرمعمول و غیرسنتی، از ساخت و ساز و ورزش راگبی گرفته تا شیمی و سورتمهسواری سگها به موفقیت رسیدهاند؛ او میگوید: «اگر ما را با تصاویری بمباران میکنند که به ما حس انتخاب میدهند، در واقع تکراری و سادهاند؛ ما نیز نمیتوانیم صرفاً به دختران بگوییم گزینههای زیادی برای انتخاب دارند، بلکه باید آنها را با تجربههای واقعی و متفاوت آشنا کنیم.»
این همان کاری است که "فینوکین" کوشید در مورد دخترش انجام دهد. او نمیخواست تخیلات "کیوا" را نابود کند، بلکه میخواست دخترش امکانات بیشتری را که پیش رو دارد ببیند. بنابراین، با اینکه کیوا دوست داشت تنها داستانهای پریان دیزنی را با عناوینی چون "سیندرلا: عروسی دلخواه من" بخواند، "فینوکین" مصر بود که داستانهایی درباره "ملیا ایرهارت" (نخستین زن آمریکایی که مدرک خلبانی دریافت کرد) و دیگر زنان موفق را نیز برایش بخواند. او لباسهای بومیان آمریکا و لباس "شاهزاده خانم پرستو" (شخصیتی کارتونی که به زیبایی باقی شاهزاده خانمها نیست) را نیز برایش خرید تا در کنار لباسهای صورتی مارک دیزنیاش داشته باشد.
همیشه یک قدم جلوتر باشیم
فینوکین میگوید: «کیوا که اکنون 5 ساله است از بند عشق شاهزاده خانمها رها شده است. این روزها داستان "جیمز و هلوی عظیمالجثه" و "جادوگر شهر اوز" بیشتر سرگرمش میکند.»
فینوکین میگوید: «من میکوشم یک قدم جلوتر باشم. شاهزاده خانمها قدرتشان را از دست دادهاند. دخترم هنوز آن شخصیتها یا کارتونها را دوست دارد اما دیگر معتقد نیست که چون شاهزاده یا دختر است نمیتواند بپرد.»
لوین میگوید: «مشارکت والدین خیلی مهم است، اما لازم نیست حتماً تنهایی مشکل را حل کنند. طی چند سال گذشته سازمانهای حمایتی روبهرشدی برای مقابله با فشار بازار و جنسی شدن شکل گرفته است.»
گروههایی برای نقد و بررسی تبلیغات و بازیها تشکیل شدهاند
لوین و دیگران در کمپینی شرکت دارند که خواستار قوانین جدید درباره نحوه پیامرسانی شرکتهای تبلیغاتی به کودکان است؛ کمپین برای کودکی بدون تبلیغات نیز خواهان محدودیتهای بیشتری برای بازاریابی شدهاند و اجلاسهایی درباره مقابله با فرهنگ مشتری و جنسی شدن برگزار کردهاند. سازمان "تروس" (آموزگاران در برابر سرگرمیهای ناسالم برای کودکان) راهنمای ناشران و رسانهها را منتشر میکند که در آن به بررسی اسباببازیها و ادعاهای بازاریابان میپردازد و فعالیتهای مناسب برای هر سن را پیشنهاد میکند.
همایشهایی برای اطلاع رسانی بیشتر به دختران و زنان برگزار میشود
اخیراً بازیگری چون "جینا دیویس" به سناتور دموکرات، "کی هیگن" از کارولینای شمالی و نماینده دموکرات مجلس نمایندگان، "تمی بالدوین" از ویسکونسین، پیوسته تا برای پیشنهاد طرحی قانونی لابی کنند؛ این طرح برای حمایت از تصویر زنان و دختران در رسانههاست. خود دختران نیز به گروههای حمایتی متفاوتی پیوستهاند، از جمله اقداماتشان سازماندهی و شرکت در اجلاس "اسپارک" (اعتراض به جنسی شدن: عمل، مقاومت و آگاهی) در نیویورک سیتی است، همایشی برای دختران و بزرگسالانی که درباره آگاهی رسانهای، جنسیت و مبارزه با کلیشهها محفل برگزار میکنند.
دختران باید کشف کنند که دنبال کردن جدی علائقشان چقدر خوب است
مدارس نیز میتوانند بخشی از این بار را بر دوش بکشند. "کاترین استاینر-ادر"، رواندرمانگر و مشاور آموزشی، به مدت 30 سال با مدارس سراسر کشور برای طراحی برنامهای درسی که هوش اجتماعی و احساسی دختران و پسران را بالا ببرد همکاری داشته است. او میگوید برنامههایی که در آن دختران تشویق میشوند، خلاقیت به کار میبرند و بعد طرح خودشان را گسترش میدهند، اغلب موفقند. او میگوید: «دختران کشف میکنند که دنبال کردن جدی علائقشان چقدر خوب است و به همین دلیل عمیقاً و با جدیت به انگیزههایشان بها میدهند.»
شرکت دانشآموزانی که در برنامههای اجتماعی-احساسی، اعتمادبهنفس و موفقیت تحصیلی بیشتر
این رواندرمانگر میگوید مدارسی که در مراحل اولیه روی این مسائل تمرکز میکنند، بیشترین موفقیت را به دست میآورند. در پژوهشی 4 ساله از سوی سازمان مشارکت آموزشهای آکادمیک، اجتماعی و احساسی، که در سال 2007 منتشر شد، پژوهشگران دریافتند دانشآموزانی که در چنین برنامههایی شرکت میکنند محبت، اعتمادبهنفس و موفقیت تحصیلی بیشتری نسبت به همتایانی که برنامه درسی اجتماعی-احساسی نداشتهاند، نشان میدهند. با توجه به فرهنگ امروزی و دسترسی آسان به همه چیز و فقدان مرز بین خانه و مدرسه و مردم و فناوری، میتوان این کار را از همان کلاس اول دبستان آغاز کرد. مدارسی که چنین برنامههایی را از کلاس اول پیاده میکنند، فرهنگهای بسیار متفاوتی را پرورش میدهند – دانشآموزانشان مهربانتر و رفتارشان محترمانهتر میشود و از رفتارهای قلدرمآبانه بیشتر فاصله میگیرند.
دخترانی که در چنبره بازخورد اجتماعی اسیرند
اشاره خانم "استاینر-ادر" به فناوری، یادآور همان مشکلی است که همه از آن باخبرند و با این حال هیچکس اشارهای به آن نمیکند. در هر مکالمهای که درباره جنسی شدن شخصیت دختران است، به اینترنت به عنوان چالشی عظیم اشاره میشود. شبکه جهانی نه تنها دسترسی آسان – و اغلب ناخواسته – به تصاویر جنسی را فراهم میکند (سایتهای مبتذل هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ آمار بیننده بر کل شبکه جهانی حکمرانی میکنند) بلکه یک چنبره بازخورد اجتماعی را نیز ارائه میکند که سطح و ظاهرش سنگین اما از لحاظ ارزشی کمعمق است و بسیاری از کارشناسان عقیده دارند باعث کاهش هوش و شفقت میشود.
نوجوانانی که تصاویر شهوتانگیز خود را در فیسبوک میگذارند نظرات دلگرمکنندهای دریافت میکنند
دختران و پسران یکدیگر را تشویق به پذیرش جنسی شدن میکنند. نوجوانانی که تصاویر شهوتانگیزی از خود در فیسبوک میگذارند نظرات مشوق و دلگرمکنندهای دریافت میکنند. "ریچل سیمونز"، کارشناس آموزشی و نویسنده، به کتابش، با عنوان "دختر متفاوت باید از گروه اخراج شود" که درباره رفتارهای تهاجمی دختران است، چند فصل جدید درباره اینترنت اضافه کرد و آن را مجدداً به بازار فرستاد؛ او در این کتاب از دختر 13 سالهای میگوید که عکسی از خودش با لباس تنگ در فیسبوک گذاشته بود. او میگوید: «او این عکس را در فیسبوک میگذارد و 10 نظر زیر آن دریافت میکند که در آنها همه به او میگویند چقدر بدنش جذاب است.»
فناوری نیاز به نظارت و خودسنجی دارد
او میگوید: «دختران از رسانههای اجتماعی برای دریافت بازخورد در مواردی استفاده میکنند که فرهنگ به آنها گفته باید ابراز یا رویش کار کنند. این به معنی حماقت دختران نیست... بسیاری از دختران تصاویر شهوتانگیزی از خود میگذارند زیرا در فرهنگی رشد میکنند که به جنسیتشان بهای زیادی میدهد.» سیمونز و دیگران میگویند راهحلش این نیست که والدین اینترنت را قطع کنند. راههای بسیاری برای استفاده از اینترنت و رسانههای اجتماعی به شکل درست است اما فناوری نیاز به نظارت و خودسنجی دارد.
وقتی والدین غرق در فناوریاند، نمیتوان از دختران انتظار دیگری داشت
وقتی والدین خودشان مدام آیفونهایشان را چک میکنند، نمیتوان دختری را برای غرق شدن در رسانههای اجتماعی سرزنش کرد. سیمونز میگوید: «ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم و بگوییم بچهها چقدر بد شدهاند. باید به خودمان هم نگاهی بیندازیم.»
منبع: فارس
تاریخ : دوشنبه 90/8/9 | 8:0 صبح | نویسنده : دیدن صفحه اصلی وبلاگ
خاک باز خاک بی ترانه بی گوهر های فراوان
می خورد بر بام خانه
یادم ارد روز دیرین
گردش خوب شیرین
توی جنگلهای اهواز
کودکی ؟ ساله بودم
می دویدم همچو ؟
می پریدم از سر ؟
..................
این روزها هوای شهرهای کشور بارانی است
هوای شهراهواز اما بارانی از جنس خاک دارد
شاید حکایت این است که از خاکیم وبه خاک باز می گردیم
هوای دلمان بارانی است
کاش هوای شهرمان هم بارانی شود
.: Weblog Themes By Pichak :.